هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

شماره خبر : 1152
منتشر شده در مورخ : ۶ آذر ۱۴۰۰
ساعت : 10:54
عوامل حرص و طمع

اخلاق در حوزه - شماره ۶۸۶

عوامل حرص و طمع

صفت مقابل قناعت و زهد، حرص و طمع است. پیامبر(ص) در حدیثی پایه‌های کفر را سه چیز معرفی می‌فرماید: آزمندی، فزون‌طلبی، کبرورزی و برتری‌جویی بر دیگران.


آیت‌الله شیخ عباس ایزدی(ره) امام جمعه اسبق نجف‌آباد اصفهان

افزون‌خواهی از هر چیزی و نیز آرزو و خواهش بسیار را، آز و حرص می‌نامند. حضرت علی(ع) می‌فرماید: «اَلمَطامِعُ تُذِلُّ الرِّجالَ »؛ ۱ آزمندی‌ها شخصیت‌ها را ذلیل و خوار می‌کند.
یعنی روحیه فزون‌طلبی و زیاده‌خواهی، بلندطبعی را از بین می‌برد و انسان را سبک و تحقیر می‌کند. آن حضرت سپس می‌فرماید: «ثَمَرَةُ اَلطَّمَعِ ذُلُّ‌الدُّنْیَا وَالآخِرَة و کُلُّ طَامِعٍ أَسِیرٌ»؛۲  نتیجه و ثمره طمع، خواری دنیا و آخرت است و هر طمع-کاری اسیر نفس و دیگران است.
از روایات استفاده می‌شود، علاج حرص به‌وسیله قناعت است. از این رو، علی(ع) می‌فرماید: «قصّر مِنْ حِرْصِکَ، وَقِفْ عِنْدَالمَقْدُورِ لَکَ مِنْ رِزْقِکَ، تُحْرِزْ دینَکَ»؛۳ حرص خود را کم و کوتاه کن و بر آنچه از روزی برتو مقدر شده، توقف کن! در این صورت، دین خود را حفظ خواهی می‌کنی.
عمده‌ترین عامل حرص، ضعف ایمان و توکل است. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «کَیفَ یَتَخَلَّصُ مِن عَناءِ الحِرصِ مَن لَم یَصدُقْ تَوکُّلُهُ؟!»؛۴ کسی که که توکل صادقانه و اعتماد به خدا و رازقیت او ندارد، چگونه می‌تواند از زحمت حرص رهایی یابد؟ آنچه انسان را آرامش و اطمینان می‌بخشد، حسن ظن به وعده‌های خدا و توکل به اوست؛ زیرا حریص هیچ‌گاه راحتی و استراحت ندارد و همیشه اضطراب و دغدغه خاطر برای زندگی و تأمین مایحتاج خود دارد.
درحدیثی دیگری می‌فرماید: «عَجِبْتُ لِمَنْ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ ضَمِنَ الْأَرْزَاقَ و قَدَّرَهَا و أَنَّ سَعْیَهُ لَایَزِیدُهُ فِیمَا قُدِّرَ لَهُ و هُوَ حَرِیصٌ دَائِبٌ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ»؛۵ درشگفتم از کسی که می‌داند، خداوند ارزاق موجودات را تضمین و اندازه‌گیری می‌کند و می‌داند که سعی و تلاش وی او را، علاوه بر آنچه برایش مقدر شده، نمی‌افزاید؛ درحالی‌که پیوسته در طلب رزق حرص می‌ورزد!!


