لطیفه ٭ آژانس!
گدایی به مرد پولداری گفت: آقـا لطفـاً 500 تومـان بـه من بدهید تا با اتوبوس به منزل بروم.
پـولـدار گـفـت: میبخشیـد، مـن فقـط 10هزار تومانی دارم. ...
لطیفه بعضی از این مؤسسات کمک آموزشی
کم مونده در تبلیغاتشون بگن:
به نام خدا
پرفسور محمود حسابی هستم؛ پدر فیزیک ایران...
از سال دوم دبیرستان، عضو این مؤسسه بودم!!
لطیفه هتلدار: امیدوارم دیشب خوب خوابیده باشید. همانطور که دیدید، یکی از بهترین اتاقها را در اختیار شما قرار دادیم.
مسافر: در اینکه بهترین اتاق بود، شکی نیست؛ چون تمام پشهها هم، این اتاق را انتخاب کرده بودند!!
لطیفه خانمی برای خرید وارد مغازهای شد. تمام مغازه را گشت و همهجا را بههم ریخت و هنگام خروج، از فروشنده پرسید: «غیر از این جورابها، جوراب دیگری ندارید؟»
فروشنده با عصبانیت جواب داد: ...
لطیفه معلم: حامد! بگو ببینم اگر در یکی از جیبهای کتت دههزار تومان و در دیگری بیستوپنج هزار تومان باشد، چه نتیجهای میگیریم؟
حامد: آقا، نتیجه میگیریم که این کت مال ما نیست!
لطیفه شماره 137 ٭ یک گروه ورزشی به اردو رفتن؛ اما چون تجربه نداشتن، نمیتونستن غذا درست کنن. مربی ازشون پرسید: چیز مهمی رو فراموش کردین؟
یکی شون جواب داد: بله آقا... مامانم رو!
لطیفه شماره 315 ٭ پدر: پسرم! سر جلسهٔ امتحان آگه دیدی سؤال اول رو بلد نیستی، برو سراغ دومی، دومی رو هم بلد نبودی برو سراغ سومی و...
و هیچوقت روی یه سؤال خودت رو معطل نکن!
پسر: اتفاقاً دیروز همین کار رو کردم پدر جون!
پدر: خب، بگو ببینم چی شد امتحانت؟
پسر: ظرف دو دقیقه به سؤال آخر رسیدم و زودتر از همه ورقه رو دادم!!
لطــیــفــه شماره 122 ٭ ایرانسل ساعت ۷ صبح: تنها با ۵۰۰تومان برنده خودروی بیام و... باشید
ایرانسل ساعت ۲ ظهر: تنها با ۲۵۰تومان از تیم محبوبتان حمایت کنید
ایرانسل ساعت ۱۲ شب: شما یک آوای پیشواز رایگان برنده شدید
هنوز دیر نیست برای شرکت در قرعهکشی.
...
لطــیــفــه شماره 121 ٭ یکی واسه بچه ششسالهش تبلت خریده، بچه بعد از دو روز تبلت رو انداخته تو وان حموم
بچهشو دعوا نکرده که تو روحیه بچش اثر منفی نذاره
من سوم ابتدایی بودم خطکش چوبی سیسانتی بابام رو بردم مدرسه گم کردم
پدرم بعد از یک هفته با وساطت بزرگای فامیل رام داد تو خونه!
لطــیــفــه شماره 120 طریقه عذرخواهی بعضیها:
ببخشید ولی تقصیر خودت بود!
................................
٭ شانس زنگ در بقیه رو میزنه با کله میره تو!
به ما که میرسه زنگ میزنه فرار میکنه!!
لطــیــفــه شماره 109 عصر حجر، عصر اطلاعات، عصر ارتباطات، عصر فنآوری، عصر دیجیتال... همه اینا ثابت میکنن که پیشرفت بشر همیشه در عصر صورتگرفته و از صبح زود بیدار شدن، آدمی به جایی نمیرسه!!
لطــیــفــه شماره 108 ساعت شش صبح، مجری رادیو میگفت:
«با هرکی قهرین، همین الآن بهش زنگ بزنین و آشتی کنین.»
بابا با هر کی هم آشتی باشیم، اون موقع صبح که بهش زنگ بزنیم، باهامون قهر میکنه!