عطر یار - شماره 846
میدانم که میآیی
غلامرضا سازگار
نگاه رحمتت بر ماست، میدانم که میآیی
ز اشک دوستان پیداست، میدانم که میآیی
گذشته چارده قرن و هنوز ای یوسف زهرا
تو تنها و علی تنهاست، میدانم که میآیی
به گوش شیعه از پشتِ در آتش زده گویی
صدای نالۀ زهراست، میدانم که میآیی
به یاد کربلا، کرب و بلا شد عالم امکان
زمان، هر روز عاشوراست، میدانم که میآیی
هنوز آیات قرآن از لب جدّت به نوک نی
به گوش زینب کبراست، میدانم که میآیی
به یاد آب آب تشنگان، چشم محبّانت
ز اشک و خون دل دریاست، میدانم که میآیی
هنوز آن زخم پیکانی که بر چشم عمویت خورد
به چشم خون فشان ماست، میدانم که میآیی
تماشای خیالیِّ سر اصغر به نوک نی
شرار آتش دلهاست، میدانم که میآیی
به خون پاک مظلومانِ عالم میخورم سوگند
که مهدی مصلح دنیاست، میدانم که میآیی
اگرچه غایبی میثم به چشم خویش میبیند
لوای دولتت برپاست، میدانم که میآیی