بخش دوم و پایانیبیست و هشتم تیرماه، رؤسای جمهور روسیه و ترکیه با رهبر انقلاب اسلامی دیدار و گفتوگو کردند. این دیدارها همزمان با اجلاس سهجانبه موسوم به آستانه برگزار شد و محتوای آن بازتاب مختلفی در رسانههای بینالمللی و افکار عمومی داشت.
پایگاه اطلاعرسانی دفتر نشر و حفظ آثار حضرت آیتالله خامنهای، در گفتوگویی تفصیلی با دکتر علیاکبر ولایتی مشاور رهبر معظم انقلاب اسلامی در امور بینالملل، به بررسی محورهای مهم و متنوع که در این دیدارها درباره آنها بحث و تبادل نظر شد، پرداخته است بخش اول این گفتوگو در شماره قبل درج شد، در این شماره بخش دوم و پایانی تقدیم خوانندگان محترم میشود.
ادامه از شماره قبل
□ برگزاری هفتمین نشست سران روند آستانه در تهران، چه پیامهای منطقهای و بینالمللی را دربر دارد؟
برگزاری این اجلاس با حضور ایران، روسیه و ترکیه پس از سفر بیخاصیت و شکستخورده آقای بایدن به منطقه، اقدام بسیار مهمی است که نشان میدهد، رابطه بین سه کشور ایران، روسیه و ترکیه اصالت دارد و رو به رشد است. تفاوت این سفر، با سفر بایدن این است که آن سفر در همان ابتدا شکست خورد؛ اما یک تفاوت اساسی دارد که رؤسای جمهور آمریکا همواره، با عدهای قراول و یساول میآیند و از موضع بالا و تکبر و تبختر و طلبکاری با کشورهای مورد دیدار سخن میگویند.
رؤسای جمهور آمریکا و پیرترهای آنها، مثل رؤسای انگلیس، یک مطالبه تمامنشدنی از بعضی از کشورهای منطقه دارند که باید نفتشان را به ثمن بخس در اختیار آنها بگذارند و بافتههای آنها را در رابطه با رژیم صهیونیستی عملیاتی کنند و اگر نکردند، مورد مؤاخذه قرار میگیرند و همواره طرحهای عجیبغریب و مندرآوردی مثل پیمان مادرید، اسلو، وایریور، کمپدیوید، واشنگتن و اخیراً اجلاس عقبه را مطرح میکنند و بهجای اینکه دست از حمایت این رژیم سرکش یاغی دستنشانده غرب بردارند تا مسلمانان به تکلیف خود در از بین بردن این رژیم عمل کنند، با این طرحهای بچهگانه و سرگرمکننده، وقت میخرند. این خلاصه سناریوی سفرهای آمریکا و دنبالههای آن است. معلوم است از قبل حاصلی ندارد؛ چراکه در سرکیسهکردن کشورها موفق نبودند؛ اما اجلاس تهران بین کشورهای مؤثر در امنیت منطقه و پیشرو در همکاریهای مهم و آیندهنگر است. در این اجلاس هیچ کشوری به کشور دیگر دستور نمیدهد؛ بلکه هر سه کشور در عین عزت و اقتدار با هم مشارکت میکنند و مسائل منطقه و بینالملل و دو یا چندجانبه را مورد بحث قرار میدهند.
□ رهبر انقلاب در دیدار رئیسجمهور روسیه، صراحتاً بر ضعیفتر شدن سیاستهای آمریکا و غربیها در غرب آسیا تأکید کردند. دلایل و نشانههای ضعف آمریکا و غرب و دلایل افول قدرت آنها در منطقه بهویژه در سوریه، عراق، لبنان و فلسطین چیست؟
در این چند سال اخیر، ما مدام شاهد نقشبرآب شدن سیاستهای مخرب آمریکا در منطقه هستیم؛ سیاستهایی که با صرف هزینههای زیاد بر منطقه تحمیل شد و با مقاومت مردم منطقه به نتیجه نرسید. حال بیاییم با هم چند نمونه از آنها را مرور کنیم:
۱. خروج آمریکا از افغانستان بعد از بیست سال اشغال این کشور، بهبهانه حذف طالبان و القاعده و استقرار مجدد طالبان بر امور اجرایی.