  پیرمرد حریص و هارون‌الرشید
در سال ۱۷۰قمری که هارون‌الرشید خلیفه بود، دوست داشت بدون واسطه سخنی را از پیامبر(ص) به‌وسیله شخصی بشنود. اطرافیان او هرچه تفحص کردند، کسی را جز یک پیرمرد لاغر و ضعیف نیافتند که قوای جسمی و طبیعی خود را در اثر کهولت و پیری از دست داده و ازحال رفته و فتور و ضعف او را گرفته بود. وی را در زنبیلی گذاردند و با نهایت مراقبت و احتیاط به دربار خلیفه بردند. هارون بسیار مسرور شد که به آرزوی خود رسیده است و به پیرمرد گفت: ای پیرمرد! توخود پیامبر(ص) را دیده‌ای؟ گفت: وقتی کودک بودم، پدرم دست مرا گرفت و به خدمت رسول اکرم(ص) برد و من بعد از آن، دیگر خدمت آن حضرت نرسیدم، تا رحلت فرمود. هارون گفت: بگو ببینم در آن روز از رسول خدا سخنی شنیدی یا نه؟ گفت: بلی! آن روز از حضرت شنیدم که می‌فرمود: «یَشِیبُ ابْنُ ءَادَمَ وَ تَشُبُّ مَعَهُ خَصْلَتَانِ: الْحِرْصُ وَ طُولُ‌الامَلِ»؛۶ فرزند آدم درحالی که به‌تدریج پیر می‌شود، دو صفت در او جوان می‌شود: یکی حرص و دیگری آرزوهای طولانی! هارون دستور داد، یک کیسه زر به او دادند. همین که پیر مرد را از صحن دربار بیرون بردند، ناله ضعیف خود را بلند کرد که مرا نزد هارون برگردانید، با او سخنی دارم. گفتند: نمی‌شود. گفت: کار لازمی دارم. وی را دوباره به دربار برگرداندند. هارون گفت چه خبر است؟پیرمرد گفت: حضرت سلطان بفرمایید! این عطایی که امروز به من دادید، فقط برای امسال است یا هرساله عنایت خواهید کرد؟ هارون‌الرشید صدای خنده‌اش بلند شد و از روی تعجب گفت: صَدَقَ رسول‌الله(ص) «یَشِیبُ ابْنُ ءَادَمَ وَ تَشُبُّ مَعَهُ خَصْلَتَانِ: الْحِرْصُ وَ طُولُ‌الامَلِ!» این پیرمرد رمق ندارد و گمان نمی‌رود تا دربار زنده بماند. حالا می‌گوید: آیا این عطا اختصاص به این سال دارد. حرص ازدیاد مال و آرزوی طولانی، حتی پیرمرد را به‌ جایی می‌رساند که باز هم برای خود عمری پیش‌بینی می‌کند و درصدد اخذ اعطایی دیگر است.
در حدیثی دیگر امیر‌المؤمنین(ع)طمع را باعث مغلوب شدن عقل‌ها می‌داند و می‌فرماید: «أَکْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِعِ»؛۷ بیشترین شکست و زمین خوردن عقل‌ها زیر برق طمع‌هاست.
زیاده‌طلبی انسان در دنیا در حقیقت نقصان است و فایده‌ای که از غیرِ خیرِ خالص می‌برد، زیان است و یافتن هر بهره‌ای که دوام و قرار ندارد، در حقیقت به‌معنای از دست دادن آن است.

سعدی در گلستان می‌گوید:
بدوزد شره دیده هوشمند       در آرد طمع، مرغ و ماهی به بند

مولوی هم در مثنوی درباره طمع چنین سروده است:
بدگمانی کردن و حرص‌آوری     کفر باشد نزد خوانِ مهتری
گر طمع در آینه برخاستی     در نفاق آن آینه چون ماستی
گر ترازو را طمع بودی به مال     راست کی گفتی ترازو وصف حال

منبع:اخلاق ایزدی،آیت‌الله شیخ عباس ایزدی، ص۲۰۲
..............................................


  پی‌نوشت‌ها
۱. عیون‌الحکم والمواعظ، ص۲۵؛
۲. میزان‌الحکمه، ج۲، ص۱۷۴۱؛
۳. عیون‌الحکم والمواعظ، ص ۳۷۲؛
۴. میزان‌الحکمه، ج۴، ص۳۶۶؛
۵. مستدرک‌الوسائل، ج۱۳، ص۲۲؛
۶. بحارالانوار، ج۷۰، ص۲۲؛
۷. المناقب، خوارزمی، ص۳۷۶.


 

برچسب ها : آیت‌الله ایزدی اخلاق حرص طمع

ارسال دیدگاه