عرفان زهرایی، عرفانی صائب و صادق در ساحت علمی و عملی است که ظرفیت الگو شدن برای مشتاقان کوی کمال و تشنگان سبیل معرفت و شهود را در اوج کمال و جامعیتش دارا میباشد. عرفان فاطمی عرفانی توحیدی عبودی است، یعنی گفتمان مسلط بر این عرفان، توحید ناب و صراط مستقیم سلوک تا شهود جمال و جلال حق سبحانه در آن همانا عبودیت میباشد؛ چراکه معرفت توحیدی در ذیل و ظل عبودیت توحیدی قابل دستیابی خواهد بود. در این عرفان، اعتراف به عجز وجودی و فقرا نفسی و خود را مالک چیزی ندانستن از یک طرف و خدای سبحان را غنی مطلق و مالک محض و قادر صرف دانستن از طرف دیگر، دو عامل بنیادین عبودیت در برابر عزّ ربوبی است که زیرساخت التزام عملی و متعبدانه به شریعت، با هدف تحصیل رضای خدا و دوری از سخط و خشم الهی صورت میگیرد؛ چنانکه صدیقه کبری علیهاالسلام عرضه داشت: «اللهم ذلل نفسی فی نفسی و عظم شأنک فی نفسی و الهمنی طاعتک والعمل بما یرضیک والتجنب لما یسخطک یا ارحم الراحمین» (مهج الدعوات/141، اعیان الشیعه/1/323) دقت در تعبیر «ذلل نفسی فی نفسی و عظم شأنک فی نفسی»، در مقام سلوک اخلاقی و عرفانی بسی سازنده و فروزنده خواهد بود؛ چنانکه تعقل و تدبر در فراز «والهمنی طاعتک والعمل بمایرضیک والتجنب لما یسخطک»، کارآمدی ممتازی در عرفان عملی و عمل عرفانی خواهد داشت و گویای این حقیقت تابان است که سلوک برای تحصیل رضای حق برپایه بندگی و اطاعت از اوست، نه برای اهداف دیگری چون کسب قدرت درونی، انرژی کیهانی، چشم برزخی، اطلاع بر مغیبات و دیگر کرامات. نتیجه آنکه درعرفان زهرایی، سالک با نعمت هدایت الهی به مقامات عالیه معنوی دست مییابد و خود نیز به این اعطایی بودن نعمتهای عام و خاص سلوکی اعتراف دارد. اکنون برای شناخت بهتر و بیشتر سلوک زهرایی و عرفان فاطمی که در این زمان و زمانه میتواند کلید حل بسیاری از نیازها و مسایل و شبهات عرفانی باشد، لازم است به برخی از مختصات سلوک و عرفان زهرایی اشاراتی داشته باشیم:
شریعتگرایی ولایتمحورانه
عرفان زهرایی، عرفانی شریعتمدار، امامتمحور و ولایتگراست؛ چراکه عرفان به خدای سبحان و بندگی عاشقانهاش تنها بر محور امامت و ولایت و از طریق التزام عملی به شریعت حقه محمدیه صلیاللهعلیهوآلهوسلم تحقق مییابد. حضرت زهرا علیهاالسلام فلسفه احکام و اسرار شریعت را با اصل امامت و ولایت گره زده و در خطبه فدکیه حماسهای معرفتی معنویتی در کنار حماسه ولایی و امامتی خلق کرد. (ر.ک: الاحتجاج/1/110و102) بنابراین قرآنمداری باضافه امامتمحوری سرلوحه سلوک زهرایی و ویژگی پایدار مکتب عرفانی فاطمی است که در این زمینه فرمود: «کتاب الله الناطق و القرآن الصادق و النور الساطع و الضیاء اللامع، بینة بصائره منکشفة سرائره، منجلیة ظواهره، مغتبطة به أشیاعه، قائدا إلی الرضوان أتباعه مودّ إلی النجاة استماعه به تنال حجج الله المنوّرة، و عزائمه المفسرة و محارمه المُحذرة و بیّناتُه الجالبة و براهینه الکافیة و فضائله المندوبة و رُحضه الموهوبة و شرائعه المکتوبة» (مسند فاطمه الزهرا/118) همانطوری که ولی را بهعنوان انسان کاملی میداند که همه باید به دور او حلقه زنند. (مجلسی 36/33؛ مسند فاطمه الزهراء/361) یا در جایی دیگر خطاب به زنان مهاجر و انصار در نکوهش کار مردانشان میفرماید: «به خدا سوگند اگر مردانتان در خارج نشدن امور از دستان علی علیهالسلام پای میفشردند و تدبیر کار را آنچنانکه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به او سپرده بود، تحویل او میدادند، حضرت علی علیهالسلام آن را به سهولت راه میبرد و این شتر را به سلامت به مقصد میرساند. آنگونه که حرکت این شتر رنجآور نمیشد، حضرت علی علیهالسلام آن را به آبشخوری صاف و مملو و وسیع هدایت میکرد که آب از اطرافش سرازیر میشد و هرگز رنگ کدورت به خود نمیگرفت و آنان را از آبشخور، سیراب به در میآورد.» (طبرسی 1/ 108)
عقل سدید و قلب سلیم
