من امام حسن را دوست دارم. ایشان دومین امام شیعیان است. پدرشان امام علی علیهالسلام و مادرشان حضرت فاطمه سلاماللهعلیها بودند. امام حسن علیهالسلام اولین فرزند آن دو بزرگوار بودند. پس از تولد، ایشان را در پارچهی سفیدی پیچیدند و برای نامگذاری، به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم دادند. پیامبر در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفتند. آنگاه او را حسن نامیدند. حسن خیلی شبیه پدربزرگش بود.
حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم امام حسن علیهالسلام را خیلی دوست داشتند. او را روی شانه میگذاشتند و با او بازی میکردند. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم دربارهی امام حسن علیهالسلام میگفتند:
«خدایا! من حسن را دوست دارم پس تو نیز او را دوستداشته (محبوب) بدار.»
گاهی هم دربارهی او و برادرش میفرمودند: «هرکه حسن و حسین را دوست بدارد، مرا دوست داشته است؛ و هر کس با ایشان دشمنی کند، با من دشمنی کرده است.»
٭ ٭ ٭
امام حسن علیهالسلام خیلی مهربان بودند. مخصوصاً فقیران را خیلی دوست داشتند و همیشه به آنها کمک میکردند. ایشان سهبار همهی دارایی خود را با فقیران تقسیم کردند؛ یعنی نیمی از آنرا برای خودشان برداشتند و نیمی را هم به آنان بخشیدند.
امام حسن علیهالسلام اگر به فقیری چیزی میدادند، بر او منت نمیگذاشتند و با او مغرورانه سخن نمیگفتند. آنحضرت بسیار کریم و بزرگوار بودند. یکبار مال فراوانی را به فقیری بخشیدند و حتی کرایهی بردن آن مال را هم به او دادند.
امام دوم ما، به درخواستهای مردم اهمیت زیادی میدادند و کسی را از خودشان ناامید نمیکردند. تا میتوانستند خواستههای دیگران را برآورده میساختند. یکروز مردی نزد آن بزرگوار آمد و گفت: «ای پسر امیرمؤمنان! دشمن بیرحم و ستمگری به من حمله کرده که خواهش میکنم مرا از دستش نجات بدهید.»
امام علیهالسلام به او فرمودند: «این دشمن تو کیست که من باید در برابر او از تو دفاع کنم؟»
مرد گفت: «فقر و نداری.»
امام علیهالسلام پنج هزار درهم به او بخشیدند. سپس فرمودند: «هر وقت این دشمن ستمگر نزد تو آمد، تو هم نزد من بیا تا یاریات کنم.»
منبع: من امام حسن علیهالسلام را دوست دارم
نوشتهی حجةالاسلام والمسلمین غلامرضا حیدری ابهری
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA