هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

نسخه Pdf

سبک زندگی شیخ الفقها آیت‌الله‌العظمی لطف‌الله صافی گلپایگانی(ره)

سبک زندگی شیخ الفقها آیت‌الله‌العظمی لطف‌الله صافی گلپایگانی(ره)

در هر سبک زندگی، فرهنگ، طرز تفکر، هویت و نگرش‌های مختلفی وجود دارد که در آن افراد، الگوهای رفتاری مشخصی را دنبال می‌کنند. شیخ الفقها، آیت‌الله‌العظمی صافی گلپایگانی(قد) از جمله شخصیت‌های کم‌نظیر تاریخ معاصر ماست که توحیدمحوری را سرلوحه شیوه زندگی و مبنای اساسی خویش قرار دادند که به‌عنوان شخصیتی سبک‌ساز، می‌تواند الگوی بسیاری از رهپویان راه حقیقت قرار گیرد. پژوهش پیش رو، استخراج الگوی سبک زندگی فرید دوران، آیت‌الله‌العظمی صافی گلپایگانی(قد) می‌باشد که از منظرتان می‌گذرد.

  جاذبه اخلاقی
اخلاق ایشان با همه به‌خصوص جوانان، نوجوانان و حتی کودکان، اقوام و انساب‌شان در خور توجه بود. نوادگان‌شان چنان به ایشان علاقه‌مند بودند که برخی از آنان، پس از رحلت آقا، از شدت اندوه روز و شب نمی-شناختند. همیشه لبخند به لب داشتند و کودکان را در آغوش گرفته و اظهار محبت و دعا برای آنها می‌کردند. اشخاص مختلف وقتی به دیدار ایشان می‌آمدند، در همان برخورد اول، جذب ایشان می‌شدند؛ حتی اگر شخصی یکبار در تمام طول عمرش ایشان را دیده بود، حتماً خاطره‌ای به‌یادماندنی از ایشان در اعماق ذهنش باقی می‌ماند. نگاهی پدرانه و پر از مهر و محبت و عطوفت به همگان داشت و به تمام معنا، اخلاقش، اخلاق اسلامی بود.

 
  عرفان حقیقی
در عرفان و خداشناسی و سیر و سلوک، هیچ خط و حرفی را معتبر نمی‌دانستند و برنامه‌های به‌اصطلاح عرفانی متصوفه را شدیداً تخطئه می‌کردند و خط و راه مستقیم بزرگان اصحاب مثل علامه مجلسی و شیخ طوسی و شیخ مفید(ره) را یگانه خط نجات می‌دانستند و معتقد بودند که راه و رسم عبادت، دعا، تزکیه نفس، کمال معرفت و قرب الهی را باید از اهل بیت(ع) گرفت. به‌جد با فرق ضالّه و بدعت‌های آنها مقابله می‌کردند. تا چند سال قبل که قرار بود، در یکی از شهر‌های ایران کنگره بزرگداشتی برای بایزید بسطامی و مولوی گرفته شو، ایشان بسیار ناراحت شدند و جلوی برگزاری آن را گرفتند و گفتند: کسانی که در صدد هستند، برای این اشخاص بزرگداشت بگیرند، باید از امام زمان(عج) خجالت بکشند.

 
  رفتار محبتآمیز و مساوی با همه مردم
در مراوداتشان با مردم و گفت‌گوهایشان باشخصیت‌ها، فرقی بین شخصیت‌های سیاسی و افراد عادی، قائل نبودند و همه را با این دید می‌نگریستند که بندگان خدا هستند و به بندگان خدا، با هر ایده و مسلکی که داشتند، احترامی خاص می‌نمودند و البته از جهاتی که اهل‌بیت(ع) دستور داده‌اند، در برابر اشخاصی، با چهره درهم، حضور پیدا کنند؛ چنان‌که امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند:
«أمَرَنا رَسوُلُ‌اللّه(ص) أن‌نُلقِىَ أهلَ المَعاصِيَ بِوُجُوهٍ مُكَفَّرَةٍ».
ایشان نیز چنین برخورد می‌کردند؛ اما واقعاً هرکس با ایشان نشست و برخاست داشت، اخلاق اسلامی را در ایشان می‌دید و شیفته ایشان می‌شد و یکی از برجستگی‌های زندگی ایشان همین بود.
مثلاً برادران پاسداری که در اوائل انقلاب، وظیفه محافظت از ایشان را در ظاهر داشتند، اذعان کردند که از بهترین روزهای زندگی‌شان ایامی بود که در خدمت آقا بودند. ایشان نیز آن برادران را همانند فرزندان خودشان دوست می‌داشتند و به آنان علاقه‌مند بودند؛ لذا فرقی میان خود با آنان قائل نمی‌شدند و حالت بالادستی و پایین‌دستی در وجود ایشان، دیده نمی‌شد.

 
  احترام به سادات
برای سادات احترام بسیاری قائل بودند و از این جهت در عصر ما نمونه بودند. هیچ‌گاه نمی‌گذاشتند، یکی از سادات محترم دست ایشان را ببوسد؛ البته با دیگران هم چنین حالتی داشتند. اگر کسی به‌صورت ناگهانی دست ایشان را می‌بوسید، ناراحت می‌شدند و اگر این عمل از سادات سر می‌زد، آن سید را فرا می‌خواندند و دست او را می‌بوسیدند و می‌گفتند: تکریم و تعظیم و تجلیل از اهل‌بیت(ع)، نشانه دین، ایمان و اسلامیت است.
ایشان در همان زمان که در شورای نگهبان بودند، در زمان تصویب قوانین مربوط به ثبت احوال، تأکید بر ثبت سیادت سادات در اسناد سجلی داشتند و پیگیری‌ها و تأکیدات ایشان، موجب تصویب این قانون شد و این اقدام ثبت سیادت را در ایران قانون‌مند کرد. گاهی اوقات در مجالس این شعر را در مورد سادات می‌خواندند:
علوی‌دوست باش خاقانی
کز عشیرت علی است فاضل‌تر
هر که بد بینی از نژاد علی
نیک‌تر دان ز خلق و عادل‌تر
بدشان بهتر از همه نیکان
نیکشان از فرشته کامل‌تر
تواضع در برابر رنگینپوستان
یکی از نمونه‌های اخلاق عملی ایشان که برای حوزه و همه مؤمنین آموزنده است، جلسه عمامه‌گذاری در مدرسه امام خمینی(قد)، دیده شد که جمعیتی حدود چهل تن از طلاب آن مدرسه به دست ایشان معمّم شدند و در میان آنان، طلبه‌ای اهل آفریقا و از نظر چهره، رنگین‌پوست بودند. مرحوم آقا پس از آنکه عمامه را بر سر ایشان گذاشتند، دست آن طلبه جوان را گرفتند و بر آن، بوسه زدند؛ اما این تصویر در سرتاسر دنیا به این عنوان، منتشر شد که یک مرجع تقلید در عین کهولت سن، چگونه به رنگین‌پوستان، احترام می‌گذارد و مطابق آموزه قرآن: [إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَاللَّهِ أَتْقَاكُمْ] (حجرات/13) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.
ایشان بر این باور بودند که طلاب خارجی، مهمانان ما هستند که به کشور ما آمده و در حوزه علمیه، تحصیل می‌کنند؛ لذا ما باید احترام بیشتری نسبت به دیگران برای آنان قائل باشیم.

 
  تکریم استاد
دیگر ویژگی بارز اخلاقی ایشان، احترام خاصی بود که برای اساتیدشان قائل بودند؛ ولو اینکه از دنیا رفته بودند؛ اما هرگاه از آنان یاد می‌کردند، با تجلیل از آنان نام می‌بردند. در برابر علما و بزرگانی که آثارشان را خوانده بودند نیز، احترام می‌نهادند و می‌گفتند که آنان به گردن ما حق دارند و هرگاه نامی از آنان به میان می‌آمد، به بزرگی از آنان یاد می‌کردند. اگر در درسشان قصد داشتند، مطلبی یا بحثی علمی را از فقیه و بزرگی نقل و آن را نقد یا توجیه کنند، به‌گونه‌ای وارد می‌شدند که با احترام خاص، همراه بود تا ناخواسته، جسارتی به آن شخصیت بزرگوار وارد نیاید.
وقتی به منزل آیت‌اللّه‌العظمی بروجردی(قد)_استادشان _ آمدند و خواستند وارد منزل بشوند، درب منزل را بوسیدند و یکی از اشخاص حاضر در آنجا، بلافاصله از این حرکت، عکس گرفت و اکنون نیز، تصویر آن موجود است.
 به طلاب هم گوشزد می‌گفتند که از عوامل پیشرفت طلبه حفظ حرمت اساتید است؛ چه استادی که دروس مهم را در خدمتشان خوانده‌اند و چه استادی که الفبا را به آن‌ها آموخته است؛ لذا ایشان کسانی را که حتی در دوران نوجوانی، استادشان بودند، یاد و برایشان طلب مغفرت می‌کردند و گاهی می‌گفتند: وقتی قرآن می‌خوانم، برای همه اساتید و ذوی‌الحقوق خود قرائت و ثوابش را نثار ارواح آنان تقدیم می‌کنم.       

 
  ادب زیارت 
یکی دیگر از بارزترین خصوصیات اخلاقی ایشان، علاقه و اظهار ارادت و توسل و تضرع شدید نسبت به ائمه معصومین(ع) بود؛ لذا هرگاه به حرم مطهر آقا علی‌بن موسی‌الرضا(ع) مشرف می‌شدند، با اینکه برایشان دشوار بود، بر زمین می‌نشستند و عتبه متبرکه را می‌بوسیدند؛ آنگاه برمی‌خاستند و با اذن دخول وارد حرم مطهر می‌گردیدند. همچنین با اینکه نشستن بدون صندلی برایشان دشوار بود، در حرم مطهر امام رضا(ع) هیچ‌گاه روی صندلی ننشستند.
هر وقت وارد کفشداری می‌شدند و کفش خود را تحویل می‌دادند، عصایشان را هم به کفشداری می‌دادند تا بدون عصا وارد حرم مطهر بشوند. شاید به ذهن برسد که این امور جزئی اهمیت چندانی ندارد؛ ولی برای ایشان بسیار مهم بود.

 
  عشق به دعا و توسل  
بسیاری از ادعیه را حفظ بودند؛ مثل دعای کمیل، دعای ندبه، ادعیه صحیفه سجادیه، دعای ابوحمزه ثمالی، دعای عهد و...؛ می‌گفتند: من از زمانی که دعای عهد را یاد گرفتم، هیچ صبحی نگذشت که این دعا را نخوانم و از همان دوران نوجوانی بر این دعا مداومت داشتم. این رویه تا اواخر عمر ایشان که توانایی داشتند، ادامه یافت. در روز جمعه هفته آخر که به خدمت ایشان رسیدم، بعد از نماز ظهر به ایشان عرض کردم که بهتر است، زیارت امام زمان(عج) را بخوانید. گفتند: من بعد از نماز صبح، این زیارت را خوانده‌ام؛ اما با این حال، دوباره این زیارت را خواندند:
«السَّلامُ عَلَيْكَ یَا شَرِیكَ الْقُرآن وَیَا خَلِيفَةَ الرَّحْمن هَذَا يَوْمُ‌الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ…»
و آنگاه این شعر را زمزمه می‌کردند:
 نَزِيلُكَ حَيْثُ مَا اتَّجَهَتْ رِكَابِي
          وَ ضَيْفُكَ حَيْثُ كُنْتُ مِنَ الْبِلادِ
ایشان حالات خاصی در قرائت زیارات «آل يس» و «عهد» داشتند و چنان بود که گویا حضرت را مشاهده می‌کنند. معتقد بودند که در تمام کارها باید رضایت حضرت را در نظر داشت و لذا در تمام سخنرانی‌ها و دیدارهایشان، نام مبارک حضرت را به زبان می‌آوردند و دعا می‌کردند که موفق باشند تا رضایت ایشان را به دست بیاورند و قلب مقدسشان از ما خوشنود باشد.

 
  انس با کتاب
با کتاب، انس داشتند و اگر کتاب در دسترسشان نبود، ناراحت بودند. ایشان حدود دو سال به‌علت همه‌گیری ویروس کرونا، در منزل بودند و اگر در طی این مدت، انسی با کتاب نداشتند، در همان روزهای اول دچار افسردگی یا بیماری می‌شدند؛ ولی چون از آغاز جوانی و حتی نوجوانی با کتاب مأنوس بودند، این دوران را با مطالعه پشت سر گذاشتند.
در شب رحلت، ایشان تا حدود ساعت یک و نیم شب که دچار کسالت شدند، در حال مطالعه بودند و به نوادگانشان که در خدمتشان بودند، سفارش می‌کردند: کتاب‌های مرا بخوانید. یکی از بهترین کتاب‌های ایشان کتاب «معارف دین» در سه جلد است که در شب رحلت، همراه با کتاب اشعارشان در کنارشان بود؛ یعنی تا دقایق آخر نیز از مطالعه باز نایستادند.
ایشان در سفری که از طرف مرحوم آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی(قد)، برای افتتاح برخی مؤسسات و مدارس دینی و علمی و ارتباط با مردم و شیعیان هند، به آن کشور کرده بودند، به کتابخانه‌های مهم هندوستان می‌رفتند و مطالعه می‌کردند. ایشان می‌گفتند: صبح که به کتابخانه می‌رفتم، با اینکه برای من برنامه‌هایی ترتیب داده بودند، دوست نداشتم، آنجا را ترک کنم و در آنجا می‌ماندم. ایشان می‌گفتند: «علم، اینجا و در این کتابخانه‌هاست؛ پس آن را در کجا جستجو می‌کنیم؟». علاقه ایشان به کتاب، بسیار عجیب بود و ایشان در این خصوص، نظیر نداشتند یا کم‌نظیر بودند.
برخی از کتبی که در کتابخانه ایشان ملاحظه می‌شود، از کتب نایابی است که با زحمت فراوانی به دست آورده‌اند و مورد مطالعه ایشان بود.

