هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

شماره خبر : 4722
منتشر شده در مورخ : ۳۰ خرداد ۱۴۰۳
ساعت : 12:50
طلبه شهید رحمت‌الله زکی‌پور شال

رواق شهیدان - شماره 712

طلبه شهید رحمت‌الله زکی‌پور شال

شهید رحمت‌الله زکی‌پور شال در چهارمین روز از فروردین ماه سال ۱۳۴۱در روستای شال از توابع خلخال، استان اردبیل دیده به جهان گشود. نام پدر ایشان زکریا بود.او دوران کودکی‌اش را در دامان مادر و پدری مذهبی و متدین  همراه با آموزش قرآن سپری نمود.

در سال ۱۳۴۸ در زادگاهش روستای شال تحصیلات خود را آغاز نمود. زمان تحصیلش مصادف بود با اوایل انقلاب اسلامی  که امام در پاریس بودند. او فعالیت‌های بسیاری انجام می‌داد. ازجمله پخش پوستر و عکس‌های امام و سخنرانی‌ها که در روستاها پخش می‌نمود و همین کار باعث شد که تحت تعقیب قرار گیرد و برای ادامه تحصیل به منزل اقوام در جاهای مختلف می‌رفت.این طلبه شهید، در سال ۱۳۵۳ همراه با برادر بزرگ خود در اطراف همدان به ادامه تحصیل پرداخت. وی همچنین در سال ۱۳۵۵ به شهرستان ماسال استان گیلان عزیمت نموده و در یکی از شهرهای استان گیلان چندبار تحت تعقیب قرار گرفت و ازآنجا به شال و به اطراف روستای خود رفت تا دستگیر نشود. در سال ۱۳۵۹بعد از کسب نمودن مدرک سیکل  و ورود به دبیرستان و تحصیل تا مقطع اول دبیرستان، با دو تن از دوستان خود جهت فراگیری علوم دینی، به حوزه علمیه قم رهسپار شد و تا مقطع مقدمات تحصیل نمود. فعالیت ایشان بعداز انقلاب اسلامی در روستای شال عضویت فعال در بسیج بود و اولین کسی بود که برای تشکیل انجمن اسلامی و کتابخانه عمومی نقش مهمی داشت و خود نیز مسئولش بود و همیشه و در همه حال کمک‌حال فقیران بود. وی پس از آنکه برای تحصیل به قم عزیمت نمود، مشغول روزنامه‌فروشی و وقت‌های دیگر را برای درس گذاشته بود. بسیار پرکار و پرتلاش بود. در سال ۱۳۶۰در روستای شال همراه با پدرش در باغداری و کشاورزی کمک می‌کرد که رادیو هم در دست داشت و اخبار را دنبال می‌نمود. پدرش می‌دید، ایشان رفته‌رفته بی‌حال‌تر و عصبی‌تر می‌شود؛ گویا اتفاق مهمی افتاده است. ناگهان دیدند که ایشان رادیو بر زمین گذاشته و شروع به گریه کردن می‌کند. هرچه از او می‌پرسند، چه شده است، قادر به جواب دادن نبود. پس از مدتی حالش به‌جا آمد و به پدر و برادرش گفت: دکتر بهشتی به‌همراه ۷۲تن به شهادت رسیدند. ایشان علاقه بسیار زیادی به شهید بهشتی داشت و شیفته ایشان بود. پس از شهادت دکتر بهشتی و یارانش و با آغاز جنگ، در ضمن تعلیم علوم حوزوی به یادگیری آموزش نظامی مشغول گردید تا در صورت لزوم، راهی جبهه‌های حق علیه باطل شود. در تعطیلات تابستان در انجمن اسلامی زادگاه خود به فعالیت پرداخت و ضمن تبلیغات، با دو تن از اعضای انجمن روستای محل، عازم تهران شد و به عضویت جنگ‌های نامنظم شهید چمران درآمد. وی بعد از سپری کردن ۲۵ روز دوره نظامی در تاریخ پنجم اردیبهشت سال  ۱۳۶۰برای اولین‌بار با عضویت بسیج عازم جبهه گردید. مدت حضور ایشان در جبهه به‌مدت چهار ماه و هجده روز از طرف بسیج سپاه خلخال اعلام شده است. ایشان در زمان حضورش رشادت‌های بسیاری ازخود باقی گذاشت. سرانجام ایشان در تاریخ بیست وچهارم شهریورماه سال۱۳۶۰ با عضویت بسیج و مسئولیت رزمی تبلیغی، در جبهه کرخه حضور یافته و در اثر اصابت گلوله به شهادت ‌رسید و پیکر پاک و مطهرش را در استان اردبیل و در شهر خلخال و در روستای شال در قبرستان عمومی روستا به خاک سپردند.
 
