فقیه بزرگوار حضرت آیتالله آقاى حاج میرزاجواد سلطانالقرّائى تبریزى(ره) یکى از مفاخر علماى آذربایجان بهشمار مىرفت. خاندان وى با پیشینه چهارصدساله، همه از رجال نامى دین و مشهور به فقه و قرائت و تجوید بودهاند و بدین سبب به (سلطانالقراء) معروف شدند. آیتالله سلطانالقرائی تبریزی، در ۲۲ سالگی به مقام اجتهاد رسید. معتقد به وجوب اقامه نمازجمعه بود؛ لذا حدود ۵۵ سال نمازجمعه را در تبریز اقامه کرد و با توجه به شرایط بحرانی و نابسامانی اقتصادی ناشی از جنگ جهانی دوم، با شناسایی نیازهای جامعه، تلاش کرد تا مشکلات اقتصادی را کاهش دهد و به نیازمندان یاری رساند. وی همچنین در پاسخ به گسترش شبهات کمونیستی که توسط ارتش سرخ در منطقه مطرح میشد، اقدام به تأسیس مدارس اسلامی کرد.
این مدارس بهمنظور ترویج معارف دینی و مقابله با اندیشههای غیراسلامی تأسیس شدند.
ولادت
حاج میرزاجواد سلطانالقرائی خوشنویس، فرزند حجتالاسلام والمسلمین شیخ ابوالقاسمبن عبدالرحیمبن ابوالقاسمبن محمدبن میرزا فضلعلی در 13 جمادیالآخر سال 1319 در محله شتربان شهر عالمپرور تبریز متولد شد.
اجداد و خانواده: خاندان سلطانالقراء در تبریز، خاندانی بافضیلت و اهل علم بودند. پدر میرزاجواد، شیخ ابوالقاسم سلطانالقراء که سال 1290قمری در تبریز متولد شد و در روز شنبه، دوم صفر سال 1368 در 78 سالگی به دیار باقی شتافت، از علمای بزرگ آذربایجان بود. وی بعد از وفات پدرش، شیخ عبدالرحیم، مرجع علم تجوید در آذربایجان و مورد احترام عموم طبقات اهالی تبریز بود و تدریس در حوزه علمیه تبریز را برعهده گرفت. از طالبان علوم تجوید و قرائات و صرف و نحو عربی در دهههای گذشته تبریز، کمتر کسی یافت میشد که از محضر این یگانه روزگار، در علوم یادشده بهره نبرده باشد.
شیخ عبدالرحیم سلطانالقراء جد بزرگوار حاج میرزاجواد سلطانالقرائی، سال 1255قمری در تبریز متولد شد.
عموی او، شیخ مهدی سلطانالقراء نیز، شخصیتی اهل فضل بود. وی جوانی باهوش بود و مدارج علمی و فقاهت را بهسرعت پیمود؛ ولی اجل مهلت بیشتری به وی نداد و در جوانی دار فانی را وداع گفت.
والده مکرمه آیتالله میرزاجواد سلطانالقراء نیز، بانویی صالحه و پرهزکار و دختر سیدابوالحسن صدرالاشراف بود که عمری کوتاه ولی پرثمر داشت. او در سال 1303شمسی درحالیکه کمتر از چهل سال داشت، فوت کرد و در حیاط مقبره سیدابراهیم به خاک سپرده شد و از او سه پسر و چهار دختر به یادگار ماند.
میرزاجواد سلطانالقراء دو برادر دیگر نیز داشت، به نامهای میرزاجعفر که دومین فرزند شیخ ابوالقاسم بود و میرزا علیآقا که سومین و کوچکترین فرزند شیخ ابوالقاسم بود.
تحصیلات
او با جدیت تمام، آموزش صرف و نحو و قرائات را از همان اوان کودکی آغاز کرد. همزمان وی را جهت فراگیری علوم متداول آن زمان، به مکتبخانه میرزامهدی و میرزاعلیاکبر مکتبدار (نوه ملاهاشم) در مسجد حاجآقا بابا روانه ساختند. ایشان همچنین جهت استفاده از فیوضات علمی جد مادریاش سیدابوالحسن صدرالاشراف، بههمراه برادر کوچکترش آقامیرزا جعفر، در محضر ایشان حاضر میشد. میرزاجواد در مدرسه طالبیه، سیوطی را از محضر شیخ حسن نحوی فرا گرفت و در مجالس درس میرزاجعفر صرافزاده که از علمای طراز اول و از شاگردان مبرز آقا شیخهادی تهرانی بود، اصول فقه و مقدمات فلسفه و حکمت و شرحالاشارات خواجه نصیر طوسی(ره) را آموخت. سالیان متمادی نیز نزد مرحوم شیخ محمد سرخابی، حکمت و کلام را خواند. بعدها در جلسات تدریس و مباحث درس خارج آیات عظام: حاج سیدابوالحسن آقاانگجی و میرزاجواد ملکی تبریزی(ره) حضور یافت. همزمان در درس خارج میرزا صادقآقا مجتهد تبریزی حاضر شد و از همان آغاز، مورد توجه و علاقه مخصوص وی قرار گرفت. میرزاجواد در حدود 25 سالگی با تأیید و امضای میرزا صادقآقا مجتهد، به مقام اجتهاد رسید.