۲. طرح اخراج آمریکاییها از عراق که توسط نمایندگان مردم مبارز عراق بهطور جدی دنبال میشود. آمریکا بعد از حمله به صدام، خود، جانشین جنایات صدام در عراق شد و نیتش اشغال دائمی این کشور است؛ امری که انشاءالله با مجاهدت مردم مبارز عراق نقشبرآب خواهد شد.
۳. شکست و استیصال همپیمانان منطقهای آمریکا در غزه و یمن؛ رژیم صهیونیستی که با کمک آمریکا تادندان مسلح شده است، بالغ بر ۵۱ روز تهاجم شبانهروزی به متراکمترین منطقه مسکونی دنیا، کاری از پیش نمیبرد و با مقاومت مردم غزه، مجبور به عقبنشینی میشود؛ علاوه بر آن، پس از مدتها، موج اعتراضات به اراضی اشغالی هم میرسد. از طرفی، ائتلاف سعودی، عبری، آمریکایی در جنگ یمن، با نزدیک به یک دهه خونریزی و تهاجم به این کشور، کماکان راه بهجایی نبرده است. وقتی متحدان آمریکا در این منطقه به این شکل در تنگنا قرار گرفتهاند، در واقع، این سیاستهای آمریکاست که با شکست مواجه شده است.
۴. از همه مهمتر، در مناقشات سوریه، غرب و اندک کشورهای ناآگاه منطقه، با هدف سرنگونی اسد، با تمام قوا به میدان آمدند. هدف این بود که با تبدیل کشور سوریه به چیزی شبیه به لیبی، یکی از اصلیترین کشورهای محور مقاومت را از مدار خارج کنند و از این طریق، ضربه جدی به مقاومت وارد نمایند؛ اما مقاومت و جانفشانیهای دولت و مردم سوریه در کنار جانفشانی مدافعان حرم، این خواب را برایشان پریشان کرد و الآن دنبال راهی برای نجات هستند.
□ اخراج آمریکاییها از منطقه شرق فرات موضوع دیگری بود که در این دیدار از سوی رهبر انقلاب مورد تأکید قرار گرفت. دلیل تأکید ایشان چه بود؟
وقتی سخن از نواحی شرق فرات به میان میآید، موضوع مربوط به یکی از مهمترین نواحی خاک سوریه میشود؛ زیرا این بخش از خاک سوریه وسیعترین و مهمترین اراضی آن کشور را شامل میشود؛ بخشی که محصولات حیاتی و زراعی سوریه در آن کشت میشود که گفته میشود، ۸۰درصد محصولات سوریه را تأمین میکند. از همه مهمتر، میادین نفتی این نواحی است که روزانه حدود ۳۰۰ هزار بشکه نفت از آنجا استخراج و صادر میگردد.
اما همچنان آمریکاییها با وقاحت حضور خود در این نواحی را استمرار دادهاند و نهتنها امکان بهرهبرداری دولت سوریه از مناطق استراتژیک خود را محدود نمودهاند؛ بلکه روزانه با دزدی روشن، ذخایر نفتی سوریه را به تاراج میبرند. تأکید رهبر انقلاب متوجه این موضوع است و از این منظر است که ایشان میفرمایند، شرق فرات باید آزاد شود تا دیگر شاهد دزدی و تاراج منافع کشور سوریه نباشیم.
البته این را بدانید که نفس حضور دشمن در داخل یک کشور، هر جور که باشد، محکوم است و خواهیم دید که با مبارزه ملت و دولت سوریه انشاءالله آمریکا مجبور به ترک این نواحی خواهد شد.
