هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

شماره خبر : 1154
منتشر شده در مورخ : ۶ آذر ۱۴۰۰
ساعت : 11:5
آیت‌الله سیدمحمدباقر ابطحی اصفهانی(ره)

طلایه‌داران محراب و منبر/ ۱۷

آیت‌الله سیدمحمدباقر ابطحی اصفهانی(ره)

مرور اجمالی به خدمات تبلیغی، اجتماعی و علمی عالم ربانی و خدمت‌گزار مخلص اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) و الگویی کم‌نظیر در خدمت‌رسانی بی‌منت به مردم آیت‌الله سیدمحمدباقر ابطحی اصفهانی(ره)


    تولد و تحصیل
آیت‌الله حاج سیدمحمدباقر موحد ابطحی(ره) فرزند آیت‌الله سیدمرتضی، یکی از طلایه‌داران موفق در عرصه محراب و منبر است که در سال ۱۳۴۶ قمری در اصفهان و در بیت علم و سیادت زاده شد. تحصیلات علوم دینی را در نزد اساتید اصفهانی به‌خوبی فرا گرفت؛ خصوصاً علم طب، ریاضی و هندسه را در نزد برخی از اساتید اهل فن به‌ویژه پدرش آموخت و آن‌گاه جهت تکمیل معلومات راهی قم شد و در محضر بزرگانی چون آیات عظام میرسیدعلی یثربی‌ کاشانی، سیداحمد خوانساری، سیدصدرالدین صدر و سیدحسین بروجردی به فراگیری علوم الهی مشغول گردید و به‌مدت کوتاهی راهی نجف اشرف شد و با کسب دانش از فرزانگان آن حوزه کهنسال، مجدداً به قم آمد و تا پایان عمر شریف خود مشغول خدمت به اسلام و مکتب اهل‌بیت(ع) گردید. در این‌ مقاله به برخی از خدمات تبلیغی آن بزرگوار اشاره می‌شود:
۱. ورود به آباده مرکز بهایی‌ها
آیت‌الله ابطحی(ره) در حدود سال‌های ۱۳۳۴ _۱۳۳۳ شمسی جهت امر تبلیغ و ترویج مذهب اهل‌بیت(ع) و مقابله با فعالیت‌های گروهی ضاله راهی منطقه شمال استان فارس؛ شامل شهرهای آباده، اقلید و سرحد چهاردانگه گردید و حرکت جهادی و تبلیغی مؤثری برای مقابله با آنان را آغاز نمود.
 این عالم ربانی در این باره می‌گوید: آباده مرکز بهائیت ایران، اقلید مرکز صوفیان آن و سرحد چهاردانگه نیز مرکز قدرت خوانین بود. فساد اخلاقی نیز در آن منطقه بسیار بود. روزی که مصادف با ایام آخر صفر بود، به دیدن آیت‌الله خادمی‌ اصفهانی در مدرسه صدر رسیدم. ایشان به من فرمودند: در منطقه آباده شیراز، شخصی فاسد‌العقیده و صوفی که بسیار سخنور و با نفوذ می‌باشد، به منحرف کردن مردم مشغول است. او به آیات عظام اصفهانی(ره) و بروجردی(ره) نیز، خیلی جسارت و توهین می‌کند. بسیار خوب است شما که هم عالم هستید و هم در بحث مجادله قوی می‌باشید، به‌وسیله مباحثه کردن با او در محل خودش او را شکست دهید و آبرویش را بریزید. به آیت‌الله خادمی(ره) گفتم: برایم استخاره کنید. آیه استخاره چنین آمد: «و کان رسولاً نبیاً»؛ در قرآن جایی که هم رسول و هم نبی پهلوی هم بیایند، تنها همین مورد است. آیت‌الله خادمی(ره) با خنده فرمودند: این هم آیه! باید بروید...
۲. مبارزه با بهایی‌ها
آیت‌الله ابطحی می‌گوید: چند روز قبل از اربعین وارد آباده شدم و نمازم را در مسجد امام حسن(ع) خواندم و در آن‌جا کمی استراحت کردم. ساعتی گذشت، آقایی که دکه‌ای روبه‌روی مسجد داشت و برای نماز خواندن به مسجد آمده بود، به طرف من آمد و بعداز سلام و احوال‌پرسی گفت: انگار سید غریبی هستید. جایی دارید که بروید؟ گفتم: نه، گفت: امشب مهمان ما شوید! به خانه او رفتیم. همین‌طور که شام می‌خوردیم، گفت: بدجایی آمدید! گفتم: چطور؟ گفت: در هیچ‌جا را سراغ ندارم، مسجد را که خانه خداست، خراب کنند و سینما کنند. شخصی که کارمند بانک هم هست، پروانه ساختمان گرفته و دولت هم به او وام داده و قرار است که بعد از ماه صفر  مسجد را خراب و احداث سینما را شروع کنند. گفتم می‌خواهم این مسجد را ببینم. آن موقع برق ملی تا ساعت ۹ شب بیشتر نبود؛ لذا با یک چراغ توری راه افتادیم. وقتی رسیدیم، دیدم در حاشیه خیابان مسجدی خرابه است. پیش خودم فکر کردم، شاید خدا من را فرستاده تا این مسجد را نجات دهم. با دو نفر در آن‌جا آشنا شدم و درخواست بیل و کلنگ کردم. برای ایام تبلیغ ۱۳ تا طلبه به منطقه آمده بودند که روزها در اطراف آباده تبلیغ می‌کردند و شب‌ها در حسینیه بازار می‌خوابیدند. ماجرای تخریب مسجد و احداث سینما را برای آن‌ها گفتم و درخواست همیاری کردم. فردای آن شب به‌همراه طلاب، آشغال‌ها و کثافات را از آن‌جا جمع‌آوری کردیم و یک پرچم هم زدیم به‌نام مسجد امام زمان(عج). روز اربعین در حسینیه بازار در جمع هیئت‌ها منبر رفتم و بعداز مقدمه‌چینی گفتم: ایها‌الناس! اگر در شهری فقیری را یافتید که هم مظلوم واقع شده و می‌خواهند او را از بین ببرند، کمکش کنید! آقایی به‌نام بزرگ‌زاد که باوقار بود، گفت: این کیست؟ کجاست؟ گفتم: این خانه خداست. مؤذن ندارد. در و دیوار و نمازگزار ندارد. پا ندارد تا در خانه کسی برود. ای مردم! اسم مسجد، مسجد امام زمان(عج) است. او بلند شد و ۱۰۰ تومان برای مسجد داد و کف مسجد را تعمیر کرده و نماز جماعت را در آن‌جا شروع کردیم و خوشبختانه خانم رئیس شهربانی و خواهر شهردار هم به من ارادت پیدا کرده بودند و از این جهت، حمایت مسئولان را برای خودم جلب کردم و احداث سینما را متوقف کردم. بهایی‌های آباده شروع به اذیت و آزار کردند و هر روز گوشه به گوشه مسجد را آلوده به نجاست می‌کردند و من هم هر روز آن را پاک می‌کردم. بعد از پایان دهه آخر صفر، به قم برگشتم و موضوع را به آیت‌الله‌العظمی بروجردی(ره) گزارش دادم. ایشان به من مأموریت داد، به آباده باز گردم و مسجد را بسازم. وقتی به‌عنوان نماینده رسمی آیت‌الله‌العظمی بروجردی وارد آباده شدم، استقبال خوبی از من به‌عمل آمد. در جمع مردم سخنرانی کردم و با کمک مردم، امتیاز احداث سینما را لغو و مسجد را از دست بهایی‌ها درآورده و به کمک امام زمان(عج) آن را به‌شکل آبرومندی احداث و آباد کردیم.
۳. احداث حمام‌های عمومی
با احداث مسجد امام زمان(عج) کار تبلیغی را جلو بردیم و بعد متوجه شدم که بهائیت در آباده، تبلیغات و نفوذ زیادی دارد؛ به‌خصوص در روستاهای آباده رشد چشم‌گیری یافته و متأسفانه با مردم مسلمان و مؤمن، حمام مشترک داشتند. در راستای وظیفه تبلیغی‌ام، مراتب را به آیت‌الله‌العظمی بروجردی(قد) گزارش کردم. آن مرجع بزرگ و موقعیت‌شناس که خطر بهائیت را می‌دانستند و آنان را عامل انگلیس پلید می‌شناختند و آنان را مانند وهابیت، دو تیغه یک قیچی برای نابودی اسلام می‌دانستند، فرمودند: نباید اجازه دهیم این فرقه ضاله رشد و توسعه پیدا کند و این، وظیفه و مسئولیت سنگین ماست و شما هم در آن منطقه وظیفه خطیر انجام دهید و این خطر بزرگ را از مسلمانان و مؤمنان آن منطقه کم کنید و دفع نمایید. نگران نباشید که امام زمان(عج) حامی شماست.
به هر تقدیر در چند روستا که بهایی‌ها بودند حمام مسلمان‌ها را جدا کردیم تا متوجه باشند که از جرگه اسلام و مسلمانی خارج‌اند و هیچ قرابتی با اسلام و مسلمین ندارند و اعضای این حزب انگلیسی، نجس و یک آفت بزرگ برای اسلام و تشیع و مکتب اهل بیت‌(ع) است و  تأکید کردیم تا معاملات و رفت و آمد خود را با آنها قطع کنند و پس از آن با آن‌ها وارد مباحث علمی و دینی شدم که قطعاً از عوامل قهری بهتر جواب می‌داد‌‌. با عنایت امام عصر‌(عج) بسیاری از آنان به دامن اسلام و مکتب اهل‌بیت(ع) با ایمان و اطمینان بازگشتند و عده‌ای  هم به دیگر شهرها رفتند و معدودی هم در خفا ماندند؛ اما حربه‌ قدرت و تبلیغ از آن‌ها گرفته شده و خطر از منطقه دور گشت.
۴. داستان ساخت منبر
وی در این باره می‌گوید: من ظهرها در مسجد امام حسن(ع) آباده که در جای مهمی قرار داشت، منبر می‌رفتم. این مسجد مخروبه و منبر آن فرسوده بود. روزی در اثنای بحث علم امام گفتم: ای امام حسین(ع) این صدای منبر شما است که در حال شکستن است؟ ای امام حسین(ع) این مسجد منبر می‌خواهد. کسی بلند شد و گفت: مردم! خجالت بکشید! برای منبر امام حسین(ع) کمک کنید. مردم پول کمی جمع کردند و کیسه پول را روی پله منبر گذاشتند. من دیدم یک مقدار پول خرده جمع شده که کفایت نمی‌کند. فکر کردم که باید عملی را انجام دهم تا آن‌ها را بیدار کنم و کمک بیشتری کنند؛ لذا کیسه پول را پرت کردم به طرف مردم و با عصبانیت گفتم: مردم! خجالت نمی‌کشید برای امام حسین(ع) پول خرده می‌دهید؟ ناگهان زنی بلند شد و گفت: من یک درخت تنومند و خشکیده صدساله گردو دارم که آن را اهدا می‌کنم برای ساخت منبر. همین الآن دستور دهید آن را ببرند و بعد مردم پول زیادی جمع‌آوری کردند. بعداز مدتی به ما خبر دادند که منبر ساخته شده است. پیش خودم گفتم باید طوری عمل کنم که این منبر با عظمت به مسجد آورده شود. با هماهنگی، هیأت‌ها را با لباس سیاه و پرچم و علم به مسجد امام حسن(ع) آوردم و در روز پنجشنبه هیأت‌ها منبری از سمت نجاری مثل تابوت سر دست گرفتند و با نوحه‌خوانی و سینه‌زنی به طرف مسجد امام حسن(ع) آوردند. بازار تعطیل شده و شوری بپا شد. وقتی منبر را در مسجد گذاشتند، رفتم روی پله اول منبر و بلند گفتم: آمین! رفتم روی پله دوم و بلند گفتم: آمین! روی پله سوم هم بلند گفتم: آمین و ایستاده گفتم: ایها الناس! پیامبر اکرم(ص) اولین بار که منبرشان در مسجدالنبی ساخته شد و روی پله‌ها می‌رفتند، آمین گفتند. وقتی اصحاب از حضرت سؤال کردند که چرا آمین می‌گویید؟ پیغمبر(ص) فرمود: جبرئیل دعا کرد و من آمین گفتم  و آن‌گاه با خواندن خطبه به مردم گفتم: ای مردم! همت کنید این مسجد ساخته شود. باز همان خانم زمینی را اهدا کردند که با اجازه آیت‌الله‌العظمی بروجردی آن زمین را فروختم و با کمک‌های مردمی مسجد را تجدید بنا کردیم.
۵. ورود به اقلید فارس
آیت‌الله ابطحی در مهرماه ۱۳۳۶ شمسی برای رسالت تبلیغی به‌صورت کاملاً ناگهانی وارد اقلید فارس شد که این ورود و اقامت منشأ خدمات فراوان تبلیغی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و عمرانی آن منطقه گردید. وی درباره چگونگی ورود خود به اقلید می‌گوید: وقتی به محل سوار شدن ماشین رسیدم، دیدم تنها ماشین‌های اقلید آماده حرکت هستند به راننده سفارش کردم که مرا در آباده پیاده کند؛ اما در ماشین خوابم‌ برد و راننده فراموش کرده بود که مرا بیدار کند. شب به اقلید رسیدم و متوجه شدم بجای شهر مقصد به اقلید آمده‌ام و اکنون سه اتفاق افتاده: ۱. خواب کوتاه من در نزدیکی آباده ۲. فراموشی راننده ۳. سر در آوردن من از اقلید که بعدها متوجه شدم، همه این‌ها به‌اراده و خواست خدا بود. به ذهنم خطور کرد، بهتر است به منزل حاج شیخ احمد مصطفوی بروم. به‌اتفاق یک بزرگی به منزل ایشان رسیدم؛ اما کسی در خانه نبود که شخصی رسید و گفت: امشب عروسی یکی از اقوام ایشان به-نام سیدمحمود مهدوی که از اجله سادات معروف اقلید است و ایشان آن‌جاست. ما هم به آن‌جا رفتیم. همه به ما احترام کردند. اقلیدی‌ها به سادات احترام خاصی قائل هستند. من جریان مأموریت و نمایندگی مرجعیت و سردرآوردن از اقلیم و معرفی خود را به آن‌ها گفتم که جمع حاضر بیشتر شیفته من شدند. برخی از حاضران گفتند: بازار کسب و کار ما واقعاً کساده است. شما سید و اولاد پیامبر(ص) و عالم و روحانی هستید. دعا کنید که خداوند به کسب و کار ما رونق بدهد. گفتم: چشم دعا می‌کنم و خداوند هم فرمان به دعا داده و ضمانت استجابت هم داده؛ اما در خود محل بازار روضه سید الشهدا و ائمه هدی(ع) را بخوانید و حرکت اجتماعی کنید و از خداوند کمک بخواهید که خداوند سبب‌ساز است. گفتند حالا که این‌طور است، خود شما فردا را در اقلید بمانید و یک روضه در بازار بخوانید تا با عنایات خداوند و نفس شما که ذریه حضرت زهرا(س) هستید، مشکلات ما حل شود. من قبول کردم و شب را به منزل حاج شیخ احمد مصطفوی رفتم.
۶. منبری سرنوشت‌ساز
صبح برای خواندن روضه به‌قصد رفع کسادی بازار راهی بازار شدم و دیدم، بازار را فرش کرده و جمعیت هم آمده‌اند تا منبر و روضه طلبه تازه‌وارد بشنوند. منبر رفتم و مطالب جدید و تازه‌ای را گفتم که خیلی در مردم اثر کرد و هنگام خواندن مصیبت هم شیون مردم بلند شد و یک حال و هوای خاصی به وجود آمد و بالاخره آن منبر سرنوشت ما را با اقلید گره زد. مردم و فرهنگیان آن زمان را مخاطب ساختم و گفتم: اگر فقر و نداری و بی‌کاری در شهر شما وجود دارد، اولین مسئولیت آن متوجه شماست. بچه‌های این مردم با اخلاص و صفا را خوب تربیت کنید و خوب درس بدهید و سعی کنید، آن‌ها را به یک جاهایی برسانید تا دکتر، مهندس، معلم و... شوند. اگر به دنبال کار و صنعت و علم و فرهنگ بروید و آن را با کشاورزی و دامپروری عجین کنید، آن وقت بی‌کار نخواهید داشت. شما مردمی مؤمن و مسلمان هستید و فقر و عدم اشتغال و بی‌کاری برای مسلمانان و شیعه امیرالمؤمنین (ع) ننگ است و....
سخنان من برای آن‌ها بسیار تازگی داشت و چونان پتکی بود که بر مغزه و اندیشه آن‌ها فرود می‌آمد تا آن‌ها را از کم‌تحرکی بیرون آورد و یا از خواب‌زدگی بیدار کند تا با جهان پیرامونی خود ارتباط بهتر و بیشتری برقرار سازد.
۷. اقامت در اقلید به‌حکم آیت‌الله‌العظمی بروجردی(قد)
بعداز اتمام روضه بازار، آماده حرکت به شهر هم‌جوار شدم. وقتی سوار ماشین شدم، جوانی خود را جلوی لاستیک‌های ماشین انداخت و گفت: اگر این آقای ابطحی به خارج از اقلیم برود، باید اول با ماشین از روی جنازه من عبور کند و بعد برود. ما نمی‌گذاریم این آقا سید برود و به هر قیمتی که شده، باید در اقلید بماند. خدا او را برای ما فرستاده او درمان‌کننده همه بدبختی‌ها و گرفتاری‌های ماست. ما می‌رویم قم و خانواده‌ آقا را می‌آوریم. آخر ما هم مسلمانیم و یک عالم دینی جوان و فعال می‌خواهیم که دردشناس باشد.
ایشان دکتر دین و دنیای ماست. او را رها نکنید. سخنان ایشان در دیگران اثر کرد و مانع رفتن من شدند و من گفتم: من مأمورم به آباده برگردم. بعداً فکری می‌کنم. طولی نکشید که اقلیدی‌ها کار خود را کردند و با نوشتن نامه و طومار به آیت‌الله‌العظمی بروجردی درخواست کردند که آقا هم با درخواست مردم موافقت فرمود  و این‌جانب با حکم ایشان رسماً مشغول تبلیغات دینی و خدمات اجتماعی در اقلید و اطراف آن شدم. آن روضه رفع کسادی در بازار چنان رونقی در بازار اقلید بخشید که دیگر کسی روی کسادی ندید.
۸. احداث حمام عمومی
آیت‌الله ابطحی وقتی وارد اقلید شد، متوجه ‌شد که این مردم در امر بهداشت حمام دچار مشکل اساسی هستند. یکی دو حمام خزینه‌ای غیربهداشتی وجود داشت که علاوه بر آلودگی‌ها و بیماری‌های واگیر مرگبار، به‌علت نوبتی بودن مشکلات زیادی برای مردم خصوصاً برای زنان مظلوم پدید آورده است. زن‌ها با وسایل و بقچه‌ها در کنار خیابان و کوچه ساعت‌ها می‌نشستند تا نوبت به آن‌ها برسد. در اقلید آب لوله‌کشی نبود و کسی هم در خانه حمام خصوصی نداشت و به‌علت فقر هم نمی‌توانست داشته باشد. از دولتی‌های رژیم شاه کسی کاری نمی‌کرد. طهارت و سلامت مردم خصوصاً زنان در فصول سرما و یخبندان و... آیت‌الله ابطحی را وا داشت تا در سال ۱۳۳۸ شمسی ۴ واحد حمام عمومی مدرن و بهداشتی و دوشی در اقلید احداث نمایند که در آن زمان با نبود امکانات در نوع خود بی‌نظیر بود و در جراید آن زمان این اقدامات وی به‌عنوان نماینده آیت‌الله‌العظمی بروجردی ثبت گردید. وی هم‌چنین برای مردم روستاهای گرفتار اطراف، ده‌ها باب حمام عمومی احداث کرد و بدین‌وسیله مردم را از آلودگی‌ها و رنج و بیماری‌های واگیر نجات دادند.
وی هم‌زمان با احداث حمام عمومی، برای زنان منطقه که در وضع حمل اوضاع رقت‌باری داشتند، جهت کاستن از آلام آنان و سایر بیماران خصوصاً کودکان، اولین درمانگاه آن منطقه را به‌نام امام زمان(عج) علی‌رغم اوج خفقان ستم‌شاهی در اقلید و دومین آن را در روستای شهرمیان احداث کرد تا مردم روستاها و عشایر منطقه به دارو و درمان اولیه دسترسی داشته باشند.
۹. در لباس کارگری
آیت‌الله ابطحی مجاهدت‌های زیادی را در اقلید انجام داد. او فقط فرمانده نبود؛ بلکه خود اولین کارگر بود و بیل و کلنگ دست می‌گرفت و مصالح ساختمانی مانند سنگ و آجر و... پای کار می‌برد و به دست معمار و بنا می‌رسانید تا در سازندگی عملاً سهیم باشد و عملگی کند و واقعاً مانند یک کارگر ساده اما بی‌مزد و مواجب و بی‌منت کار می‌کرد. این فقیه مجاهد به کسی نمی‌گفت، بیایید تا بسازیم. ابتدا خود اقدام به ساخت می‌کرد. پای به پای مردم کار می‌کرد. عمامه از سر و عبا از دوش برمی‌گرفت و وارد میدان عمل می‌شد. آن‌گاه همه با عشق و علاقه جلو می‌آمدند. زمانی که درمانگاه حضرت ولی‌عصر(عج) اقلید را می‌ساختند، خود سنگ به دوش می‌کشید و آجر می‌برد. روزی که شالوده را پر می‌کردند، مرحوم آیت‌الله حاج شیخ مهدی فقیه اقلیدی هم با آن قامت خمیده‌ آمده بود و سنگ کوچک را برداشته و می‌آورد تا در شالوده بیندازد. آیت‌الله ابطحی سنگ را از ایشان گرفته وگفت: از شما توقعی نیست. آیت‌الله فقیه اقلیدی در جواب فرمودند: من نمی‌توانم ببینم شما به‌عنوان فرزند حضرت زهرا(س) برای من و مردم کار و تلاش می‌کنید و سنگ به دوش می‌کشید و من تماشاچی باشم. فردای قیامت جواب مادرتان را چه بدهم... آیت‌الله ابطحی پس‌از احداث حمام عمومی و درمانگاه به سراغ حفر چاه رفت و با لوله کشی آب سالم و بهداشتی، کمک شایانی به مردم اقلید کرد.
۱۰. تولید و اشتغال
آیت‌الله ابطحی در راستای اشتغال و تولید و کمک به اقتصاد و رفاه مردم اقدامات فراوانی انجام داد. او از این‌که زنان توی کوچه‌ها نشسته و عمرشان را به‌بطالت تلف می‌کنند، ناراحت بود؛ از این رو اساتید قالی‌باف اصفهان را به اقلید آورد و امکانات مالی در اختیار زنان و دختران اقلیدی و روستاها قرار دادند تا بدین‌وسیله هم زنان از کوچه‌ها به درون خانه‌ها بروند و از دید نامحرمان محفوظ باشند و هم وقت و عمر خود را صرف کار هنری و رونق اقتصادی خانواده مانند قالی‌بافی کنند. این طرح عظیم قالی‌بافی که در آن منطقه سابقه نداشت، مورد استقبال قرار گرفت و کار به جایی رسید که تمامی فرش‌های بالاسر ضریح مطهر امیرمؤمنان علی(ع) فرش نفیس اقلید است. به‌لطف این عالم جلیل‌القدر در زمان طاغوت که اغلب زنان شهرها بی‌حجاب بودند، رشد و شکوفایی دینی مردم اقلید به جایی رسید که در اقلید یک مورد بی‌حجاب مشاهده نشد.
۱۱. کارخانه قند امام زمان(عج)
آیت‌الله ابطحی جهت رونق اقتصادی غیر از تأسیس و اشتغال زنان به کارهای هنری، کارخانه قند ولی‌عصر(عج) را پایه‌گذاری نمود. سرمایه‌گذاران اصفهانی را به منطقه کشانید و قبل‌از انقلاب که هیچ‌کس تصورش را نمی‌کرد، با ترغیب و تشویق مردم جهت اهدای زمین، کارخانه قند را احداث نموده و موجبات اشتغال‌زایی هزاران نفر را تا به امروز فراهم ساخته و تأثیر شگرفی در اقتصاد و تولید و توسعه اقلید در پی داشته است. مهندس میرمحمد صادقی مدیر این کارخانه گفته است: زمانی دستگاه تخلیه قند خراب شد و حدود ۱۰۰ کامیون پشت در کارخانه مانده بودند. راننده‌ها به من گفتند: ما بیش‌از ۲۴ ساعت است که این‌جا هستیم و دستگاه شما خراب شده است. به آن‌ها گفتم: من تا ساعت ۴ عصر چغندرهای شما را تخلیه می‌کنم. ماه رمضان بود. بلافاصله به مسجد جامع رفتم. آیت‌الله ابطحی نماز خوانده و منبر رفته بود. به‌محض این‌که وارد مسجد شدم، گفتم: آقا عرضی دارم! دستگاه تخلیه چغندر خراب است و از این مردم کمک می‌خواهم. فرمود: هرکس وسیله نقلیه دارد، بیاورد و همه مردم را سوار کردند و آمدند تا ساعت ۴ همه کامیون‌ها تخلیه شد.
۱۲. اعزام مبلغ
وی یک باب مغازه را خریده و برای دانش‌آموزان منطقه، هنرستانی احداث نمود و با دعوت از اساتیدی از اصفهان برخی از رشته‌های تخصصی را به راه انداخت و کار جذب دینی جوانان را فراهم ساخت. همزمان با کارهای عمرانی، کار رشد و آگاهی مردم هم ارتقا یافت و برای تحقق این امر مبلغان دینی را به روستاها و شهر اعزام می‌کرد تا در رشد و آگاهی دینی مردم مؤثر باشند؛ با آن‌که خود در شهر اهل منبر و خطابه و جماعت بود؛ اما مرتب سرکشی می‌کرد و بر همه امور اشراف داشت و در میان عشایر چادر به چادر و در روستاها، روستا به روستا می‌رفت تا هم پیام دین را به آن‌ها برساند و هم گره‌گشای آنان و رافع اختلاف‌شان باشد.
۱۳. احداث تونل اباصالح المهدی(عج)
گردنه کوهستانی «تیمارگون»حد فاصل اقلید و سرحد چهاردانگه در فصول پاییز و زمستان به‌علت بارش شدید برف و طوفان، مشکلات فراوانی برای مردم منطقه پدید آورده و حتی باعث از دست دادن جان مردم از حیوانات وحشی و گرگ‌ها و مسدود شدن طولانی راه می و مشکلات زیادی برای روستاییان به‌وجود می آورد.
آیت‌الله ابطحی با مشورت کارشناسان به این نتیجه رسید که تنها راه برطرف کردن مشکل، حفر تونل است. موضوع را طی نامه‌ای با رئیس‌جمهور وقت مطرح کرد که مورد موافقت قرار گرفت. به‌حول و قوه الهی در سال ۱۳۸۵ شمسی احداث تونل اباصالح المهدی(عج) آغاز شد.
طول این تونل ۲۶۱۰ متر است که ارتباط بین مناطق مرکزی و شمال و جنوب استان‌های فارس، کهکیلویه و بویراحمد، اصفهان و یزد و انتقال فرآورده‌های کشاورزی و صنعتی را تسهیل می‌کند. از طرف دیگر این تونل به بزرگراه طریق‌الرضا(ع) که یکی دیگر از اقدامات مرحوم ابطحی است، می‌پیوندد. برخی از کارشناسان، تونل اقلید را که به‌همت آیت‌الله ابطحی احداث گردید، بزرگترین تونل خاورمیانه می‌دانند و بزرگان و مراجع و مسئولان نیز از وی تقدیر کردند.
تونل اباصالح‌المهدی(عج) با دو هزار و ۶۱۰ متر و عرض راه‌های طرفین تونل ۱۱متر، عرض تونل هشت متر و دهانه‌های شمالی و جنوبی جاده ارتباطی طرفین تونل به ترتیب ۹۷۷ و ۶۲۰ متر، یکی از طولانی‌ترین تونل‌ها کشور بلکه خاورمیانه است که در شهرستان اقلید قرار دارد.
تونلی که به سبب برف گیر بودن محور برای رفاه مردم در تیرماه ۱۳۹۲ به بهره‌برداری رسید .ساخت این تونل ۱۰ کیلومتر از گردنه تیمارگان و بیش از بیست پیچ خطرناک و حادثه خیز را حذف کرده و سبب کاهش طول مسیر محور اقلید به یاسوج شده که صرفه جویی در مصرف سوخت را نیز به ارمغان آورده است.
خاطر نشان می شود، تونل ابا‌صالح‌المهدی(عج) علاوه بر دارا بودن موقعیت استراتژیک و نقش مؤثری که در رونق اقتصادی و اجتماعی منطقه، کاهش تلفات و تصادفات جاده‌ای و هم‌چنین افزایش رفاه مردم دارد، از نظر معماری نیز دارای شاخصه‌های منحصر‌به‌فردی است.
۱۴. راه‌اندازی ام.آر.آی
آیت‌الله ابطحی در بهداشت و درمان خدمات فراوانی در منطقه اقلید و سرحدات انجام داد؛ از جمله تأسیس مرکز پزشکی به‌نام دارالشفای حضرت بقیة‌الله‌الاعظم(عج) و راه‌اندازی مرکز تخصصی ام.آر.آی که در سال ۱۳۹۳ شمسی با حضور مهمانان دهه غدیر( که در شیراز برگزار شده بود) افتتاح گردید. تأسیس این مرکز پزشکی مجلل و مهم، از لحاظ طبی در منطقه تأثیر بسیار داشت. همچنین وی ایده تأسیس دانشگاه طب سنتی امام باقر(ع) را داشت و نقشه این پروژه پزشکی بر اساس نقشه دانشگاه امام صادق(ع) آیت‌الله مهدوی کنی طراحی گردید که عمر آیت‌الله ابطحی جهت تأسیس دانشگاه کفاف نداد.
۱۵. خدمات متعدد در اقلید
مرحوم آیت‌الله ابطحی در قبل و بعداز انقلاب اسلامی، غیر از موارد مذکور، اقدام به ساخت صدها مسجد، حسینیه، مهدیه، کتابخانه، مدرسه، هنرستان، حوزه علمیه، پل، جاده، تأسیس غسال‌خانه، گازکشی خانه برخی محرومان، تأمین جهیزیه برای بیش از ۵۰۰ نفر از دختران بی‌بضاعت، آسفالت و روشنایی برخی از معابر و خیابان‌ها در سال‌های اخیر به کمک شهرداری، برق‌رسانی به برخی از روستاها قبل‌از انقلاب، به‌صورت خاص، بازسازی بقاع متبرکه معروف شهرستان اقلید، آزادی ده‌ها زندانی مالی، بیت‌الزهرا(س)، خانه علم، خرید و راه‌اندازی دستگاه‌های مدرن پزشکی، تخت‌های آی.سی.یو، خرید بولدزر، لودر، لندکروز، مرمت راه‌ها و جاده‌ها روستایی و عشایری، خرید موتورهای برق جهت روشنایی روستاها، خرید زمین و اهدای آن جهت امور عام‌المنفعه، آماده‌سازی زمین استادیوم ورزشی انقلاب و احداث پل‌های عشایری در مناطق ییلاقی و قشلاقی.
۱۶. خدمات در کاشان
وی در مشهد اردهال کاشان اقدام به احداث جاده امام‌زاده علی‌بن باقر(ع) و احداث جاده مسیر از ناوه تا قتل‌گاه کرد.
۱۷. خدمات وی در مازندران و کرمان
عبارتند از: طرح آب‌رسانی در ورسک از توابع سوادکوه و اهدای زمین جهت بیمارستان کرمان و اهدای صدها عنوان کتاب به کتاب‌خانه شهرستان بم.
هم‌چنین خدمات فراوانی در نقاط مختلف از جمله تأسیس حسینیه در قنوات قم، احداث جاده قلعه آقاعبدالله شاهرود و... دارد.
۱۹. احیاگر فاطمیه
آیت‌الله ابطحی در بیت‌الزهرا(س) خود مجالس باشکوهی را در عزای حضرت زهرا(س) منعقد می‌ساخت و علاوه بر آن در ابتدای سنت پیاده‌روی در ایام فاطمیه در شهر مقدس قم، همگام با مراجع عظام گلپایگانی، تبریزی، وحید‌‌ خراسانی و صافی گلپایگانی با پای برهنه مسیر منتهی به حرم مطهر فاطمه معصومه(س) را طی می‌کرد و بر شکوه و اقامه این نوع عزا و ماتم تأکید و اهتمام ویژه داشت و سنت عزاداری امام صادق(ع) به‌شکل پیاده‌روی و سینه‌زنی را در شهرستان ساری برپا کرد که این سنت باشکوه هم‌چنان تداوم دارد.



  نیم‌نگاهی به پژوهش های علمی و تألیفات
آیت‌الله ابطحی(ره) سال‌های متمادی به تدریس سطوح عالیه و خارج در حوزه علمیه قم پرداخت و شاگردانی را پروراند و تمام اوقات خود را مصروف احیای مصادر اولیه و تألیف جوامع بزرگی چون: آثار اهل‌بیت(ع)، معارف، تفسیر، فقه، احوال انبیاء و ائمه طاهرین(ع)، عقاید، اخلاق، آداب و... با حفظ اتحاد روایات با تمام مصادر و جوامع حدیث چون بحار‌الانوار و وسائل‌الشیعه و تفسیر برهان، قرار داد و با این هدف در سال ۱۳۵۶ هجری شمسی «مؤسسه تحقیقاتی الامام‌المهدی(عج)» را در قم احداث کرد.
وی با تشکیل گروهی از محققان فعال در آن مؤسسه، به اقدامی گسترده در امر تألیف ، تحقیق، و نشر آثار اهل‌بیت(ع) پرداخت که تاکنون بیش از یکصد جلد کتاب از تألیفات و تحقیقات معظم‌له تقدیم محققان و پژوهشگران علوم اهل‌بیت(ع) شده است و  حدود ۲۰۰جلد دیگر نیز آماده چاپ و نشر است.


  تألیفات و تحقیقات
مجموعه آثاری که مؤسسة الامام المهدی(عج) اعم از تألیف و تحقیق تاکنون فراهم آورده است:
□ ۱. ابواب الجنان فی آداب الجمعات یا آیین جمعه؛ مؤلّف:‌صاحب مکیال المکارم ، جدّ آیة‌الله ابطحی
□ ۲.‌ الأربعون/ محمد بن أحمد بن الحسین الخزاعی؛
□ ۳. الأربعون حدیثاً / محمّد بن مکّی العاملی ، الشهید الاول؛
□ ۴. الأربعون حدیثا/ منتجب الدین علی بن عبیدالله بن بابویه الرازی؛
□ ۵. الإستخارة من القرآن الکریم / أبوالمعالی الکلباسی الإصفهانی؛
□ ۶.‌ الإمامة والتبصرة‌/ علی بن الحسین بن بابویه القمّی؛
□ ۷.‌ تأویل الآیات الظاهرة‌/ شرف الدین علیّ بن الحسین النجفی/ دو جلد؛
□ ۸. التفسیر المنسوب للإمام الحسن العسکری(ع)؛
□ ۹. التحصین فی صفات العارفین/ أحمد بن محمّد بن فهد الحلّی؛
□ ۱۰. التعریف/ أبوعبدالله الصفوانی؛
□ ۱۱. التمحیص/ محمّد بن همام الإسکافی؛
□ ۱۲. جامع الأخبار والآثار عن النبی والأئمّة ‌الاطهار(ع)/ آیة‌الله ابطحی/ ۴ جلد (جلد اول: ‌فضائل القرآن، ج۲ فضائل آیات القرآن، ج۳: خصائص القرآن و ج۴:‌ تفسیر الإمام الرضا(ع))؛
□ ۱۳. الخرائج والجرائح/ قطب‌الدین الراوندی / ۳ جلد؛
□ ۱۴. الدرر اللامعة فی‌الأحادیث الجامعة/ آیة‌الله ابطحی؛
□ ۱۵. الدعوات (سلوة الحزین )/ قطب‌الدین الراوندی؛
□ ۱۶. رسالة‌الحقوق‌/ الإمام علی بن الحسین(ع)؛
□ ۱۷. الزهد/ الحسین بن سعید الأهوازی؛
□ ۱۸. صحیفة‌الامام الرضا(ع)؛
□ ۱۹. موسوعة‌ الصحائف لأدعیة المعصومین(ع) ۷جلد/ آیة‌الله ابطحی (ج۱: الصحیفة‌النبویة/ ج۲: الصحیفة العلویة/ ج۳: الصحیفة الفاطمیه والحسنیة والحسینیة/ ج۴: الصحیفة السجادیة الجامعة/ ج۵: الصحیفة الباقریة والصادقیة/ ج۶: الصحیة الکاظمیة/ ج۷: الصحیفة الرضویه)؛
□ ۲۰. الصحیفة المهدیة أو الصحیفة الهادیّة/ إبراهیم بن المحسن الکاشانی؛
□ ۲۱. صفات الشیعة/ محمّد بن علیّ الشیخ الصدوق؛
□ ۲۲. عبقات الأنوار:‌ العلامة/ ۵ جلد:‌ الولایة، ‌الطیر، ‌مدینة‌العلم؛
□ ۲۳. موسوعة‌عوالم العلوم/ الشیخ عبدالله البحرانی و مستدرکاتها لآیة‌الله الابطحی
□ ۲۴. عوالم اهل‌البیت(ع)/ ۲۹ جلد: (‌فاطمة الزهرا(س): ۲ جلد/ عوالم امیرالمؤمنین: ۸ جلد (النصوص علی الأئمة‌ الاثنی‌عشر(ع)،‌ حیث الغدیر‌،‌ فضائل) الإمام الحسن بن علی(ع)، ‌الإمام الحسین بن علی(ع)،‌ الإمام علی بن الحسین(ع)،‌ الامام محمّد بن علی(ع)، الامام جعفر بن محمد الصادق(ع) (۲ جلد)، الإمام موسی بن جعفر(ع)، ‌الامام علیّ بن موسی(ع)، الامام الجواد(ع)، عوالم الإمام الهادی(ع) (۲ جلد)، عوالم امام العسکری(ع) (۲ جلد)،‌ عوالم صاحب الزمان(عج) (۶ جلد)؛
□ ۲۵. العلم والعقل‌/ الطب (۲ جلد) [جلدهای ۳۷ موسوعة عوالم] / فضل الأذکار [جلد ۵۶ موسوعة]؛
□ ۲۶. غیاث سلطان الوری‌/ السید علی بن طاووس؛
□ ۲۷. فضائل الشیعة‌/ محمد بن علی الشیخ الصدوق؛
□ ۲۸. المؤمن/ حسین بن سعید الأهوازی؛
□ ۲۹. المأئة منقبة فی فضائل أمیرالمؤمنین(ع)/ ابن شاذان القمّی؛
□ ۳۰. مثیر الأحزان/ جعفر بن نما الحلّی؛
□ ۳۱. المدخل إلی التفسیر الموضوعی للقرآن/ آیة‌الله ابطحی/ دو جلد؛
□ ۳۲. المزار/ محمّد بن محمّد النعمان الشیخ المفید؛
□ ۳۳. المزار/ محمّد بن مکّی العالمی الشهید الأول؛
□ ۳۴. مستطرفات السرائر/ محمد بن إدریس الحلّی؛
□ ۳۵. مصادقة الإخوان/ محمد بن علی ‌الشیخ الصدوق؛
□ ۳۶. مصباح الأنظار فی الأخلاق وخبر العالم وما جری له مع الإمام علی(ع)(حوار)؛
□ ۳۷. مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم(ع)/ محمد تقی الإصفهانی؛
□ ۳۸. نزهة‌الناظر و تنبیه الخاطر/ حسین بن محمّد الحلوانی؛
□ ۳۹. النوادر/ احمد بن محمّد بن عیسی؛
□ ۴۰. نوادر المعجزات/ محمد بن جریر بن رستم الطبری؛
□ ۴۱. وظیفة ‌الأنام فی زمن غیبة الإمام(ع)/ صاحب مکیال المکارم؛
□ ۴۲. معجم رواة الحدیث/ آیة‌الله ابطحی/ ۱۲ جلد؛
□ ۴۳. ترجمۀ صحیفه سجادیه جامعه؛
□ ۴۴. چهار رساله/ صاحب مکیال المکارم؛
□ ۴۵.  الألفین/ علامه حلی؛
□ ۴۶. بصائر الدرجات/ ۲ جلد؛


   رحلت
آیت‌الله حاج سیدمحمدباقر ابطحی پس‌از عمری خدمات ماندگار و صادقانه سرانجام در سن ۸۶ سالگی در ۵ ربیع الثانی ۱۴۳۵ قمری برابر با ۱۶ بهمن‌ماه ۱۳۹۲ شمسی دار فانی را وداع گفت و پیکر پاکش بعد‌از اقامه نماز توسط آیت‌الله وحید خراسانی در جوار حرم مطهر حضرت معصومه(س) آرام گرفت.
تهیه و تنظیم: حجت‌الاسلام محمدتقی ادهم‌نژاد
..............................................


  منابع
۱. در شعاع جانان سیری در زندگی دلباخته امام زمان(عج) آیت‌الله سیدمحمدباقر موحد ابطحی اصفهانی، محمد امیری سوادکوهی
۲. گلشن ابرار جلد ۱۲


 

برچسب ها : آیت‌الله سیدمحمدباقر ابطحی اصفهانی اخلاق حوزه

ارسال دیدگاه