به گزارش سرویس علمى - فرهنگى مرکز خبر حوزه، دکتر سید محمد تیجانى، در اولین نشست از سلسله نشستهاى «بررسى شیوههاى ترویج مهدویت و تشیع در جهان»، که در سالن اجتماعات مؤسسه آینده روشن (پژوهشکده مهدویت) قم برگزار شد، اظهار داشت: دشمنان مىخواهند، نور اسلام که در پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت علیهمالسلام، متمثل شد را خاموش نمایند و قصد دارند با گسترش اکاذیب، تشیع را سرکوب نموده و مانع گسترش آن شوند.
وى گفت: مسئله ظهور حضرت مهدى موعود عجلاللّهتعالىفرجهالشریف موجود که از عقاید شیعه است، یکى از مسایل مورد اختلاف بین اهل سنت و شیعه است. البته اهل سنت به اصل مسئله مهدویت اعتقاد دارند، چرا که یکى از پژوهشگران اهل سنت در کتاب خویش به نام «عقاید الاسلامیه» که در مصر به چاپ رسیده، گفته است: کسى که اعتقاد به مهدى منتظر ندارد، عقاید او ناقص است.
این مستبصر تونسى افزود: اهل سنت به دلیل دورى و جهل نسبت به عقاید شیعه، معتقدند که حضرت مهدى(عج) در آخرالزمان متولد مىشود؛ لذا به این امید که فرزند آنها همان مهدى آخرالزمان باشد، فرزندان خود را به نام «مهدى» نامگذارى مىکنند. ما به عنوان شیعه اثنىعشرى معتقدیم که حضرت مهدى غائباند، ولى اهل سنت، تحمل پذیرش این اعتقاد را ندارند.
وى در ادامه به آیه: «له معقبات من بین یدیه و من خلفه یحفظونه من أمر اللّه إن اللّه لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بأنفسهم و إذا أراد اللّه بقوم سوءا فلا مرد له وما لهم من دونه من وال، رعد/11» اشاره نمود و گفت: بنده بهعنوان یک پژوهشگر در مسایل اسلامى، این آیه را بدین گونه تفسیر مىکنم که تغییر (یغیر) در آیه به معناى تغییر فکرى است، نه تغییر سیاسى، اجتماعى و یا اقتصادى، چرا که انسان نمىتواند به تنهایى سیاست یا اجتماع و یا اقتصاد را تغییر دهد، اما به راحتى مىتواند، فکرش را تغییر دهد. این آیه مىرساند که اکثر امت از اسلام حقیقى و اسلام محمدى منحرف شدند. این آیه در عصر کنونى نیز مصداق دارد، چرا که صراط مستقیم توسط این آیه مشخص مىگردد.
دکتر تیجانى در ادامه گفت: من در افکار خویش هنگامى که بر مذهب اهل تسنن بودم، خطا کار بودم و با شیعه شدن خیرات کثیرى به من روى آورد.
این اندیشمند تونسى گفت: هنگامى که بر مذهب اهل تسنن بودم، بسیار دچار شک و تردید مىشدم، چرا که در هر مسئله دو قول یا بیشتر مىیافتم و در مذهب تسنن، هیچ امرى روشن و واضح نبود، اما هنگامى که شیعه شدم، آن شکها زایل شد.
این محقق و پژوهشگر اسلامى افزود: من به وسیله مکتب اهلبیت علیهمالسلام بر عاطفه و تبعیت از اسلاف خویش، فائق شدم و توانستم از مکتب اهلبیت علیهمالسلام پیروى کنم، و اگر خدا بخواهد، مىتواند چنین تغییرى را در انسانها ایجاد نماید. آنچه مرا به مذهب تشیع رساند، ویژگى عدل الهى بود؛ عدل الهى این نیست که انسان مرتکب اعمال حرام گردد و سپس بدون دلیل بخشیده شود.
وى با اشاره به آیه 24 سوره یوسف گفت: چیزى به نام «برهان رب» که فراتر از قضا و قدر است، دست مرا گرفت.
سخنران این نشست افزود: در مدرسه اهل سنت، جبرگرایى را دیدم و در مکتب معتزله، تفویض را تجربه نمودم تا آنکه در مکتب تشیع به «امر بین الامرین» که مذهب اهلبیت علیهمالسلام است، دست یافتم. در اندیشه اهل تسنن اعتقادات ناصحیحى وجود دارد؛ مانند اینکه پیامبر - نعوذ باللّه - مانند دیگران خطا مىکند و آنکه ایشان به جاى تعلیم دادن، آموزش مىبیند، و – نعوذباللّه - پیامبر را متهم به کذب مىکردند، در حالىکه پیامبر(ص) از زمان تولد تا حیاتش اصلا خطا، نسیان و سهو نداشت که در قرآن داریم به این اصل اشاره شده است؛ «و ما ینطق عن الهوى، ان هو الا وحى یوحى، نجم/ 14».
دکتر تیجانى افزود: در هنگام داشتن مذهب تسنن، معتقد بودم که امامت امرى سیاسى صرف است و ارتباطى با دین ندارد و مردم بودند که ابوبکر و عمر را بر امیرمؤمنان ترجیح دادند و انتخاب نمودند، در حالىکه امامت در تشیع، اصلى از اصول دین است و خلافت، امرى دینى است؛ همانطور که در آیه شریفه داریم: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک و إن لم تفعل فما بلغت رسالته واللّه یعصمک من الناس إن اللّه لا یهدى القوم الکافرین، مائده» بدین معنا که اگر پیامبر، امر امامت را ابلاغ ننماید، انگار رسالتش را ابلاغ ننموده است.
وى افزود: خلیفه اول پاسخ معناى کلمهاى را که از وى پرسیده شده بود نتوانست بگوید و او به بسیارى مسایل، جهل داشت، در حالىکه خلیفه واقعى رسولاللّه، امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: که «سلونى قبل ان تفقدونى» و نیز فرمود: «هیچ آیهاى نیست که در باب سفر، حضر و... باشد که من تأویل و خاص و عام و... او را ندانم.» ما در هنگام سنى مذهب بودن، از ائمه اربعه اهل سنتپیروى مىکردیم، که نه صحابه پیامبر(ص) بودند و نه با ایشان نشست و برخاست داشتند؛ در حالى که در مکتب تشیع، امیرالمؤمنین در دامان پیامبر پرورش یافت و امام مجتبى و امام حسین علیهماالسلام توسط پیامبر پرورش یافتند و اهلبیت علیهمالسلام، توسط پیامبر اکرم با نام ذکر شدهاند؛ قرآن کریم هم مىفرماید: «یا أیها الذین آمنوا أطیعوا اللّه وأطیعوا الرسول وأولى الأمر منکم فإن تنازعتم فى شىِ فردوه إلى اللّه والرسول إن کنتم تؤمنون باللّه والیوم الآخر ذلک خیر وأحسن تأویلا، نساء: 59» که مصادیق این آیه همان اهلبیت علیهمالسلام هستند. اهل سنت در اعتقاداتشان اختلاف فراوانى دارند، ولى در مکتب اهلبیت علیهمالسلام، قول واحد وجود دارد. من با تغییر دادن افکار اسلاف خویش، در خودم تغییر به وجود آوردم و حتى از لحاظ اقتصادى تأمین شدم و از لحاظ اجتماعى و سیاسى به شهرت دست یافتم. مسلمین دیگر نیز با تغییر افکارشان به تشیع، از جهل به علم و از فقر به غنا دست مىیابند.
وى گفت: معتقد به ارتباط این تغییر با ظهور امام زمان عجلاللّهتعالىفرجهالشریف هستم و اینکه تا ما در خود تغییر ایجاد نکنیم، حضرت ظهور نمىنمایند.
تیجانى در ادامه به حدیث: «ان اللّه یغضب لغضب فاطمة و یرضى لرضاها» اشاره نمود و گفت: من معتقدم اگر مسلمانها در خود تغییر ایجاد کنند و شیعه شوند موجبات رضایت حضرت فاطمه زهرا پ فراهم مىشود.
سخنران این نشست در ادامه به دو روزنامه «الوطن» و «الصباح»، چاپ تونس اشاره نمود و گفت: در اولى با چاپ تصویرى از قمهزنى شیعیان و در دیگرى با مقالهاى تحت عنوان «چرا و چگونه شیعه شدم» به شیعیان توهین شده است.
این اندیشمند مستبصر در ادامه یادآور شد: به رغم تمام مخالفتها و آنچه دشمنان مىخواهند، شیعه پیروز مىشود و گسترش مىیابد. من از سال 1970 میلادى تا کنون که شیعه شدهام، 2 میلیون نفر را شیعه نمودهام. تیجانى به گفته یوسف قرضاوى مبنى بر پیش رفتن تشیع با سلاح اشاره کرد و گفت: تشیع با سلاح فکر پیش رفته است.
وى در ادامه به کتبى چون «شیعتنى الحسین(ع)» و «شیعتنى فاطمة(س)» اشاره نمود که نقش مهمى در گسترش تشیع داشتهاند.
پاسخ به چند پرسش
در ادامه این نشست طلاب و فضلاى حاضر در نشست از دکتر تیجانى سؤالاتى پرسیدند که بخشى از پرسشها و پاسخ در ذیل مىآید:
چرا اهل سنت خلافت را امرى سیاسى مىدانند و معتقدند که این امر سیاسى ارتباطى با دین ندارد؟
در نظر اهل سنت، خدا وند، خلیفه و امام را تعیین نمىکند، به خلاف شیعه که حکومت را از آن خدا مىدانند و تعیین خلیفه را بر اساس آیه: «و ربک یخلق ما یشاء و یختار ما کان لهم الخیرة سبحان اللّه وتعالى عما یشرکون، قصص/68» از آن خدا مىدانند. تفکر شیعى تفکر خداگرایى است، ولى تفکر سنى بر اساس دموکراسى است؛ لذا در آنجا به نام ملت، سخن خویش را آغاز مىنمایند، در حالىکه در شیعه، کلام با نام الهى آغاز مىگردد. خوارج هم که «لاحکم الااللّه» مىگفتند، کلمه حقى را بر زبان مىآوردند، ولى از آن اراده امر باطلى را مىنمودند، چرا که حکم از آن خداست، ولى مجرى حکم در جامعه پیامبر و امام است. دلیل دیگر آنکه: خلافت بنابر آیه: «الیوم اکملت لکم دینکم»، اکمال دین است؛ لذا در تشیع خلافت، امرى دینى است و حدیثى نیز از نعمان داریم که از امیرالمؤمنین(ع) پرسیدند: آیا خلافت شما از جانب خودتان است یا خدا؟ و حضرت فرمودند: «من بنده و مأمورم و کارى را آنجام نمىدهم مگر آنکه از جانب حق بدان مأمور باشم».
شما چه افرادى را مانع گسترش تشیع مىدانید و راه حلتان چیست؟
وهابیت، مانع درجه اول است و نسبت به جامعه اسلامى - همانگونه که امام خمینى عزیز درباره اسرائیل فرمودند - سرطان محسوب مىگردد.
چرا استاد به بحث مهدویت نمىپردازند و بیشتر بر گسترش تشیع تمرکز نمودهاند؟
وقتى افراد بر کشتى نجات سوار شدند، آن موقع ناخداى کشتى را هم مىشناسند. فرقى میان موضوع تشیع و مهدویت نزد من وجود ندارد، چرا که مهدویت در راستاى تشیع است و اگر به تشیع پرداختیم به مهدویت هم پرداختهایم.
در ابتداى این نشست، آقاى پور طباطبایى، از مسئولان برگزارى مراسم گفت: حدیث: «یخرج اناس من المشرق فیوطئون للمهدى یعنى سلطانه، بحار51/87» تأکید ویژه بر نقش ایرانیان در زمینهسازى ظهور دارد و انقلاب ما نیز بر اساس این حدیث، شکل گرفته است.
وى در ادامه اظهار داشت: اگر بخواهیم سیماى جهان را تغییر دهیم، باید از راه فرهنگ وارد شویم و گامهاى اساسى درباره ظهور، زمانى آنجام مىپذیرد که تشیع، خویشتن خویش را یافته باشد.
این استاد حوزه افزود: گرچه انقلاب اسلامى از عوامل تأثیرگذار براى ظهور است، ولى خاستگاه، آموزه مهدویت، حوزههاى علمیه است.
انتهای پیام