□ رهبر انقلاب در زمینه قضیه اوکراین تصریح کردند که اگر روسها ابتکار عمل را به دست نمیگرفتند، طرف مقابل با ابتکار خود، موجب وقوع جنگ میشد و در این زمینه، بر سلطهطلبی و زیادهخواهی ناتو تأکید کردند. اساساً با توجه به فعلوانفعالات و تحولات بینالمللی امروز، نشانهها، دلائل و مؤیدات امنیتی و سیاسی این دیدگاه چیست؟ ناتو چه برنامهای برای گسترش حوزه نفوذ و دامنه زیادهخواهیاش دنبال میکند؟
برای بررسی این موضوع باید ابتدا اصل مسئله مناقشه اوکراین مورد بررسی قرار بگیرد. یکی از توافقات بین ناتو و روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، عدم عضویت کشورهای جداشده از اتحاد جماهیر شوروی در ناتو و حفظ منطقه حائل بین شوروی و ناتو بود؛ امری که ناتو بههیچوجه به آن احترام نگذاشت و کار بهجایی رسید که هر روز خبری از تقابل نیروهای هوایی روسیه و ناتو بر فراز دریای بالتیک و دیگر نواحی همسایه به گوش میرسید. علاوه بر آن، مداخلات اروپا و آمریکا در امور داخلی اوکراین منجر به کودتاهای متعدد تا استقرار دولتی وابسته به غرب شد و همزمان درخواست عضویت اوکراین در ناتو با حمایت اتحادیه اروپا و آمریکا مطرح شد؛ امری که در تقابل مستقیم با توافقات مطرحشده بین روسیه و ناتو بود. خب، روسیه بارها خط قرمز خود را عدم همجواری ناتو با مرزهای خود عنوان کرده بود؛ دغدغهای که همین الآن آمریکا در مورد مرزهای خود دارد که شاهد فشار بر کشورهای منطقه کارائیب هستیم.
البته نیروهای ناتو قبل از نیروهای روسیه آمادگی جنگ داشتند. تدارکات و نشانههای موجود، اشاره به این داشت که اول ناتو آمادگی جنگ و حمله به کریمه را دارد تا در صورت تعلل دولت روسیه، گام اول را با جداسازی کریمه بردارد و بعد با عضویت اوکراین در ناتو، پازل تضعیف روسیه در شرق اروپا را کامل نماید. هر جنگی مقدماتی لازم دارد و ناتو قبل از روسیه، آماده جنگ بود؛ ولی ابتکارعمل روسیه در این مورد باعث شد، نهتنها گامهای بعدی ناتو و آمریکا برای روسیه برداشته نشود؛ بلکه معضل تأمین انرژی برای اروپا و آمریکا مشکل اصلی آنها شد.
□ در دیدار رئیسجمهور ترکیه با رهبر انقلاب نیز، ایشان تأکید کردند که حمله نظامی به شمال سوریه، به ضرر منطقه است و اقدام سیاسی مورد انتظار از جانب دولت سوریه را نیز محقق نخواهد کرد. ابعاد این گزاره بهصورت مصداقی و جزئیتر چگونه قابل تبیین است؟
موضع ترکیه در طی مناقشات اخیر سوریه، تجهیز تروریستها در قالب ارتش آزاد سوریه بود که با عدم تحقق انتظارات ترکیه و شکست سیاستهای آن کشور در قبال سوریه مواجه شد. از طرفی، حضور کردهای مسلح در شمال سوریه، استخوان لای زخم برای ترکیه باقی ماند؛ چراکه ترکیه همواره با نگاه معارض با نیروهای کرد برخورد میکرد و برای حل این مشکل، دو راهکار عملی را برای شمال سوریه در نظر گرفته بود و بهطور مشخص، در رسانههای خود نیز طرح میکرد؛ راهحل نخست، حضور در سی کیلومتری عمق خاک سوریه و ایجاد منطقه عاری از کردها در نوار حائل بین مرز ترکیه بود و راهحل دوم، جابهجایی بیش از دو میلیون نفر از کردها، به اردوگاههای پناهجویان بود تا ظرفیت ضربه به ترکیه، از طریق آنها کم شود.
در مورد راهحل اول، موضوع تمامیت ارضی کشور سوریه مطرح است که طبیعتاً با مقاومت و مقابله ارتش سوریه مواجه خواهد شد و این امر، نهتنها آتش جنگ در منطقه را خاموش نمیکند؛ بلکه شعلهورتر هم میسازد. در مورد راهحل دوم هم، موضوع حقوق بشر و کوچ اجباری در کنار پاکسازی قومی مطرح میشود که در تاریخ منطقه مخصوصاً قفقاز، مکرر مستندات محکومیت این قبیل اقدامات بهوضوح مشاهده میشود.
با تمام این اوصاف، بهترین مسیر پیگیری این معضل مشترک، یعنی حضور تروریستها در مناطق شمالی سوریه، مذاکره بین کشورهای منطقه، با احترام بهحق حاکمیت کشور سوریه است و در این مسیر، نباید هیچ تمایزی بین تروریستها قائل شد تا منطقه از لوث وجود عناصر ناامنساز پاک گردد.
□ چشمانداز همکاریهای ایران و روسیه در میانمدت و بلندمدت را با توجه به نیاز دو کشور به گسترش روزافزون همکاریها چگونه میبینید؟
همانطور که در منویات رهبر انقلاب بارها بیان شده است و آقای پوتین، رئیسجمهور روسیه نیز، بر آن تأکید دارد، عمق استراتژیک روابط بین ایران و روسیه تا سطح روابط راهبردی قابل گسترش است و مأموریت هر دو کشور، گسترش سطح روابط تا این حد تعریف شده است.
در نظر داشته باشید که اصل اساسی روابط بین کشورها، تعریف منافع مشترک است و در مورد ایران و روسیه، سطح وسیعی از منافع مشترک قابل ترسیم است. نهتنها هر دو کشور دارای فناوری و دانش هستند؛ بلکه از منابع خوبی هم برخوردارند؛ علاوه بر آن، هردو از جانب غرب، هدف تحریمهای ظالمانه قرار گرفتهاند و این امر، بستر مناسبی برای همکاریهای مشترک فراهم میسازد و امید است، با پیگیریهای مداوم دستگاه دیپلماسی در راستای استراتژی نگاه به شرق این امر محقق گردد.
در سفر اخیر ولادیمیر پوتین به کشور هم، این موضوع با عقد قراردادهای همکاری در حوزههای مختلف تا حدودی محقق شده است. برای روشن شدن موضوع به یک مثال بسنده میکنم. ایران در جنوب از حوزههای وسیع گازی بهرهمند است که تا حال حاضر، با توان داخلی موفق به بهرهبرداری شده است؛ ولی روسیه دارای شرکتی قدیمی و صاحب فناوری در عرصه نفت و گاز بهنام گازپروم است. همکاری با این شرکت روسی میتواند، برداشت ایران از این حوزهها را افزایش دهد؛ امری که بعد از خروج آمریکا از برجام و خلف وعده شرکتهای غربی معطل مانده است.
□ برخی تحلیلگران با توجه به پیامدهای سفر بایدن به منطقه و مشخصاً عربستان و مقایسه نتایج آن با سفر پوتین به کشورمان از زوال اعتماد به آمریکا، حتی در میان متحدین دیرینه و قدیمیاش سخن گفتند. نظر شما در این رابطه چیست؟
چند دهه است که منطقه زمینه اجرای سیاستهای غلط آمریکا بوده و کشورهای همپیمان آمریکا هزینه این سیاستها را تأمین نمودهاند. در این میان، نهتنها عایدی این کشورها چیزی جز شکست و صرف هزینههای بیهوده نبوده؛ بلکه نگاه از بالا به پایین رؤسای جمهور آمریکا، غرور ملی این کشورها را نشانه رفته است تا جایی که رئیسجمهور آمریکا میگوید: عربستان بدون حمایت ما چند ساعت هم دوام نمیآورد و ترامپ، عربستان را گاو شیرده خطاب میکند و همواره هم، باید سفارشهای آمریکا را از جیب ملت خود نقد نماید. اخیراً هم آمریکا در جهت رفع مشکل انرژی حاصل از جنگ اوکراین، سفارش افزایش تولید برای کاهش قیمت جهانی نفت را داده است و عربستان چارهای جز قبول کردن ندارد.
این را در مقابل نشست اخیر آستانه قرار دهید که سه کشور مستقل منطقه، با در نظر گرفتن منافع ملی خود بهمنظور تعمیق روابط و حلوفصل مشکلات منطقهای با هم همکاری مینمایند و انشاءالله به نتیجه هم خواهند رسید. این امر از اهمیت بالایی برخوردار است. خوشبختانه کمکم کشورهای منطقه بهخصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس هم، با درک اتمسفر مخرب همکاری با آمریکا، درصدد بازتعریف روابط با جمهوری اسلامی برآمدهاند و این، نقطه تعیینکنندهای در روابط بین کشورهای منطقه خواهد بود؛ چراکه ما بارها بر این موضوع تأکید کردهایم که راهحل مشکلات منطقهای، از همکاری بین کشورهای منطقه بدون حضور بیگانگان میگذرد.