فاطمه زهـرا(س) راوی حدیث ائمه اثنا عشر(ع)
بیستم جمادیالثانی سالروز ولادت پربرکت امالائمه، حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(س) است. مولودی که از نسل او ۱۱ امام و پیشوای مسلمانان متولد گردید. این افتخار برای آنحضرت بس که این افراد پاک و برگزیده به او نسبت داده میشوند. همین افتخار برای ۱۱ امام کافی است که از نسل پاک این بانوی بزرگ هستی میباشند. از عقاید مسلم شیعیان و پیروان مکتب اهلبیت(ع) این است که بعد از رسولالله، ۱۲ معصوم(ع) هدایت جامعه اسلامی را بر عهده گرفتند. آخرین آنها منجی عالم بشریت حضرت بقیةالله الاعظم(عج) است. او روزی خواهد آمد و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد، پس از آنکه پر از ظلمات و تاریکی شده است: «یملأ الأرض عدلاً بعد ما مُلئت ظلماً وجورا» در روایات متعدد فریقین نبی مکرم اسلام(ص) از آمدن این ۱۲ انسان کامل و معصوم خبر داده؛ از جمله حدیث معروف، صحیح و متواتری که فرمود: «الأئمة إثنیعشر» یا فرمود که تعداد آنها به تعداد نقباء بنیاسرائیل است که آنها ۱۲ نفرند. صحابه بزرگ رسولخدا(ص) نیز این روایت را ثبت کردند؛ از قبیل عبداللهبن عباس، عبداللهبن مسعود، ابوسعید خدری، ابوذر غفاری، سلمان فارسی، جابربن عبدالله انصاری، انسبن مالک، زیدبن ثابت، زیدبن ارقم، ابوایوب انصاری، عماربن یاسر، حذیفةبن یمان، عمربن خطاب، عثمانبن عفان و امسلمه. در این نوشتار کوتاه به روایات وارد از حضرت زهرا(س) درباره ائمه ۱۲گانه(ع) بهطور خلاصه اشاره میشود. مرحوم خزاز قمی، متوفی قرن چهارم تمام این روایات را در کتاب خود بهنام «کفایةالاثر» گردآوری کرده است.
روایت اول: خزاز قمی(ره) با سندی از حضرت زینب، دختر امیرالمؤمنین(ع) از فاطمه(س) نقل میکند که رسولخدا(ص) هنگام ولادت حسین(ع) بر من وارد شد؛ حسین را در پارچه زردرنگ به آنحضرت تحویل دادم. حضرت آن پارچه را برداشت و پارچه سفیدی گرفت و حسین را در آن قرار داد. سپس فرمود: یا فاطمه او را بگیر که او امام و پدر نه امام نیکوکار است و نهمین آنها قائم آنهاست. (کفایةالاثر صفحه ۲۹8- ۲۹7)
روایت اول: خزاز قمی(ره) با سندی از حضرت زینب، دختر امیرالمؤمنین(ع) از فاطمه(س) نقل میکند که رسولخدا(ص) هنگام ولادت حسین(ع) بر من وارد شد؛ حسین را در پارچه زردرنگ به آنحضرت تحویل دادم. حضرت آن پارچه را برداشت و پارچه سفیدی گرفت و حسین را در آن قرار داد. سپس فرمود: یا فاطمه او را بگیر که او امام و پدر نه امام نیکوکار است و نهمین آنها قائم آنهاست. (کفایةالاثر صفحه ۲۹8- ۲۹7)
روایت دوم: جناب ابوالطفیل صحابی بزرگ رسولخدا(ص) از ابوذر غفاری(ره) روایت کرده که از حضرت فاطمه(س) شنیدم که میگوید: از پدرم درباره آیه [وَعلَى الأعرافِ رجالٌ یَعرفونَ کلّاً بِسیماهُم] (سوره اعراف آیه ۴۶) پرسیدم، حضرت فرمود: «آنها امامان پس از من هستند؛ علی و دو فرزندم و نه نفر از نسل حسین، اینها(ع) رجال اعراف هستند؛ کسی وارد بهشت نمیشود، مگر آنکه آنها را بشناسد و آنها او را بشناسند و کسی داخل دوزخ نمیشود، مگر کسی که آنها را انکار کند و آنها او را منکر شوند و خداوند شناخته نمیشود، جز از راه معرفت آنها.» (کفایةالاثر صفحه ۲۹۹). از این روایت استفاده میشود که راه رسیدن به توحید اصیل و ناب فقط اهلبیت رسولالله(ص) هستند و بدون مراجعه به علوم آنها، هرگز خداپرستی ممکن نمیشود.