هجرت به نجف اشرف
وی پس از آنکه از محضر عالمان تراز تبریز بهخصوص میرزاصادق مجتهد تبریزی کسب فیض نمود، برای استفاده از درس آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی(ره) به نجف اشرف مهاجرت کرد. هنگام تشرف به نجف اشرف، مقام اجتهاد ایشان مورد تأیید و تنفیذ آیات عظام: شیخ عبدالکریم زنجانی معروف به الامامالزنجانی، ابراهیم الحسینی الشیرازی معروف به میرزاآقا و حاج سیدابوالحسن اصفهانی(ره) نیز قرار گرفت.
هجرت به تبریز
او که برای استفاده بیشتر از سایر اساتید رهسپار دیار نجف اشرف شده بود، اما این سفر به درازا نکشید و بهسبب تعلق خاطر و ارادت بسیار به استادش، میرزا صادقآقا مجتهد و حلاوتی که در بیان و تدریس و همنشینی وی یافته بود، به تبریز بازگشت و تا پایان عمر استادش، در محضر ایشان بود.
تدریس
او کرسی درس خود را در تبریز دایر نمود و سالیان متمادی، تدریس درس خارج فقه و اصول را در مسجد حاجی صفرعلی و مسجد معجزلر (واقع در خیابان دارایی جدید تبریز) ادامه داد و گاه حکمت و کلام و تفسیر نیز در موضوعات تدریس او قرار میگرفت.
55 سال اقامه نمازجمعه در تبریز
ایشان به وجوب عینی نمازجمعه قائل بود و حدود 55 سال در مسجد حاجیصفر تبریز نمازجمعه اقامه میکرد.
تواضع و پرهیزکاری
این فقیه عالیمقام بسیار فروتن و متواضع بود. در سلام گفتن همواره بر دیگران پیشی میگرفت و کسی را با عنوان «تو» خطاب نمیکرد. با همه مردم، از هر صنف و طبقه و با هر سن و سالی، با نزاکت و احترام برخورد میکرد. با بیان شیرین و کلام زیبا با مردم سخن میگفت. به شرافت و کرامت نفس انسانی بسیار معتقد بود. از هر اقدامی که برای مردم ایجاد زحمت و تقیّد کند، بهشدّت پرهیز میکرد و از هرگونه مقامطلبی و جاهدوستی و منیت و تشخص، بیزاری میجست. در سال 1331 هنگام چاپ رساله عملیه، درباره عناوین روی جلد آن، بحث مفصلی با ناشران رساله داشت و به هیچ عنوان حاضر نمیشد، از عناوین و القاب مصطلح و متداول آن روز در روی جلد استفاده شود. فقط با عبارت «آیتالله» موافقت تلویحی نمود؛ با این توجیه که همه موجودات و کائنات عالم، حتی یک پشه، «آیتالله» یعنی «نشانه خدا» و «نشانه صنع باریتعالی» است و من هم، یکی از جمله آن آیات و نشانهها هستم. خواستها و تعلقات مالی و زخارف دنیا، با همه جذابیتها و فریبندگیهایشان در نظر او بیارزش و بیمقدار بودند. از کسی مالی برای خود نپذیرفت و مالی نیندوخت. عمر شریف خود را در همان خانه آباء و اجدادی سپری کرد.
تألیفات
ایشان علاوه بر آگاهی کامل از علوم فقه و اصول، ادبیات فارسی و عربی، حدیث و رجال، در تاریخ، جغرافیا، هیأت و نجوم و ریاضی نیز، متبحر بود و در طول عمر پربرکت خود، تألیفاتی نگاشت که برخی به چاپ رسید و برخی مخطوط است. برخی از آثار ایشان عبارت است از:
حاشیه بر الروضةالبهیة فی شرح اللمعةالدمشقیة، حاشیه بر عروةالوثقی، کتابالطهارة، کتابالإرث، آئین خرد در علم کلام و توحید، وجوب صلاة الجمعة، توضیح المسائل، تحشیههای پراکنده بر بیشتر کتابهای مرجعِ فقه امامیه، نظارت بر چاپ قرآن مجید و رفع اشتباهات چاپی (شعبان 1352ق)، تقریرات درس فقه آیتالله میرزا صادقآقا تبریزى و ... از جمله آثار ایشان میباشند.
ازدواج و فرزندان
آن عالم وارسته، سال 1317ش با دختر آقا میرزاحسن غافری ازدواج کرد. ثمره این ازدواج، چهار پسر (سرتیپ محمد سلطانقرائی، دکتر هادی سلطانقرائی، دکتر صادق سلطانقرائی، مهندس امین سلطانقرائی) و یک دختر بود که همسر دکتر غلامرضا موسیخانی است.
وفات
حاج میرزاجواد سلطان القرائی(ره) پس از حدود یک قرن مجاهدت علمی و عملی، در روز جمعه، 9 آذرماه سال 1376ش مصادف با (27 رجب المرجب 1418ق ) دعوت حق را لبیک گفت و به ملکوت اعلی پیوست. پیکر پاکش با حزن و اندوه فراوان و تشییع بسیار باشکوه و کمنظیر اهالی تبریز و آذربایجان، در بقعه امامزاده موسیجمال، واقع در محله راسته کوچه تبریز، مدفون گردید.
سلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیاً.