printlogo


printlogo


آیت‌الله‌العظمی جوادی آملی
نور ریحانة‌النبی(س) فراموش شدنی نیست
همزمان با سالروز ولادت فرخنده حضرت زهرا(س) همایش ملی «ریحانةالنبی با محوریت نهج‌البلاغه » با پیام تصویری حضرت آیت‌الله‌ جوادی آملی در شهرستان مهر استان فارس برگزار شد.

این مرجع تقلید در پیام خود به این همایش اظهار داشتند: زهرا(س))، این ریحانة‌النبی فراموش شدنی نیست، برای اینکه این، به نور الهی وابسته است. نور الهی نوری است که زمین را روشن می‌کند، زمان را روشن می‌کند، سپهر را روشن می‌کند. شما در حال صدیقه کبری(س)) دیده و شنیده و خوانده‌اید که وقتی به محراب عبادت می‌ایستاد، نور عبادتش نظام سپهری را روشن می‌کرد، نور حضرت به آسمان می‌رفت، اهل آسمان از آن نور استفاده می‌کردند. این نور، زمینی نیست. این نور، زمانی نیست. این نور، خاموش‌شدنی نیست، چون [یُرِیدُونَ أَن یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَی اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ]
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی اسراء، در پیام معظم‌له به این همایش آمده است:
محور نشست امسال جریان ریحانة‌النبی فاطمه زهرا(س) و نهجالبلاغه است. وجود مبارک امیرمؤمنان(س) خطب عمیق علمی دارد که بخشی از آن خُطب عمیق علمی را وجود مبارک صدیقه کبری(س)) 25 سال قبل از اینکه علی بن ابی‌طالب(س) به مقام خلافت ظاهری برسند و این بخش از خطبه‌ها را ایراد کنند، ایراد فرمودند که در سال گذشته گوشه‌ای از خطبه فدکیه آن ذات مقدس ارائه شد.
در این نوبت بیان نورانی امیرمؤمنان(س) در نهج‌البلاغه درباره صدیقه کبری، حجت بالغه الهی، صاحب عصمت کلیه الهی(س) به عرضتان می‌رسد. فرمود وجود مبارک زهرا(س) به مقامی رسیده است که خاموش کردن این چراغ مقدور افراد عادی نبود. همه تلاش و کوشش کردند؛ یعنی امت صدر اسلام تلاش و کوشش کرد تا مقام والای آن حضرت را نادیده انگارد. در هنگام دفن بی‌بی(س) رو به قبر پیغمبر(ص) فرمود: دخترت امشب به شما ملحق می‌شود، گزارش به عرضتان می‌رساند: «بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَی هَضْمِهَا»؛[نهج‌البلاغه صبحی صالح، خطبه202] یعنی شکستن مقام والای زهرا(س) کار سقیفه نبود، کار خلیفه نبود، کار همگان بود؛ یعنی سقیفه و مردم، خلیفه و مردم، دست‌نشانده‌ها، همه این منافقین، همه افراد ضعیف‌الایمان، همه مُرجفون و همه گسسته‌های از قرآن و عترت (صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلامُهُ أجمعین‌) تلاش و کوشش کردند که زهرا(س) را حذف کنند؛ ولی نتوانستند. این جمله نورانی نهج‌البلاغه به این معنا نیست که آنها موفق شدند، آنها تلاش کردند که زهرا را فراموش کنند؛ ولی نتوانستند، «بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَی هَضْمِهَا» و نتوانستند.
چرا زهرا(س)، این ریحانة‌النبی فراموش شدنی نیست؟ برای اینکه این، به نور الهی وابسته است. نور الهی نوری است که زمین را روشن می‌کند، زمان را روشن می‌کند، سپهر را روشن می‌کند. شما در حال صدیقه کبری(س) دیده و شنیده و خوانده‌اید که وقتی به محراب عبادت می‌ایستاد، نور عبادتش نظام سپهری را روشن می‌کرد، نور حضرت به آسمان می‌رفت، اهل آسمان از آن نور استفاده می‌کردند. این نور، زمینی نیست. این نور، زمانی نیست. این نور، خاموش شدنی نیست، چون [یُرِیدُونَ أَن یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَی اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ]؛ (سوره توبه، آیه32) در دو بخش قرآن با تفاوت اندک، این مضمون نورانی آمده است که اینها می‌خواهند با دهان نور آفتاب را خاموش کنند. یک چراغ ضعیف، یک شعله کبریت با فوت دهان خاموش می‌شود؛ اما نور آفتاب با تبلیغات سوء، با بدرفتاری‌ها، با بدگویی‌ها که به منزله فوت دهان است، خاموش نمی‌شود؛ لذا حضرت فرمود آنها تلاش کردند که صدیقه کبری(س) را خاموش کنند؛ ولی موفق نشدند. نور خدا خاموش شدنی نیست!
نکته دومی که خود امیرمؤمنان(س) درباره فاطمه زهرا(س) دارد؛ گرچه این بخش کلام علی است؛ ولی در نهج‌البلاغه نیامده؛ فرمود به اینکه بعد از دفن حضرت، عده‌ای خواستند به بهانه عوام‌فریبی برخی از قبرها را نبش کنند و بر بدن مطهر آن حضرت نماز بخوانند، حضرت برآشفت، شمشیر گرفت، فرمود: «أَمَّا حَقِّی فَقَدْ تَرَكْتُهُ مَخَافَةَ أَنْ یَرْتَدَّ النَّاسُ عَنْ دِینِهِم وَ أَمَّا قَبْرُ فَاطِمَةَ فَوَ الَّذِی نَفْسُ عَلِیٍّ بِیَدِه»؛ [دلائل الإمامة(ط ـ الحدیثة)، ص137] از حقم گذشتم؛ مبادا در اثر اختلاف، جامعه به طرف ارتداد برود و اما قبر فاطمه، اگر کلنگی به یکی از این قبرها برسد: «لَأَسْقِیَنَّ الْأَرْضَ مِنْ دِمَائِكُم‌»؛ زمین را با خونتان رنگین می‌کنم، این زهراست! درباره حق خود هم فرمود، من چون دستم تنها بود، از حقم گذشتم. این جمله اخیری که عرض می‌کنیم، این در «تمام نهج‌البلاغه» است، در خود نهج‌البلاغه نیست. یک کلام نورانی، یک نامه نورانی، مکتوب نورانی از علی‌بن ابی‌طالب(س) در «تمام نهج‌البلاغه» آمده است که حضرت دستور دادند، این نامه را در تمام روزهای جمعه، در نماز جمعه بخوانند. در بخش پایانی این خطبه این نامه مبسوط که فرمود در هر روز جمعه، در خطبه‌های نماز جمعه بخوانند، در پایانش فرمود اینکه من مجبور شدم به سقیفه رأی مثبت بدهم و با دست بسته امضا کنم، برای اینکه دستم تنها و خالی بود. در همان «تمام نهج‌البلاغه» در پایان این خطبه، جلد هفتم، صفحه 292 و 293 این جمله نورانی علوی(س) هست، فرمود به اینکه اگر عمویم حمزه سید‌الشهدا و برادرم جعفر طیار با من بودند، من هرگز این بیعت را امضا نمی‌کردم؛ ولی دستم تنها بود، من تنها بودم: «لَوْ كَانَ لِی بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَمِّی حَمْزَةُ وَ أَخِی جَعْفَرٌ لَمْ أُبَایِعْ كَرْها»؛ [‌تمام النهج‌البلاغه،(ط ـ قدیم)، ص881] هرگز من بیعت نمی‌کردم. فقط دو عمو برای من ماندند که اینها «حَدِیثِی عَهْدٍ بِالْإِسْلَامِ» بودند، هرگز شهامت حمزه سید‌الشهدا را نداشتند. عمویم عباس «حَدِیثِی عَهْدٍ بِالْإِسْلَامِ» بود، عمویم عقیل «حَدِیثِی عَهْدٍ بِالْإِسْلَامِ» بود، اینها چون «حَدِیثِی عَهْدٍ بِالْإِسْلَامِ» بودند، نه هم‌آوردی حمزه را داشتند، نه هم‌آوردی برادرم جعفر را داشتند؛ لذا من نمی‌توانستم با دست تنها و خالی قیام کنم؛ ولی اگر حمزه بود، اگر جعفر بود، من آرام نمی‌نشستم؛ هم درباره خود آن وضع موجود صدر اسلام را امضا نکرد و هم درباره صدیقه کبری(س).
من مجدداً مقدم همه شما را گرامی می‌دارم. از همه بزرگواران، مخصوصاً عزیزان و جوانان پُرشور مسئلت دارم که ارتباط علمی‌شان را با خاندان عصمت و طهارت زیاد کنند. ارتباطشان را با حوزه، با دانشگاه، دانشگاه پیوندش را با حوزه، با علما، با ریحانة‌النبی(س)) محکم کنند که این اثر ولایت، کشور را به دست صاحب اصلی‌ خود مرحمت کند.