 
  مسئولیتپذیری و دفاع از حقانیت اسلامدر ایام نوجوانی، در حدود شانزده سالگی ایشان مجله‌ای به‌نام «همایون» چاپ می‌شد و گاهی مطالبی انحرافی در آن منتشر می‌گردید و ایشان در آن سن برای این مطالب، جواب می‌نوشت.
یکی از مسئولان می‌گفتند که ما جواب ایشان به مجله «همایون» را در کتابخانه مجلس یا کتابخانه ملی یافتیم. ایشان این چنین خود را برای دفاع از احکام اسلام و شریعت مسئول می‌دانستند.

 
  صراط مستقیم
عده‌ای از علمای کرج به خدمت ایشان آمدند و حدود صد و هشتاد شبهه گرد آورده بودند که وهابیان در میان مردم، منتشر و ترویج کرده بودند. ایشان با شنیدن این خبر، ناراحت شدند و گفتند: الآن مسئولیت پاسخ‌گویی را به چه کسی بدهم؟ خودم پاسخ می‌دهم. ایشان شبهات را در قالب کتاب «صراط مستقیم» پاسخ دادند و چندین مرتبه نیز تجدید چاپ گردید. این کتاب با کمال دقت و متانت، جواب‌گوی این شبهات است و بی‌آنکه از دایره اخلاق خارج گردد و افترایی به دیگران وارد آورد، جوابی علمی، دقیق و محکم به این شبهات می‌دهد.

 
 مع الخطیب
کتاب «مع الخطيب» ایشان هم، در پاسخ به «الخطوط العريضة» در حدود 65 سال قبل است و نویسنده کتاب یعنی «محب‌الدین» به‌شدت، تحت تأثیر پاسخ‌های ایشان واقع شد و این کتاب در تیراژ میلیونی، بارها در میان اهل‌سنت، منتشر شد تا نشان بدهند که چگونه از مبانی اهل‌بیت(ع) دفاع گردیده است. اینها همه به‌سبب انس ایشان با کتاب و خستگی‌ناپذیری ایشان در مطالعه بود. ایشان در اواخر عمر، کتاب‌هایی را معرفی و بسیار به خواندن آن‌ها سفارش می‌کردند.

 
  80 سال پاسخگویی به استفتائات
​​​​​​​
یکی از امتیازات ایشان که شاید بتوان گفت در زمان غیبت امام زمان(عج) برای هیچ‌کدام از فقها و علما پیش نیامده، اشتغال ایشان به پاسخ‌گویی استفتائات در حدود 80 سال است. با طول عمر مبارکی که خداوند به ایشان مرحمت نمود، صاحب این امتیاز ویژه شدند. ایشان در سنین جوانی که 18 سال در خدمت آیت‌اللّه‌العظمی بروجردی (قد) بودند، به پاسخ‌گویی استفتائات ایشان مشغول بودند.
یادم هست که آقا می‌فرمودند: در یک شبی مرحوم آیت‌الله بروجردی(قد) یک پاکت نامه‌ای حاوی 33 سؤال برای پاسخ‌گویی به من دادند و من تا اذان صبح همه سؤال‌ها را پاسخ گفتم و صبح خدمت ایشان تقدیم کردم. ایشان بسیار خوشحال شدند و تشوین کردند و با همان لهجه شیرین گفتند: «می‌نماید که این‌طور بهتر است تا آن شورای استفتائات».
بعد از آن حدود 33 سال در خدمت آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی(قد) بودند و مسائل را پاسخ می‌گفتند تا حدی که اگر ایشان پاسخ‌های شورای استفتائات را تأیید نمی‌کردند، آن بزرگوار مُهر نمی‌کردند و بعد از آن هم، حدود 30 سال دوران مرجعیت خودشان که جمعاً قریب به 80 سال، ایشان سؤالات مختلف در عرصه‌های گوناگون را پاسخ می‌دادند.
منبع: کتاب فرید دوران

برچسب ها :
ارسال دیدگاه