هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

نامه انتقادی استاد فلسفه دین دانشگاه تهران به دانشکده‌های الهیات کشور

نامه انتقادی استاد فلسفه دین دانشگاه تهران به دانشکده‌های الهیات کشور

توصیه برادرانه به مسئولین دانشگاه آن است که در انتخاب رئیس دانشکده الهیات و مدیران گروه‌های علمی تابعه احتیاط و وسواس بیشتری داشته باشند. کمترین غفلت در این حوزه، اثرات مخربی را بر باورهای اسلامی دانشجویان بر جا می‌گذارد.

باسمه تعالی
[الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ‌اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَکَفَى بِاللَّهِ حَسِیبًا]
(پیامبران) پیشین کسانی بودند که رسالت‌های الهی را تبلیغ می‌کردند و (تنها) از او می‌ترسیدند و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداش‌دهنده اعمال آنها) است.
بارها مشاهده شده که شبهات در باب خدا و قرآن و وحی و مسائل اساسی دیگر در جامعه علمی مطرح می‌شود و اصولاً دانشکده‌ها، گروه‌ها و اساتید نسبت به این مسائل اظهار نظر نمی‌کنند .
دانشکده الهیات مانند سایر دانشکده‌ها، به روال عادی خود ادامه می‌دهد. نه‌تنها این دانشکده الهیات بلکه دانشکده الهیات تهران نیز چنین است. شاید با سکوت خود درسی به دانشجویان می‌دهیم که شما هم نسبت به مسائل جامعه بی‌تفاوت باشید.
بعضی اوقات با خود فکر می‌کنم، اگر اساتید و گروه‌های علمی دانشکده الهیات نسبت به این شبهات پاسخگو نباشند، چه دانشکده‌ای باید پاسخگو باشد. آیا دانشکده مدیریت یا مهندسی و علوم پایه و... باید احساس مسئولیت کنند و قیام به این امر؟
امروزه نسبت به قرآن و نهج‌البلاغه و فلسفه و عرفان اسلامی، شبهاتی وارد شده و دانشجویان انتظار دارند که ما پاسخ آنها را بدهیم؛ ولی گروه علوم قرآن، گروه کلام، گروه شیعه‌شناسی و مبانی نظری اسلام، فلسفه اسلامی و فلسفه دین و ادیان و عرفان و .. همه سکوت پیشه می‌کنند و بارها فکر می‌کنم و با دیدن این صحنه‌ها با خود می‌گویم: شاید این امر وطیفه دانشکده دیگر است. چه انتظاری از دانشکده الهیات. خواهشمند است این کمترین را راهنمایی بفرمایید که آیا سکوت اصل است یا تبیین جهاد علمی؟
خواهش این همکار کوچک شما عزیزان این است، دانشجویان (فرزندان دلبندمان) را دریابید.
البته با کمال اعتذار بخشی از بی‌تفاوتی دانشکده‌های الهیات به انتخاب برخی مسئولان دانشکده‌ها و انتخاب مدیران گروه‌های علمی دانشکده برمی‌گردد .
برخی از رؤسا و مدیران گروه‌ها در باب ایمان و اعتقادات و اصول بنیادی تشیع و اسلام مطالبی را در کتاب‌ها و مصاحبه‌های خود بر زبان جاری می‌سازند که حکایت از عدم آشنایی اولیه و مقدماتی آنان با اعتقادات مسلم اسلامی و نیز کلام و الهیات و معارف و فلسفه اسلامی و حتی فلسفه غرب می‌کند که به‌جهت بطلان واضح آنها، از بیان آنها خوداری می‌کنم.
از چنین مدیران و استادان ناآشنا با مبانی اسلامی چه انتظاری می‌رود. آیا آنان می‌توانند به طور شایسته دانشجویان را در حوزه اعتقادات هدایت نمایند. زهی خیال باطل.
دانشکده الهیاتی که زمانی یادآور مجاهدات‌های علمی علامه شهید استاد مرتضی مطهری و استاد شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح و اساتید بزرگواری نظیر الهی قمشه‌ای و مرحوم راشد(ره) و ... بود. امروز این دانشکده توسط افرادی مدیریت می‌شود که بر اثر بی‌اطلاعی با مبانی اسلامی، سخنان ناحقی را به دانشجویان تعلیم می‌دهند که فقط باید تأسف خورد.
برخی از مدیران گروه‌های الهیات نیز در عدم آشنایی با مبانی اسلامی و شیعی و بیان سخنان باطل، گوی سبقت را از دیگران ربوده‌اند.
ذات نایافته از هستی‌بخش
چون تواند که بود هستی‌بخش
خشک ابری که بود ز آب تهی
ناید از وی صفت آب‌دهی (جامی)
به‌تعبیر فیلسوفان فاقد شیء معطی شیء نخواهد بود.
برای نمونه مطلبی را از کتاب «ایمان و عقلانیت» تألیف ... [نقل می‌کنم]. مؤلف در این کتاب، اسوه و الگوی خود را ابن‌تیمیه (728-۶۶۱ ق ) عالم حنبلی و سلفی اهل سنت که فلاسفه و شیعه اثنا‌عشری را تکفیر کرده و نظرات و فهم نادرستی از خدا دارد و قائل به تجسیم خداست و توسل و زیارت پیامبر و امامان معصوم(ع) را و نیز لعن یزید را هم جایز نمی‌داند و ... و نیز رهبر معنوی داعش و وهابیت است] دانسته و از آن دفاع می‌نماید. او در صفحه ۱۵۲ چنین می‌گوید:
«به نظر می‌رسد که دیدگاه قابل دفاع در باب ایمان، دیدگاه ابن‌تیمیه باشد. ابن‌تیمیه بر اساس پلورالیسم معرفتی، بحث دقیقی در باره مسأله زیادت نقصان و مراتب ایمان مطرح می‌کند که در دوره جدید، می‌توان آن را به‌عنوان یک الگو در فلسفه دین ارائه داد.»
آیا صحیح است، مسئول دانشکده الهیات، ابن‌تیمیه را به‌جای حضرت امام راحل(قد)، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب، علامه طباطبایی، استاد شهید مطهری، حضرت استاد مصباح یزدی، حضرات آیات عظام سبحانی، جوادی آملی و... به‌عنوان الگو مطرح نماید و بخواهد به جهانیان معرفی نماید.
این امر حکایت از عدم اطلاع کافی مؤلف از تاریخ اسلام و آموزه‌های شیعی می‌کند.
و توصیه برادرانه به مسئولین دانشگاه آن است که در انتخاب رئیس دانشکده الهیات و مدیران گروه‌های علمی تابعه، احتیاط و وسواس بیشتری داشته باشند. کمترین غفلت در این حوزه، اثرات مخربی را بر باورهای اسلامی دانشجویان برجا می‌گذارد.
با احترام و ارادت
محمد محمدرضایی
۱۴ مهر ۱۴۰۴

برچسب ها :
ارسال دیدگاه