هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

شماره خبر : 4865
منتشر شده در مورخ : ۲۵ تیر ۱۴۰۴
ساعت : 18:9
جنگ ۱۲ روزه؛ نمادی از اقتدار نظامی و انسجام ملی ایران در مقابله با دشمن

جنگ ۱۲ روزه؛ نمادی از اقتدار نظامی و انسجام ملی ایران در مقابله با دشمن

حمایت جمهوری اسلامی ایران از ملت‌های مظلوم فلسطین و لبنان پس از انقلاب اسلامی، به شکل‌گیری جنبش‌های مقاومتی در خاورمیانه کمک کرده و نگرش اسرائیل و آمریکا را نسبت به ایران تغییر داده است.

علاوه بر این، ایران توانسته است با اتخاذ تصمیمات امنیتی و تقویت همبستگی ملی، انسجام اجتماعی خود را حفظ کند. با این حال، نقاط ضعفی در زمینه‌های امنیتی وجود دارد که نیاز به توجه و اصلاح فوری دارد. شرایط جنگ و بحران، فرصتی برای تقویت نقاط قوت و مقابله با تهدیدات به‌شمار می‌آید که باید از این فرصت‌ها بهره‌برداری کرد.
با توجه به جنگ ۱۲ روزه تحمیلی رژیم غاصب اسرائیل علیه ایران که با حمایت آمریکا صورت گرفت، خبرگزاری حوزه فرصتی یافت تا گفت‌وگویی با آیت‌الله سیدمحمد غروی، عضو شورای‌عالی حوزه‌های علمیه، انجام دهد. هدف این گفت‌وگو، تحلیل ابعاد جنگ تحمیلی ۱۲ روزه و بررسی شرایط پس از آن بود. متن پیش‌رو حاصل این گفت‌وگو می‌باشد.

◦ پشتیبانی جمهوری اسلامی از ملت‌های مظلوم فلسطین و لبنان پس از انقلاب اسلامی چگونه به ایجاد جنبش‌های مقاومتی در خاورمیانه کمک کرده و چه تأثیری بر رویکرد اسرائیل و آمریکا نسبت به ایران داشته است؟
  حقیقت این است که  رژیم غاصب صهیونی و آمریکا معتقدند که پشتوانه اصلی مقاومت در خاورمیانه و در سطح جهانی، ایران است. آنها در مقاطع قبل و اوایل انقلاب، تجربه‌های محدودی از مقاومت داشتند که خودشان آن را پیش پا افتاده تلقی می‌کردند. این محدودیت‌ها به عوامل مختلفی بستگی داشت؛ اما بعد از انقلاب اسلامی، پشتیبانی جدی جمهوری اسلامی از ملت‌های مظلوم فلسطین و لبنان باعث شکل‌گیری یک جنبش مقاومتی جدی در منطقه شد و هر روز به شدت آن افزوده گردید. به‌وضوح می‌توان دید که حزب‌الله به یک قدرت واقعی در برابر رژیم غاصب صهیونی تبدیل شد و توانست، در مقاطع مختلف جنگ‌هایی را با این رژیم غاصب به راه بیندازد و در این نبردها موفقیت‌هایی کسب کند که اسرائیل باور آن را نداشت. این مقاومت تنها به لبنان محدود نمی‌شود؛ بلکه در عراق، یمن و کشورهای مختلف دیگری که به کمک نیاز داشتند، نیز دیده می‌شود.درگیری اخیر که از غزه آغاز شده است، به‌شکل شگفت‌آوری رژیم غاصب را دچار شوک کرده است.  این رژیم صهیونی قصد داشت، به‌طور کامل با غزه و لبنان مقابله کند تا از تهدیدات حزب‌الله احساس راحتی کند و نمی‌پنداشت که مقاومت فلسطین و غزه به این حد قوی باشد. به‌همین دلیل، این رژیم غاصب بی‌محابا دست به جنایت زد و در جنایات خود هیچ‌گونه ملاحظه‌ای نداشت؛ البته این رژیم پیش از این نیز اقدامات جنایتکارانه دیگری انجام داده بود. آنها تلاش کردند که القاعده را به عراق مسلط کرده و در جنگ‌های عراق و در پی حمله به یکی از همسایگان، نقش محوری ایران را نادیده بگیرند. رژیم نامشروع صهیونی به‌خوبی متوجه شده که ایران نفوذ زیادی بر مناطق عراق، سوریه، لبنان، غزه و یمن دارد و از این رو نفوذش را در این مناطق احساس می‌کند.
درواقع، جنگ اخیر با حمایت آمریکا آغاز شد. اسرائیل به دنبال این بود که در حمله به غزه و لبنان، ایران را به‌نحوی به عرصه درگیری بکشاند. آنها مدعی بودند که دشمنان‌شان درواقع شاخه‌هایی از ایران هستند و می‌خواستند، از این طریق ایران را درگیر کنند. همچنین شرایط داخلی ایران به‌دلیل تحریم‌ها به‌گونه‌ای بود که آنها تصور می‌کردند، می‌توانند از این وضعیت بهره‌برداری کنند.