عرفان زهرایی عرفان خرد، سلوک برهانی و شهود عقلانی است تا عقل و عشق در این عرفان، همرأی و همراه بوده و همگرایانه بهسوی مقصد اعلی به پیش روند و غایه آمال عارفان، یعنی لقای محبوب و دیدار معبود در سایه عقل سدید و قلب سلیم حاصل آید. زهرایی که پیامبر گرامى صلیاللهعلیهوآلهوسلم کراراً دربارهاش فرموده است: «ان الله اصطفیک و طهرک و اصطفیک على نساء العالمین» (مناقب ابنشهر آشوب/3/35) همانا خداوند تو را برگزیده و پاکیزه و معصوم گردانیده و تو را بر همه زنان عالم رجحان داده است. آن انسان کامل مکملی که مصداق سوره قدر است و امام صادق علیهالسلام درباره آیه کریمه «إنّا أنزلناه فى لیلة القدر»؛ فرمود: مراد از «لیلة» فاطمه است. پس هرکس مادرم فاطمه زهرا علیهاالسلام را آنگونه که باید، بشناسد، شب قدر را درک کرده است (بحارالانوار/43/65 و 58) و شب قدر ظرف نزول قرآن کریم و درک وجودی فاطمه علیهاالسلام به منزله درک وجودی قرآن کریم است و درحقیقت قرآن صامت و ناطق در شب قدر حضور و ظهور دارند و عرفان زهرایی در حقیقت عرفانی قرآنی عترتی است. عرفان فاطمی عرفان مبتنی بر ایمان یقینی قلبی و جوانحی و تجلی آن در جوارح و اعمال و رفتارهاست؛ چنانکه پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «انّ ابنتی فاطمة ملأ اللَّه قلبها و جوارحها ایماناً و یقیناً؛ بهراستی خدای بزرگ قلب و جوارح دخترم فاطمه علیهاالسلام را از ایمان و یقین پر کرده است» (بحارالانوار/43/29/ح34) پس سیر و سلوکی که بر یقین قلبی استوار بوده و در عمل و مجاهدت درونی و برونی ظهور یابد یا سلوک مؤمنانه موقنانه باشد، همانا سلوک زهرایی است.
فراجنسیتی
عرفان زهرایی فراجنسیتی بوده و الگویی برای مردان و زنان خدایی است تا هرکسی استعداد و استحقاق سلوک تا شهود را داراست بتواند در پرتو نگاه به چنین الگویی به مقام ولایت الهیه راه یافته و از زمره اولیای خدا باشد. عرفان انسان کاملی چون فاطمه علیهاالسلام ، توانایی هدایت و رشد، تعالی و تکامل، سعادت و صعود، ارتقای وجودی تا مقام اتصاف به اوصاف علیای الهی و تخلق به اخلاق خدایی را داراست؛ چه اینکه ایمان و عمل صالح، مبنای سلوک سعادتمندانه و ارتقاء وجودی آنهاست تا به درک و دریافت حیات طیبه نائل شوند چنانکه قرآن کریم میفرماید: «من عمل صالحا من ذکر أو أنثى وهو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبة ولنجزینّهم أجرهم باحسن ماکانوا یعملون». (نحل/97)
زندگی معنادار
عرفان زهرایی، شناخت زندگی بر پایه فلسفه حیات هدفدار است که زندگی کاملا الهی انسانی را رقم میزند. عشق به پدر، محبت به همسر و عاطفه و اشتیاق به فرزندان و در عین حال همدردی با خلق خدا و حضور فکری و فرهنگی، در متن جامعه و نقش هدایتگرایانه و تربیتی را ایفا کردن و آنگاه حضور در جبهه جنگ و نقشآفرینی فعال و تأثیرگذار در زندگی حضرت زهرا وجود داشت، و این در حالی بود که التزام عملی به همه ارزشهای اسلامی و مراقبتهای متشرعانه داشت. (ر.ک: صدوق، امالی/461، مجلسی، بحارالانوار/43/4و 117 و 134) فاطمه زهرا علیهاالسلام در زندگی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم دارای جایگاه خاصی بودند و از محبوبترین افراد نزد ایشان به شمار میآمدند (السید المرعشی؛ پیشین/284) و همین بس که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ایشان را «ام أبیها» خواند. (ابناثیر؛ پیشین/220 و اصفهانی، أبوالفرج؛ مقاتل-الطالبیین/57) و در مواردی نیز از عبارت «فداها ابوها» استفاده مینمودند. (الشیخ صدوق؛ الأمالی، قم، مؤسسة البعثة، 1417/141) از معروفترین احادیث پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نسبت به حضرت فاطمه علیهاالسلام حدیث «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزار داده، و هر که مرا آزار دهد خدا را آزار داده است و هر کس او را خوشحال کند، مرا خشنود ساخته، و هر کس مرا خشنود سازد خدا را خشنود ساخته است» (مجلسی، محمدباقر؛ پیشین/43/42) میباشد. بنابراین این عرفان در تعارض با زندگی نیست، بلکه برآمده از دل زندگی است و در واقع زندگی عرفانی تبلور عرفان زندگی خواهد بود. در این عرفان، اوج همسرداری مشاهده شدنی است، آنگاه که پس از گذشت مدتی از ازدواج مبارک حضرت زهرا علیهاالسلام و علی علیهالسلام پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم از علی علیهالسلام پرسید: «همسرت فاطمه را چگونه یافتی؟ عرض کرد: بهترین یار بر اطاعت و بندگی خداوند و همین را از فاطمه علیهاالسلام پرسید که در پاسخ عرض کرد: او بهترین شوهر است». (مجلسی، بحارالانوار/43/117) و این عین عرفان صائب و صادق، سازنده و سعادتبخش است یا در جریان غصب خلافت و پس از وقایع تلخ سقیفه و فدک، غاصبان قصد ملاقات حضرت زهرا علیهاالسلام را داشتند و به ملاقاتش آمدند، حضرت علی علیهالسلام وارد منزل شد و فرمود: «فاطمه جان! این دو نفر پشت در اجازه ملاقات میخواهند، نظرت در اینباره چیست؟ حضرت با آن همه خون دلی که از آنان داشت و با کمال فروتنی عرض کرد: البیت بیتک والحرة زوجتک افعل ماتشاء؛ یعنی علی جان! خانه خانه توست و من همسر تو، هر آنچه میخواهی انجام بده». (همان/28/303) با اندکی دقت میتوان دریافت که در زندگی عرفانی و معنادار زهرایی آیین همسرداری و ولایتمداری کاملاً موازی با هم و در طول هم هستند. شاید بهخاطر همین مقامات است که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «ما کان احد من الرجال احب الى رسول الله من على و لا من النساء احب الیه من فاطمة؛ احدى از مردان نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم محبوبتر از امیرمؤمنان على علیهالسلام و احدی از زنان، محبوبتر از فاطمه علیهاالسلام نبود». (احقاق الحق/10/167) این عرفان زندگی گریز یا زندگی ستیز نیست و عرفان زهرایی از جهل علمی و جهالت عملی منزه و در نتیجه از افراط و تفریط مبراست که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمود: «لا [یری الجاهل] تری الجاهل الا مفرطا او مفرطا»؛ (نهج البلاغه/حکمت 70) فرجام زندگی عرفانی زهرایی چنین ظهوری دارد که زن و شوهر مرکز کانون گرم و پر از ادب و محبت و در عین حال امام و مأموم در راستای امامت و ولایت قرار گرفته که امیرالمؤمنین و زهرا در آخرین ساعتها با هم چنین گفتوگو کردند: «و قال: اوصینی بما احببت. قالت: یا ابن عم ما عهدتنی کاذبة و لا خائنة و لا خلفتک منذ عاشرتنی. فقال علیهالسلام : معاذ اللَّه انت اعلم باللَّه و ابرّ و اتقی و اکرم و اشدّ خوفاً من اللَّه من ان اوبّخک بمخالفتی، قد عزّ علیّ مفارقتک»؛ یعنی زهرا علیهاالسلام در آخرین ساعتهای وداع، به امیرالمؤمنین علیهالسلام گفت: پسر عمو! در طول عمر هرگز به تو دروغ نگفتم و خیانت نکردم و هیچگاه با تو مخالفت ننمودم. امیرالمؤمنین علیهالسلام در پاسخ فرمود: آری ای دختر پیامبر! معاذ الله که تو خلافی را مرتکب شده باشی. مرتبه خداشناسی و نیکوکاری و تقوا و خداترسی تو بالاتر از آن است که با من مخالفت کرده باشی. مفارقت از تو بسیار بر من سخت است. (بحارالانوار/43/ 91)
حب و بغض در راه خدا
عرفان زهرایی عرفانی است که حب و بغض در آن بر معیار حب و بغض الهی استوار میباشد، عرفانی که بر مبنای حدیث مشهور نبوی است که فرمود: «إِنَّ اللهَ تَعَالَى یَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ یَرْضَى لِرِضَاهَا» (صحیفه امام رضا علیهالسلام /45/ح22) این عرفان بر پایه معرفت و محبت، عقلانیت و عدالت بنا شده و عرفان انتظار فعال و سازنده است که دکترین مهدویت جامع و جهانی را در خود متبلور میسازد؛ چنانکه پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم هنگامی که میخواهند حضرت فاطمه را دلداری و تسکین خاطر بدهند میفرمایند: «أبشری یا فَاطِمة إنّ المَهْدِیّ منک»؛ (البرهان متقی هندی/94) لذا عرفان زهرایی، عرفان مهدوی نیز هست.