   قسمتی از وصیتنامه شهید
سلام به برادران انجمن اسلامی وحدت، برادرانی فعال در سنگر انقلاب فرهنگی، برادرانی که بسیار با آن‌ها بودم و از این بابت خاطره‌ها دارم و استفاده‌های زیادی از محضرشان بردم. شاید هنوز نقش جای پاهایمان شاهد باشند که دور هم نشسته‌‌ایم و یا مشغول زدن پوستر روی دیوار هستیم و یا مشغول عبادت معبود در مسجد و دعای کمیل و... . هر موقع که به دعای کمیل یا مشغول عبادت خدای عالمیان هستید، ما را دعا کنید.
اکنون برادران انجمن اسلامی در سراسر جبهه پخش شدند؛ برای یک هدف؛ «الله». آیا مگر ما نیستیم و نبودیم که سال‌های سال بر سر و سینه خود می‌زدیم و می‌گفتیم: ای سیدالشهدا حسین‌جان! کاش با شما بودیم. ای کاش حسین(ع) فرمانده می‌‌شد و جان خود در راه خدا و برای رضای او هدیه می‌کردیم و به توفیق شهادت نایل می‌گشتیم؟ آیا این را در دعاها و زیارت‌‌نامه‌ها با گریه و شیون و سینه و زنجیر نگفتیم؟ مگر نه اینکه اگر در کربلای حسین(ع) بودیم، همه چیزمان را برای اسلام فدا می‌کردیم و به‌یاری حسین(ع) می‌شتافتیم. اگر اکنون نیز بر این عقیده هستیم، حالا ایران کربلاست. این کربلا و امروز عاشورای دیگر و نواده پاک خاندان رسول‌الله(ص)، حسین زمان، امام خمینی. آن طرف هم صدام یزید کافر از نواده کثیف ابوسفیان و دیگر طاغوت‌های زمان.
اگر ایمانی استوار داشته باشیم، از بالاترین و برترین ملت‌ها در جهان هستیم. هر کجای دنیا قدم نهید، ایران با انقلاب اسلامی خود، معزّز به نظر خواهد رسید.
مادر مهربان! اگر برادران و پدر عزیز قصد جهاد داشتند، آن‌ها را تشویق کنید که تشویق کردن در این راه، برای خودِ تشویق‌کننده هم ثواب و اجر دارد. دشمن حیله و تزویرها کرده و نیرنگ‌ها دارد و برای شکست جمهوری اسلامی دست به فجیع‌‌ترین کارها می‌‌زند. اکنون همه قدرت‌ها علیه این حکومت متحّد شده‌‌اند و در اصل، علیه خدا و حاکمیت خدا.
اگر با ایثار و بخشیدن عزیزترین کسان و اموال دنیوی، اسلام را یاری کنیم، خداوند نیز به ما رحمت و آمرزش هر دو جهان را عطا خواهد کرد و اگر خدای نکرده، اسلام را یاری نکنیم، امام امت را یاری نکنیم، خداوند ما را از عذاب دنیا و آتش جهنم نجات نخواهد داد.
منبع: کتاب «شهدای روحانیت شیعه در یکصد ساله اخیر»

ارسال دیدگاه