روایت سوم: سهلبن سعد انصاری میگوید: از فاطمه(س)، دختر رسولخدا(ص) درباره ائمه پرسیدم. حضرت فرمود: رسولخدا به علی(ع) فرمود: شما امام و جانشین پس از من هستی؛ هرگاه رحلت کردی، فرزندت حسن به امامت میرسد و ... و به این ترتیب رسولخدا نام هر ۱۲ امام را یکی پس از دیگری برد تا رسید به امام یازدهم و فرمود که پس از او قائم مهدی، أولی به مؤمنین از خودشان است. خداوند بهوسیله او مشارق و مغارب زمین را فتح خواهد نمود. آنها امامان حق و زبانهای صادق و راستگو هستند. (کفایةالأثر صفحه ۳۰۰؛ بحارالانوار جلد ۳۶ صفحه ۳۵۱)
روایت چهارم: عباسبن سهل ساعدی از پدرش میگوید که از فاطمه(س) درباره ائمه(ع) پرسیدم؛ حضرت فرمود: از رسولخدا(ص) پرسیدم که فرمود: ائمه بعد از من به عدد نقباء بنیاسرائیل هستند. (کفایةالأثر، صفحه ۳۰۲؛ بحارالانوار جلد ۳۶ صفحه ۳۵۲)
روایت پنجم: محمودبن لبید میگوید: هنگامی که رسولخدا(ص) رحلت کرد، حضرت زهرا(س) همواره به زیارت قبور شهدا میآمد و نیز سر قبر حمزه(ع) میرفت و در آنجا گریه میکرد. در یکی از روزها نزد قبر حمزه آمدم و دیدم فاطمه در آنجا گریه میکند. مقداری صبر کردم تا ساکت شد. نزدش رفتم و سلام کردم و گفتم: ای بزرگ بانوان، بهخدا سوگند که از شدت گریه شما عروق قلبم قطع شد. حضرت زهرا(س) فرمود: ای اباعمرو، حق دارم گریه کنم؛ زیرا بهترین پدرها را از دست دادم و وای که چقدر مشتاق دیدار رسولالله هستم. سپس ابیاتی را سرود:
إذا مات یوما میت قلّ ذِکره
وذکر أبی مذ مات واللهِ أکثر
یعنی هرگاه کسی از دنیا رحلت کند، نام و یاد او کم میشود؛ اما بهخدا سوگند که از وقتی پدرم رحلت کرد، نام و یادش فزونتر شد.
عرض کردم: ای بزرگ زنان، مسألهای همواره در سینهام وجود دارد و میخواهم درباره آن از شما بپرسم. حضرت فرمود: بپرس؛ گفتم: آیا رسولالله(ص) قبل از رحلتش بر امامت علی(ع) اشاره فرمود؟ حضرت فاطمه(س) فرمود: «واعجباه أنسیتم یوم غدیرخم؟؛ آیا روز غدیرخم را از یاد بردید؟» گفتم: بله آن قضیه رخ داد؛ اما بفرمایید که آیا رسولخدا اشاره به امامت فرمود؟ حضرت فرمود: خدا را گواه میگیرم که از آنحضرت شنیدم که فرمود: علی بهترین افرادی است که میان شما به جانشینی میگذارم: «علیٌ خیرُ مَن أخلفه فیکم» و او امام و جانشین پس از من خواهد بود و سپس دو فرزندم و ۹ نفر از نسل حسین(ع)، ائمه نیکوکارند که اگر از آنها پیروی کنید، آنها را هدایتکننده خواهید یافت و چنانچه با آنها مخالفت کنید، اختلاف در میان شما تا روز قیامت وجود خواهد داشت. گفتم: پس چرا علی از حقش صرف نظر و سکوت کرد؟ حضرت پاسخ داد: «ای اباعمرو مثل امام، همانند کعبه است؛ باید به سوی او رفت و کعبه به سوی کسی نمیرود؛ سپس فرمود: بهخدا سوگند! اگر حق را به اهلش میسپردند و از عترت رسولخدا(ص) پیروی میکردند، هرگز دو نفر با هم اختلاف نمیکردند و یکی پس از دیگری آن را دریافت میکرد تا برسد به امام قائم، نهمین فرزند از فرزندانم؛ اما متأسفانه کسی را مقدم داشتند که خدا او را مؤخر کرد و کسی را مؤخر کردند که خدا او را مقدم داشت و هرکسی را که میخواستند، اختیار کردند. آیا اینان گفته خدا را شنیدهاند که فرمود: [وربّک یخلق ما یشاء ویختار ما کان لهم الخیرة؛ پروردگار تو هرچه بخواهد میآفریند و هر چه بخواهد برمیگزیند؛ آنان در برابر او اختیاری ندارند.] (قصص/ ۶۸) آنها آیه را شنیدند؛ اما همانند گفته خداوند شدند که فرمود: [فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ؛ حقیقت این است که دیدهها کور نیست؛ بلکه دلهایی که در سینههاست، کور است!] (حج/ ۴۶) آنها در دنیا آرزوهای خود را پهن کردند و أجلهای خود را فراموش کردند، آنها هلاک شدند و اعمالشان گم شد.» (کفایةالأثر، صفحه ۳۰5-۳۰4؛ بحارالانوار، جلد ۳۶، صفحه ۳۵۲)
از این روایات چند نکته استفاده میشود:
۱. رجحان زیارت قبور شهدا و گریهکردن در آنجا، برخلاف وهابیها که آن را عملی حرام و شرکآمیز میشمارند.
۲. امامت و جانشینی امیرالمؤمنین(ع) در روز غدیرخم که در تاریخ اسلام واقعهای به اهمیت آن وجود ندارد.
۳. اعلمیت و افضلیت امیرالمؤمنین، علی(ع) بر دیگران.
۴. نه نفر از ائمه اهلبیت(ع) از نسل پاک امام حسین(ع) بودند.
۵. ضرورت و لزوم پیروی از اهلبیت(ع) و داشتن مرجعیت علمی آنان.
۶. افرادی که شایستگی نداشتند، پس از رسولخدا(ص)، زمام امور را به دست گرفتند و چنانچه امر امامت را به اهلش میسپردند، دو نفر با هم اختلاف نمیکردند.
۷. اختلافات موجود در جامعه، نتیجه پیروینکردن از اهلبیت(ع) است که در سخنان حضرت زهرا(س) کاملاً مشهود و روشن است.