عرفان زهرایی عرفان قدر و غدیر، عرفان عاشورا و انتظار، عرفان حکمت و حکومت، عرفان سلوک و سیاست، عرفان شمشیر و شهود و عرفان جهاد و اجتهاد است و لذا عرفان خلوت و خلسه محض، عرفان درونگرایی و رهبانیت، عرفان رخوت و رکون، عرفان انظلام و انفعال عرفان سیاست گریز و تکلیف ستیز را نقد علمی و عملی مینماید.
مردمداری در راه خدا
عرفان زهرایی عبادت را برای ارتباط با خدا و خلق خدا تعریف و تنظیم کرده و سالک الی الله، همانطوری که در تحکیم و تعمیق رابطهاش با خدای سبحان مجاهده مداوم دارد، با مردم نیز تلاش هدفدار مینماید؛ چنانکه در خصوص ویژگی عبادی فاطمه زهرا علیهاالسلام امام حسین علیهالسلام از برادرش امام حسن علیهالسلام چنین نقل میفرماید: «رأیت امّی فاطمة علیهاالسلام قامت فی محرابها لیلة جمعتها فلم تزل راکعة ساجدة حتی اتضّح عمود الصّبح و سمعتها تدعو للمؤمنین والمؤمنات و تسمیهم و تکثر الدعاء لهم و لا تدعو لنفسها بشیء، فقلت لها: یا امّاه لم لا تدعین لنفسک کما تدعین لغیرک؟ فقالت: یا بنی! الجار ثمّ الدار»؛ یعنی مادرم فاطمه علیهاالسلام را شبی دیدم که در محرابش ایستاده بود متوجه ایشان بودم، پس آنقدر به رکوع و سجده رفت تا اینکه عمود صبح نمایان شد. شنیدم که برای زنان و مردان مؤمن دعا میکرد و نام آنها را میبرد و برایشان زیاد دعا نمودند، اما برای خودشان هیچ دعا نکردند به مادرم گفتم: ای مادر! چرا برای خودتان دعا نکردید آن چنانکه برای غیر خودتان دعا نمودید؟ پس فرمود: ای فرزندم! اول همسایه سپس خانه. (بحارالانوار/43/81/ح3) بهراستی که در عرفان زهرایی کسی که با خدا رابطه دارد برای رضای خدا با خلق خدا نیز رابطه منطقی و تعریف شده بر اساس ارزشهای اسلامی دارد؛ یعنی عبد مطیع و مخلص خدا بودن در این عرفان، سالک را از ارتباط خالصانه با مردم و در خدمت به آنها باز نمیدارد.
زهدگرایی فعال
عرفان زهرایی، عرفان زهد حقیقی و سادهزیستی است و زهد فعال را مبنای سلوک و مقامی از مقامات معنوی نهاده است. عدم استفاده از برخی امکانات به توصیه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم، همچون عدم استفاده از پردهای که برای منزل تهیه شده بود و در آن برهه زمانی جزء تزئینات بهشمار میرفت، نمونههایی از آن است. (مجلسی، محمدباقر؛ پیشین/43 /83) زاویه دیگر سادهزیستی حضرت فاطمه علیهاالسلام که حقیقت امر را بیشتر آشکار میسازد، عدم وابستگی به امور مادی در زندگی که همان زهد است، میباشد که جلوهای از آن را در بخشیدن نوترین لباس خویش در شب عروسی خود به یک نیازمند ظاهر نموده است. (مرعشی؛ شرح احقاق الحق/33/346) و طرح این نکته در عرفان زهرایی، میتواند فلسفه زهد سلوکی را درست و دقیق بیان و تبیین نماید.
درونگرایی و بروننگری
یکی دیگر از مختصات سلوکی و عرفان فاطمه زهرا علیهاالسلام درونگرایی و بروننگری توأمان اوست که او را تنها در خانه محبوس نکرد، بلکه به میادین عمل اجتماعی کشاند تا با رأفت و شفقت درد هدایت و حمایت از مردم داشته و نسبت به سرنوشت جامعه بیتفاوت نباشد. در عرفان فاطمی انسان تنها به نجات خود فکر نمیکند، بلکه پس از خودسازی و خودپردازی به جامعهسازی نیز میاندیشد و وارد این عرصه میشود؛ اگرچه ملامتها، مصائب و متاعب فراوانی داشته باشد. اسلام در آموزههایش حتی در نمازهایی که مؤمنان در خلوت و تنهاییهایشان از فرایض و نوافل میخوانند عنصر توجه به مردم، نوع دوستی و دیگر خواهی را با انگیزه الهی و با عبارت «نعبد، نستعین، اهدنا، السلام علینا و علی عبادالله الصالحین» تعبیه کرد و دعا برای مؤمنین را برای رهایی انسانها از فقر معنوی فرهنگی و فقر اقتصادی و مادی تا نجات از شرّ اعداء و احساد و ظالمان را سفارش نموده است. در نیایشهای حضرت زهرا علیهاالسلام مسئله بروننگری از یک اهمیت خاصی برخوردار است. (ر.ک. رحمانی همدانی، 1375: ص364-291)
شرایط سلوک
در قسمت پایانی بحث از عرفان و سلوک زهرایی، ضروری است به برخی شرایط سلوک توجه نماییم که اگر این شرایط در انسان تشنه معنویت و شیفته شهود فراهم نگردد، ورودش در وادی سیر و سلوک، ورودی ناپخته و چه بسا همراه با ضرر و خسران جبرانناپذیری باشد. ما در اینجا به برخی از آنها اشاراتی خواهیم داشت که برخی استخراجی و برخی اجتهادی و استنباطی از معارف فاطمی و آموزههای زهرایی است: 1. بصیرت و معرفت به صراط کمال و راه وصال؛ به این معنا که راه رسیدن، قوانین و فرمولها و مکانیسم سیر و سلوک، هدفها و آرمانها، خَطرات و محذورات، عوامل و موانع رشد و رهایی را کاملاً بداند تا بتواند مسیر صحیح و راه حق را برای رسیدن به مقصود انتخاب نماید. 2. صبر و شکیبایی، به این صورت که شتابزدگی در سلوک نداشته و در برابر مصائب و رنجهای پیدا و پنهان سیر و سلوک و دشواریهای طی طریقت کاملاً صبور و بردبار باشد 3. شرح صدر و ظرفیت لازم نیز از شرایط سیر و سلوک است که برای سالک قبل از ورود به مقامات معنوی یک ضرورت و در مقامات نیز ضروریتر مینماید. 4. اراده و انگیزه لازم و کافی و همت بلند و عزم جازم نیز از شرایط سلوک است. 5. در سلوک معنوی و سفر روحانی ریاضتها برای تزکیه نفس و رهایی از تیرگیها و تاریکیهای درون و اکتساب فضایل اخلاقی بسیار مهم وجود دارد. 6. طهارت درون و برون، 7. مراقبتهای قبل، حین و بعد از سیر و سلوک در هر مرحله و مقامی؛ 8. تضرع و ابتهال به درگاه الهی، 9. تفکر و تعقل، 10. ذکر و تعبد که میتوان این شرایط را نیز در مواضع گوناگون نیایشهای حضرت زهرا علیهاالسلام اصطیاد و یا استنباط کرد. 11. دینگرایی و شریعت محوری 12. معاد باوری. با توجه به شرایط دوازدهگانه معلوم میشود که شرایط در سه جنبه عقیدتی کلامی، اخلاقی تربیتی و احکامی شریعتی قابل دستهبندی هستند که زمینهساز رفتن در وادی عرفان و سیر و سلوک خواهند بود.
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA