printlogo


printlogo


عطر یار - شماره 753
طرّۀ صف‌شکن

تا نقاب از رخ زیبای تو باز است هنوز
با تو ای یار مرا، روی نیاز است هنوز
​​​​​​​
بهر عشاق جگرسوخته در مذهب عشق
غنچه  لعل لبت، منبع  راز است هنوز

طرّۀ صف‌شکنت، از پی دل بردن ما
با دو صد ناز و ادا، بنده‌نواز است هنوز

چه نیازی بود از رفتن مسجد به نماز
تا که ابروی تو، محراب نماز است هنوز

خیل مژگان تو نازم، که پی کشتن ما
در پی قمری پربسته چو باز است هنوز

این چه سری است ندانم که سر کوی تو یار
آتش‌افروزتر از خاک حجاز است هنوز

هست پیدا ز نگاه تو،  در عالم  عشق
سر و پای تو همه، غمزه و ناز است هنوز

من «ژولیده» چه‌سان، وصف تو گویم به جهان
که به توصیف تو، این قصه دراز است هنوز