◦ اقدامات کشورهای بیگانه، از جمله رژیم نامشروع اسرائیل و آمریکا، در ترور فرماندهان ایرانی و تهدید حاکمیت، چگونه باعث شکل‌گیری همبستگی ملی و واکنش قوی ایران شد؟
  کشور ما وسیع و دارای تمدنی عمیق و ریشه‌دار است. این موضوع برای مردم سنگین بود که رژیمی بیگانه که به‌طور آشکار ظلم کرده و جنایاتی در حق زنان و کودکان مرتکب شده، از دور وارد عرصه شده و بهترین فرماندهان ما را در داخل ترور کند. این اقدام با هدف ایجاد آشوب در جامعه صورت گرفت؛ اما برخلاف انتظار آنها، نه‌تنها شورشی رخ نداد؛ بلکه همبستگی بیشتری میان مردم شکل گرفت.البته افرادی که ممکن بود، با برخی از زوایای نظام اختلاف نظر داشته باشند، اما نسبت به هویت ایرانی و اصل نظام از خود زاویه‌ای نشان ندادند. آنها ممکن است به‌دلیل برخی از عملکردها یا توهمات، موضع‌گیری‌های متفاوتی داشته باشند؛ اما درنهایت همه از نظام و رهبری حمایت کردند و نفرت خود را از جسارت‌های اسرائیل و آمریکا اعلام کردند. این نوع تجاوز به کشور و حاکمیت ما برای مردم غیرقابل ‌تحمل بود.
در این حادثه، ما خسارت‌هایی نیز متحمل شدیم که انکارناپذیر است. ما برخی فرماندهان خود را از دست دادیم؛ مانند شهید سرلشکر سلامی و دیگر عزیزان که به‌مدت پنجاه سال باید سرمایه‌گذاری شود تا چنین بزرگانی پرورش پیدا کنند. این افراد ویژگی‌ها و خصایص خاصی داشتند و همچنین آسیب‌هایی که به تأسیسات ما وارد شد، هم کم نبود. از تهران تا دیگر استان‌ها در شمال، جنوب، شرق و غرب کشور، جنایات زیادی انجام شد؛ اما نهایتاً ایران با وضعیت متفاوتی نسبت به اسرائیل روبه‌روست.
با توجه به شرایط پیش‌آمده، اسرائیل به‌وضوح دچار استیصال شد؛ اگرچه اکنون به‌ظاهر قدرت‌نمایی می‌کند؛ اما برای بهبود وضعیتی که درنتیجه این حملات به وجود آمده و شکستی که خورده، به زمان زیادی نیاز خواهد داشت. آنها هیچ‌وقت انتظار نداشتند که درنتیجه حملات برق‌آسا با چنین واکنش قدرتمندی از ایران مواجه شوند و تصور می‌کردند که این موضوع، تنها در یک یا دو روز تمام خواهد شد.
با فشارهای اسرائیل و آمریکا و کمک‌های دقیقه‌های آخر آمریکا برای به دست‌آوردن آبروی از دست‌رفته، تأسیسات اتمی ما نیز مورد حمله قرار گرفت. آمریکا هم انتظار نداشت که ایران ‌این‌گونه به این حملات پاسخ دهد.
درنهایت، دیدند که ادامه این حملات به‌نفع اسرائیل نیست؛ هرچند اسرائیل به‌نوعی نوچه و دست‌پرورده‌ آمریکا و قدرت‌های غربی است؛ اما برقراری آتش‌بس بدون مداخله دیگران امری بی‌سابقه است و این‌بار خود اسرائیل پیشنهاد آتش‌بس را ارائه داده است.

◦ واکنش‌ها و تصمیمات جمهوری اسلامی ایران در روزهای ابتدایی حملات چگونه به حفظ وضعیت سازمانی و تقویت مقاومت این کشور کمک کرد؟ چه نکاتی باید در تحلیل این جنگ دوازده‌روزه مورد توجه قرار گیرد؟
  حجم وسیع آتش، اعم از حملات هوایی، موشکی، تخریب‌ها و ترورهایی که به‌ویژه علیه سپاه و ارتش ایران انجام گرفت، به‌وضوح قابل مشاهده بود. با این حال، جمهوری اسلامی ایران توانست، تنها در عرض چند ساعت به وضعیت عادی خود بازگردد و نیروهایی که قابلیت عملکرد داشتند، نقش خود را ایفا کنند. در همین ساعات اولیه، مقام معظم رهبری، پیام خود را صادر کردند و موضع‌گیری خود را نسبت به اسرائیل و آمریکا بیان کردند. سپس فرماندهان جدید منصوب شدند و عملیات آغاز شد.مقاومت ایران به‌طور جدی کلید خورد و به‌رغم اینکه در ابتدای کار، برخی از پدافندها هک شده و فعال نبودند، به‌زودی این مشکلات رفع شد و جنگ به‌شکلی جدی آغاز گردید. در هر مقطعی خداوند لطف کرد و بهترین تصمیمات برای نظام اتخاذ شد. تصمیم‌گیرنده اصلی، به اذن خدا و با عنایت حضرت بقیةالله، مقام معظم رهبری بود. مسائل کلیدی نظام با نظر ایشان تحقق می‌یابد و هیچ‌کس نمی‌تواند بدون مشورت ایشان تصمیمی اتخاذ کند.
در این زمینه، ایران بهترین رویکرد را اتخاذ کرد؛ درحالی‌که طرف مقابل آتش‌بس را مطرح می‌کرد، ایران به‌صراحت اعلام کرد که آتش‌بس باید دوطرفه باشد. ما مهاجم نبوده‌ایم؛ بلکه پاسخ‌گو بودیم و اگر آنها دوباره شروع کنند، پاسخ ما شدیدتر خواهد بود. این نکته بسیار مهم است؛ زیرا آتش‌بس دوطرفه، حقوق و الزامات خاصی را بر عهده هر دو طرف قرار می‌دهد. اگر یک طرف به تعهدات خود عمل نکند، طرف دیگر به‌راحتی نمی‌تواند ورود کند و باید شکایتی را طرح کند و راه‌های حقوقی را دنبال کند. ایران درواقع آماده واکنش بود و این پیام را ارسال کرد که اگر مهاجمین دوباره اقدام کنند، ما در زمان مناسب ضربه نهایی را خواهیم زد.
اکنون نکات قابل توجهی وجود دارد که باید به آنها پرداخته شود. من نسبت به آینده خوش‌بین نیستم؛ اما بر اهمیت توجه به برخی واقعیت‌ها تأکید می‌کنم. جنگ با وجود پیامدهای منفی‌اش، خالی از منافع نیست؛ به‌شرطی که از تجربیات خود استفاده کنیم. این جنگ ۱۲‌روزه، جنگی جانانه بود که نقاط قوت و ضعف ما را نمایان کرد. ما باید به نقاط قوت خود توجه کرده و آنها را تقویت کنیم و نقاط ضعفی که وجود دارد را شناسایی کرده و بر اساس واقعیت‌ها به تقویت خود بپردازیم.

◦ آیا به نظر حضرت‌عالی، اتخاذ رویکردی محتاطانه‌تر و سیاست‌مدارانه‌تر در بیان مواضع درباره بمباران مراکز هسته‌ای می‌توانست، وضعیت داخلی و بین‌المللی ما را بهبود ببخشد؟
  به اعتقاد من، یکی از آسیب‌های اساسی ما این است که در اظهارات خود درباره بمباران مراکز هسته‌ای، اگر با تدبیر و احتیاط بیشتری عمل می‌کردیم، احتمالاً امروز وضعیت مطلوب‌تری داشتیم.علاوه بر این، نکاتی وجود دارد که باید در سطح بین‌المللی مورد توجه قرار گیرد؛ زیرا امروزه، با وجود رسانه‌های متعدد و فناوری‌های پیشرفته، دیگر نمی‌توان پس از بیان سخنان، آنها را انکار کرد؛ زیرا حقیقت چنین انکارهایی به‌سرعت آشکار شده و موجب تمسخر می‌گردند؛ بنابراین، ضروری است در بیان مواضع خود با صداقت، دقت و شفافیت بیشتری عمل کنیم.
به‌طور خاص، اگر در بیان مواضع خود، درباره بمباران مراکز هسته‌ای با احتیاط و تدبیر بیشتری برخورد می‌کردیم، وضعیت کنونی به مراتب بهتر بود؛ چراکه پیش‌تر مواد حساس و مشکل‌زا را از این مراکز خارج کرده بودیم و نیازی به مطرح ساختن علنی این موضوعات نبود. برخورد سیاست‌مدارانه‌تر می‌توانست آرامش بیشتری را برای بخشی از مردم فراهم آورد و در عرصه بین‌المللی نیز فضای سیاسی مساعدتری ایجاد کند. متأسفانه، رویکرد اتخاذشده به‌گونه‌ای بود که این پیام به جهان منتقل شد که آمریکا آمادگی حمله مجدد را دارد.
همچنین باید توجه داشت، اظهارات ما فقط مخاطب داخلی ندارد؛ بلکه در سطح جهانی نیز مورد توجه قرار می‌گیرند و باید با دقت، هوشمندی و مسئولیت‌پذیری بیان شوند. متأسفانه، در حوزه تبلیغات و اطلاع‌رسانی نقاط ضعفی وجود دارد که باید مورد بازنگری و اصلاح قرار گیرد.

◦ تحلیل وضعیت کنونی رژیم غاصب اسرائیل و آمریکا پس از ضربه اخیر و پیامدهای آن برای ایران چیست؟
  اسرائیل به این راحتی از ضربه‌ای که خورده است، باز نمی‌گردد. بحران اجتماعی که در این چند روز برای آنها ایجاد شده، تجربه‌ای است که نمی‌توانند دوباره تکرار کنند. اگر توانایی ادامه فشار را داشتند، حتماً این کار را می‌کردند. آمریکا نیز در همین وضعیت است و هیبت و اقتدارش در پاسخ به ما به‌نوعی شکسته شده است؛ به‌عنوان مثال، رأی‌گیری که در کنگره درباره اینکه آیا ترامپ می‌تواند اقدام نظامی کند یا نه، انجام شد، نشان از این دارد که مسائل داخلی به این راحتی حل نمی‌شود. درست است که رأی نهایی به‌نفع ترامپ نبود؛ اما تعداد آرای مخالف هم قابل توجه است که این مسأله معنادار است.

◦ سازماندهی ساختار نظامی، امنیتی و سیاسی ایران در مواجهه با حملات و بحران‌ها، چگونه به حمایت مداوم از گروه‌های مقاومت و تأثیرگذاری در عرصه بین‌الملل یاری رسانده است و دشمنان چه اقداماتی برای تضعیف نظام ایران طراحی کرده‌اند؟
  ایران در این برهه زمانی نشان داد که یکی از ویژگی‌های مهم آن، سازماندهی ساختار نظامی، امنیتی و سیاسی‌اش بود. در کنار مواجهه با حملات و پاسخگویی به آنها، ایران به فعالیت‌های سیاسی خود در سطح بین‌الملل ادامه داد. در روزهای ابتدایی بحران، برخی از کشورهای همسایه اقدام به محکوم‌کردن اسرائیل کردند و حتی کشورهای غیرهمسایه و برخی از کشورهای اروپایی نیز نگرانی خود را ابراز کردند. درنهایت، این فشارها باعث شد که اسرائیل مجبور به پیشنهاد آتش‌بس شود.با این حال، از ابتدای این ماجرا مقام معظم رهبری و مسئولین نظام تصمیم گرفتند که ایران به‌طور مستقیم وارد این درگیری‌ها نشود. آنها حمایت از مقاومت را ادامه دادند؛ اما تأکید داشتند که این مسئولیت بر عهده خود گروه‌های مقاومت است. ایران به‌درستی از این رویکرد اجتناب کرد و این انتخاب، نشان‌دهنده آگاهی و مدیریت بالای مسئولین بود؛ البته غزه و حزب‌الله در لبنان متحمل خسارات زیادی شدند و بحران‌هایی هم در سوریه رخ داد؛ اما همچنان ایران به‌عنوان پشتوانه اصلی مقاومت باقی ماند.
دشمنان برنامه‌ریزی کرده بودند تا پس از فشار به غزه و لبنان، به‌سرعت به ایران حمله کنند. هدف آنها از این جنگ، از بین‌بردن افرادی بود که نقشی کلیدی در مقاومت داشتند و حتی تلاش برای ترور سران نظام بود. آنها انتظار داشتند که فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم‌ها و نارضایتی‌ها، موجب فروپاشی نظام شود. اگر نظام ایران از هم می‌پاشید، به‌گفته آنها، دیگر خیال‌شان از ایران راحت می‌شد.
به‌طور خاص، هدف این بود که از طریق حمله‌ای برق‌آسا و استفاده از مزدوران داخلی و خارجی، نظام ایران را تضعیف کنند. تجهیزات و پهپادها از قبل وارد و در داخل کشور مونتاژ شده بودند تا در زمان مناسب، به اقدامات تهاجمی علیه مسئولان و افرادی که تأثیرگذار بودند، پرداخته شود. این یک طرح حساب‌شده بود که اگر به‌درستی اجرا می‌شد، می‌توانست به تجزیه ایران و برقراری دولت‌هایی وابسته به آمریکا و اسرائیل منجر شود.
هدف آنها این بود که با مجموعه‌ای از اقدامات، کاری کنند که نظام ایران به ضعف کشیده شود؛ اما به‌فضل الهی و عنایت امام زمان(عج) این هدف در روزهای نخست با شکست مواجه شد و برای جهانیان شگفت‌آور بود. 

◦ چه عواملی موجب تقویت نقاط قوت نیروهای نظامی ایران شد و چگونه این عوامل به موفقیت در مقابله با تهدیدات دشمن و حفظ انسجام اجتماعی کمک کرد؟
 از نقاط قوت ما، نیروی نظامی کشور بود. علاوه بر روحیه نظامی که قبلاً به آن اشاره کردم، دشمن هرگز تصور نمی‌کرد که ما با این حجم، کیفیت و کمیت وارد میدان شویم و بتوانیم، به چنین نقشی بپردازیم. ما توانستیم توانایی‌های دشمن را مختل کرده و برخی از سامانه‌ها و تشکیلات آنها را هک کنیم و ضربات سنگینی به آنها وارد آوریم. این حملات به تأسیسات و شهرهای دشمن بود؛ درحالی‌که ما تلاش کردیم، به اماکن عمومی آسیب نرسانیم و به‌ویژه به شهروندان عادی لطمه‌ای وارد نشود. این اقدامات باعث ایجاد تضییقات جدی برای دشمن شد؛ به‌طوری‌که تقریباً ۴۴ هزار نفر مدعی خسارت شده‌اند و ۴۰ هزار خانواده خسارت‌هایی از این بحران متحمل شده‌اند. اسرائیل در وضعیتی بحرانی قرار گرفت؛ وضعیتی که هرگز چنین احساس ناامنی مداومی را تجربه نکرده بود. قدرت نظامی ما، به‌ویژه در رهبری و روحیه نیروهای نظامی و امنیتی، به ما اقتدار بخشید. ایران نشان داد که قابلیت‌های تکنیکی و نظامی قابل توجهی دارد. موشک‌های ما، ساخته خود ایران بودند و قابلیت‌های آنها فراتر از آن چیزی بود که دشمن انتظار داشت. سامانه‌های پدافندی اسرائیل، به‌دلیل طراحی‌شان برای مقابله با تهدیدات متعارف، نتوانستند به‌خوبی با این موشک‌ها مقابله کنند. وجود سلاح‌های بومی این امکان را فراهم می‌کند که ما از نقاط قوت و ضعف آنها به‌خوبی آگاه باشیم و در مواقع لازم، به‌راحتی از آنها استفاده کنیم؛ درحالی‌که اگر از سلاح‌های خارجی استفاده کنیم، ممکن است نیاز به هماهنگی و حضور مستشاران خارجی داشته باشیم. به‌کارگیری ظرفیت‌های نظامی از منابع خارجی می‌تواند زمان‌بر و پیچیده باشد. من اعتقاد دارم که باید به این نقاط قوت بها دهیم و شکرگزار خداوند باشیم، بدون آنکه دچار غرور یا توهّم شویم. این موفقیت‌ها با اذن و لطف الهی به دست آمده است و ما باید آنها را هم حفظ و هم تقویت کنیم. این مهم است که این انسجام اجتماعی را که در بحران شکل گرفته، پایش کنیم؛ زیرا اگر از بین برود، بازگرداندن آن هزینه بیشتری خواهد داشت. توجه به حس احترام و حمایت از شهروندان کشور باید در اولویت قرار گیرد. مسئولان باید به مردم خدمت کنند و حقوق شهروندی با دقت بیشتری رعایت شود. در این راستا ممکن است، برخی قصورها وجود داشته باشد که باید برطرف شوند. درنهایت، حفظ قدرت نظامی و اقتدار کلی نظام، به‌همراه جایگاه رفیع و تأثیرگذار رهبری معظم انقلاب، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. این موارد، به‌عنوان ستون‌های اصلی ثبات و امنیت کشور، نقش کلیدی در تضمین پیشرفت و حفظ استقلال ملی دارند. همچنین، سایر نقاط قوت نظام که در تقویت انسجام داخلی و افزایش توانمندی‌های کشور مؤثرند، باید با جدیت و هوشمندی حفظ و تقویت شوند تا مسیر توسعه و اقتدار ادامه یابد.

◦ چه نقش‌هایی از رهبری و همبستگی ملی در موفقیت جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با بحران‌ها و حملات دشمن آشکار شد و چگونه این عوامل، به نقاط قوت و ضعف‌های موجود در نیروهای امنیتی و وضعیت نیروی کار کشور تأثیر گذاشتند؟
   صلابت و استحکام مقام معظم رهبری از آغاز بحران، برای جهانیان شگفت‌آور بود و دشمنان نمی‌توانستند، آن را درک کنند. به‌طور معمول، هر کشوری در مواجهه با چنین آسیب جدی نیاز داشت تا دست‌کم ده تا پانزده روز وقت صرف کند تا بتواند وضعیت خود را بهبود بخشد؛ اما ایران توانست در عرض چند ساعت به شرایط عادی بازگردد.نقطه قوت دیگری که باید به آن اشاره کرد، روحیه مقاومت در نیروهای نظامی بود. این نیروها صرفاً به دفاع بسنده نکردند؛ بلکه به‌شدت حمله کردند و از توان خود برای مقابله استفاده کردند. این روحیه باعث شد که آنها با قوت بیشتری در صحنه حاضر شوند.
نکته سوم، همبستگی بود که در میان ملت ایجاد شد. بسیاری تصور می‌کردند که اگر اسرائیل حمله کند و موفقیتی هم به‌دست آورد، برخی اقشار جامعه ممکن است، نظرات انتقادی خود را بیان کنند؛ اما در حقیقت، همبستگی شگفت‌انگیزی در میان تمامی اقشار و اقوام کشور شکل گرفت. این موضوع نشان‌دهنده این است که ملت ایران، با هویتی راسخ، حاضر نیست عزت خود را در برابر دشمن از دست بدهد و همه برای حمایت از کشور به میدان آمدند. گرچه برخی از شهرها، مانند تهران، در شرایط سختی قرار گرفتند و برخی افراد ناچار به ترک شهر شدند؛ اما همبستگی و حضور فعال آنهایی که توانستند در صحنه باشند، از نقاط قوت بسیار ارزشمندی بود.
با نگاهی مثبت به اوضاع، می‌توان گفت که نیروهای امنیتی ما به‌خوبی احساس امنیت در مناطق مختلف کشور را حس می‌کردند و لذا بیشتر به تأمین امنیت مرزها توجه داشتند؛ اما در داخل کشور، در شناسایی دشمنان واقعی موفق نبودند و بخشی از منابع خود را برای مقاصد سیاسی به‌کار گرفتند. این نقطه ضعف ما محسوب می‌شود. بسیاری از فرماندهان ارزشمند ما به‌واسطه استفاده از پهپادها و اطلاعات دشمن، هدف قرار گرفتند و این مسأله بسیار آسیب‌زا و غیرقابل جبران است.
در شرایط جنگ، امکان انجام اقداماتی وجود دارد که در زمان‌های عادی ممکن نیست؛ به‌عنوان مثال، ما بین هشت تا ده میلیون افغان را پذیرفته‌ایم؛ هرچند که برخی از آنها از شیعیان و اهل تسنن، انسان‌های خوبی هستند و از نظر سیاسی با ما همراهند؛ اما گروه‌هایی هم هستند که از نظر فرهنگی و هویتی با ما سازگار نیستند. برخی از افغان‌ها با توجه به تجربیات خود، زندگی در ایران را آسان می‌یابند و این موضوع، مشخصاً بر وضعیت نیروی کار ما تأثیر می‌گذارد.

◦ به‌نظر حضرت‌عالی، برای شناسایی و مقابله با نقاط ضعف امنیتی کشور، چه اقداماتی باید انجام شود تا از آسیب‌های ناشی از حملات و بحران‌ها جلوگیری کرده و شرایط اجتماعی و بین‌المللی آینده را مدیریت کنیم؟
  ما نقاط ضعفی نیز داریم که نمی‌توانیم خود را فریب دهیم و از بیان آنها صرف‌نظر کنیم. یکی از این ضعف‌ها، مسائل امنیتی است که با پذیرش بدون حساب مهاجرین، به‌شدت به امنیت و حتی اشتغال ما آسیب رسانده است. به اعتقاد من، این آسیب‌ها حتی از موشک‌باران و ضربات اقتصادی سنگین‌تر هستند. از دست‌دادن نیروها و فرماندهان، فاجعه‌ای است که بسیار دل‌خراش و ناراحت‌کننده است و به‌راحتی نمی‌توان آنان را جایگزین کرد. باید بپذیریم که این آسیب‌ها جدی و عمیق بوده‌اند. هیچ کشوری در دنیا، حتی کشورهای مهاجرپذیر اروپایی، به‌اندازه کافی ظرفیت برای تحمل چنین آسیب‌هایی ندارد؛ به‌عنوان مثال، عربستان در زمان‌هایی که ما به‌عنوان زائر در آنجا حضور داشتیم، برای شناسایی و کنترل زائران، سیستم‌های دقیقی ایجاد کرده بود. هر زائر کارت شناسایی خاصی(نُسُک) داشت که تمامی اطلاعات او در سیستم امنیتی موجود بود و این اطلاعات به‌راحتی قابل پیگیری بود. زمانی که ما به‌عنوان زائر به عربستان می‌رفتیم، حتی در مسیرهای کوتاه در مکه و مدینه، تمامی رفت و آمدها تحت کنترل بود. تجربه من در سفرهای حج نیز نشان می‌دهد که رفت و آمد زائران و ارتباطات میان آنان به‌شدت زیر نظر بودند. اگر ما در مکه و مدینه با زائرانی از کشورهای دیگر صحبت می‌کردیم، به‌سرعت این فرایند زیر نظر نیروهای امنیتی قرار می‌گرفت. این نشان‌دهنده مدیریت قوی مملکتی است که با چنین دقتی عمل می‌کند. اکنون ما باید در این زمینه‌ها کنترل جدی انجام دهیم. زمان برای اقدام مناسب است. مهم است که با دقت و سرعت به شناسایی و برخورد با افرادی که به‌عنوان مزدور شناخته شده‌اند، بپردازیم. اگر این مزدورها شناسایی شوند و به حساب آنها رسیدگی نشود، در آینده ممکن است، نتوانیم به‌راحتی با شرایط اجتماعی و بین‌المللی پیش رو کنار بیاییم. شرایط جنگ و بحران یک فرصت خاص است و ما باید از آن بهره‌برداری کنیم. کارها باید به‌صورت شبانه‌روزی و با حساسیت انجام شود تا هیچ حقی ضایع نشود.

ارسال دیدگاه