هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

شماره خبر : 4871
منتشر شده در مورخ : ۱۲ شهریور ۱۴۰۴
ساعت : 17:49
مهندسی غیبت؛ چگونه امام عسکری(ع) جهان را برای ظهور آماده کرد؟

مهندسی غیبت؛ چگونه امام عسکری(ع) جهان را برای ظهور آماده کرد؟

امام حسن عسکری(ع) در شرایط سخت سیاسی و اجتماعی، با ایجاد شبکه وکالت و ارتباط مخفی، شیعیان را رهبری و زمینه غیبت امام مهدی(عج) را فراهم کرد.

حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام، یازدهمین ستاره تابناک آسمان ولایت و امامت در ربیع الثانی سال ۲۳۲ق در مدینه دیده به جهان گشود، و در هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ق در سن بیست و هشت سالگی به شهادت رسید و بعد از امام جواد علیه السلام جوان ترین امام شهید از اهلبیت عصمت و طهارت می باشند.

شرایط حاکم بر جامعه اسلامی در دوران امام حسن عسکری علیه السلام شرایط ویژه و خاصی بود؛ بسیاری از احکام دینی تعطیل شده و حکومت توان و اقتدار خود را از دست داده بود و بین خاندان های مختلف دست به دست می شد. بیشتر امور دولت به دست اهل ذمه از یهود و نصاری سپرده شده و مسلمانان از مشاغل دولتی محروم بودند اموال مسلمین به جایی اینکه صرف مسائل مسلمانان شود، صرف عیاشی و خوشگذرانی می شد.آشوب ها و قیام های سهمگین به علت نابسامانی های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در حال رخ دادن بود. برخی از افکار و اندیشه های شبه انگیز و خرافات، منجر به پیداشدن تردید در مورد حقانیت اسلام شده بود.

رهبری امت اسلامی در این شرایط بسیار سخت بود. مواضع امام در قبال حاکمیت سیاسی، اجتماع و نیز زمینه سازی برای غیبت فرزندش امام مهدی علیه‌السلام از جمله مسائل بسیار مهم عصر حضرت بود. با توجه به اختناق و خفقان سیاسی حاکم از سوی حاکمیت، امام چگونه با این مشکلات برخورد کرد، نوشتار پیش رو تلاشی در جهت پاسخگویی به مسائل می باشد.

مبارزات سیاسی و اجتماعی همراه با مناظرات علمی

امام حسن عسکری علیه‌السلام با وجود همه این فشارها و کنترل ها و مراقبت های بی وقفه حکومت عباسی، رابطه خود را با شیعیان و محبین از طریق امور زیر برقرار می کرد:

۱. گسترش شبکه ارتباطی وکالت: در زمان حضرت تشیع در مناطق مختلف و شهرهای متعددی گسترش و شیعیان در نقاط فراوانی تمرکز یافته بودند. شهرها و مناطقی مانند، کوفه، بغداد، نیشابور، قم، آبه (آوه) مدائن، خراسان، یمن، ری، آذربایجان، سامرا، جرجان و بصره از پایگاه های شیعیان به شمار می رفتند.

گستردگی و پراکندگی مراکز تجمع شیعیان، وجود سازمان ارتباطی منظمی را ایجاب می کرد تا پیوند شیعیان را با حوزه امامت از یک سو و ارتباط آنان را با همدیگر از سوی دیگر برقرار سازد، این نیاز از زمان امام نهم احساس می شد و شبکه ارتباطی وکالت و نصب نمایندگان در مناطق گوناگون، به منظور برقراری چنین سیستمی، از آن زمان به مورد اجرا گذاشته می شد. این برنامه در زمان امام عسکری (علیه‌السلام) نیز تعقیب گردید. به گواهی اسناد و شواهد تاریخی، امام نمایندگانی از میان چهره های درخشان و شخصیت های برجسته شیعیان، برگزیده، در مناطق متعدد منصوب کرده و با آنان در ارتباط بود و از این طریق پیروان تشیع را در همه مناطق زیرنظر داشت.

از جمله این نمایندگان می توان به «ابراهیم بن عبده»، نماینده امام در نیشابور و «احمد بن اسحاق بن عبدالله قمی اشعری» در قم اشاره کرد. در رأس سلسله مراتب وکلای امام «محمد بن عثمان عَمَری» قرار داشت که وکلای دیگر، به وسیله او با حضرت در ارتباط بودند، آنان نوعاً اموال و وجوه جمع آوری شده را به وی تحویل می دادند و او به محضر امام می رساند.

۲. ارتباط از طریق پیک ها و نامه ها: علاوه بر شبکه ارتباطی وکالت، امام از طریق اعزام پیک ها نیز با شیعیان و پیروان خود ارتباط برقرار می ساخت و از این رهگذر مشکلات آنان را برطرف می کرد. در این زمینه به عنوان نمونه می توان از فعالیت های «ابو الادیان»، یکی از نزدیک ترین یاران امام یاد کرد. او نامه ها و پیام های حضرت را به پیروان آن حضرت می رساند و متقابلا نامه ها، سؤال ها، مشکلات، خمس و دیگر وجوه ارسالی شیعیان را دریافت نموده و در سامرا به محضر امام عسکری می رساند.گذشته از پیک ها، امام از طریق مکاتبه نیز با شیعیان ارتباط برقرار می ساخت و از این رهگذر آنان را زیر چتر هدایت خویش قرار می داد. نامه ای که امام حسن عسکری به «ابن بابویه» نوشته ، نمونه ای از این نامه ها است.

۳. ارتباط از طریق فعالیت های سری و مخفی: امام حسن عسکری علیه‌السلام نوع دیگر ارتباط خود را با شیعیان از طریق فعالیت های مخفی نزدیک ترین یاران خود برقرار می کرد. از جمله «عثمان بن سعید عمری» که از نزدیک ترین و صمیمی ترین یاران امام بود، زیر پوشش روغن فروشی فعالیت می کرد. شیعیان و پیروان حضرت اموال و وجوهی را که می خواستند به امام تحویل دهند به او می رساندند و او آنها را در ظرف ها و مشک های روغن قرار داده و به حضور امام می رساند.

مناظرات اهل بیت علیهم السلام معمولاً چهره به چهره انجام می گرفته است اما گاهی به صورت مکاتبه بوده و گاهی سؤالات و مطالب را به کسی می سپردند تا به طرف مناظره برساند. در این نوشته مناظره امام حسن عسکری (ع) با کندی فیلسوف همان عصر از نوع سوم نقل شده است.

زندانی شدن امام

تاریخ حداقل سه بار زندانی شدن حضرت را گزارش کرده است. به نظر می‌رسد اولین باری که ایشان توسط خلفای عباسی به زندان افتاده باشند مربوط به سالهای ۲۵۴ یا ۲۵۵ باشد. گزارشی که این واقعه را در اختیار ما قرار داده اشاره به زندان افتادن امام عسکری و برادرش دارد. با توجه به آغاز امامت امام عسکری علیه السّلام در سال ۲۵۴ ق، آمدن دو برادر به زندان باید در همین سالها باشد.در این خبر آمده است که حضرت به زندانیان فرمود: اگر فلان مرد (حضرت اشاره به یکی از زندانیان نمود مدعی بود علوی است) در میان شما نبود، می ‌گفتم پس از چه مدتی از این زندان رها می ‌شوید؛ زیرا او شما را زیر نظر گرفته و حرکاتتان را به خلیفه گزارش می‌ کند. یکی از زندانیان به نام ابو هاشم می ‌گوید: روزی ما این مرد را غافلگیر کرده و کاغذی را که در آن درباره تک تک ما گزارش های بدی برای خلیفه‌ آماده کرده بود از لباسش درآوردیم.[۱]گزارش بعدی از زندانی بودن حضرت مربوط به زمان خلافت «مهتدی عباسی» (۲۵۵- ۲۵۶) است. این خلیفه مدعی بود که عمر بن عبد العزیز عباسیان است. ابو هاشم جعفری که در آن دوران در زندان بوده است، می‌گوید: در دوران مهتدی، هنگامی که در زندان بودم، امام عسکری علیه السّلام را به زندان آوردند. با کشته شدن مهتدی در سال ۲۵۶ خدا جان او را از خطر مرگ رهانید؛ زیرا خلیفه قصد کشتن آن حضرت را داشت.
چنان که نقل شده امام عسکری بار دیگر در خلافت «معتمد عباسی» (۲۵۶- ۲۷۹) زندانی شدند. در روایتی آمده که آن حضرت در سال ۲۵۹ ق در زندان معتمدعباسی بوده و «علی بن جرین» زندانبان او بوده است. او در پاسخ معتمد که درباره امام از وی سؤالاتی نموده، چنین گفته است: همواره روزها روزه‌ دار و شبها مشغول نماز است.
همچنین صیمری در کتاب «الاوصیاء» روایت کرده که گفت: من خود خط ابو محمد عسکری علیه السّلام را هنگام خروج از زندان معتمد دیدم که این آیه را نوشته بود:یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ.به نظر می رسد سومین زندان حضرت نیز متعلق به همین سال یعنی سال ۲۹۵ ق باشد. گزارش زیر را می توان به عنوان تایید ارائه نمود:
به احتمال قریب به یقین این زندان برای امام در سال ۲۵۹ اتفاق افتاده است و شاهدی که در درستی این مطلب وجود دارد روایت ذیل است:
کشّی در کتاب «رجال» خود به نقل از محمد بن ابراهیم سمرقندی آورده است:‌ عازم حج بودم که ... سخن از فضل بن شاذان به میان آمد و گفتند: او به دلیل نفخ معده به شدت بیمار است. در میانه راه ... نزد محمد بن عیسی عبیدی که شیخی فاضل بود ... رفتم. در خانه او عده‌ای را که با حالتی افسرده و مغموم نشسته بودند دیدم، علت را جویا شدم، گفتند: ابو محمد (امام عسکری) علیه السّلام زندانی شده است. من سفر خود را دنبال کرده و در بازگشت باز نیز دوباره به دیدن محمد بن عیسی رفتم. این بار او را با چهره‌ای شاد و سرحال دیدم، چگونگی اوضاع را از وی‌ پرسیدم، جواب داد: امام آزاد شده است...اگر چنانکه مشهور است بپذیریم که فضل بن شاذان در سال ۲۶۰ وفات کرده است، به طور طبیعی باید بگوییم امام در اواخر سال ۲۵۹ قبل از ذی حجه در زندان بوده است.

مباحث مهدویت و غیبت امام دوازدهم

مهدویت مسئله ای تازه در جامعه اسلامی نبود چرا که رسول خدا و دیگر ائمه معصومین به صراحت درباره این موضوع سخن گفته بودند و به جز جوامع شیعی، جوامع حدیثی مهم اهل سنت از جمله صحاح سته نیز در این باره روایات و احادیثی زیادی را از پیامبر(ص) نقل کرده بودند.

دشوارترین کاری که امام عسکری به عنوان پدر مهدی موعود عج متحمل آن بود و مسئولیت آن را بر عهده داشت، این بود که مردم را قانع سازد که زمان غیبت فرا رسیده است و تنفیذ آن امر در شخص فرزندش امام مهدی (علیه‌السلام) صورت گرفته است.اقدامات حضرت عبارت بود از:

۱. نهان سازی خود
امام برای مهیا نمودن ذهنیت مردم و خصوصاً شیعه، درباره امر غیبت، شیوه نهان سازی خود را بیش از آنچه در زندگی امام هادی(علیه‌السلام)، مورد توجه بود، به کار گرفت. از این رو، ایشان به جز ایامی که به دستور معتمد، برای دیدار وی از خانه بیرون می رفت و یا به جهت مصالحی که در نظر داشت، به کسی اجازه ملاقات می داد، یا خود، شخصاً به دیدار آنها می رفت، دیدار و ملاقات دیگری با مردم نداشت. به گفته مسعودی، امام حتی برای شیعیان خود ظاهر نمی شد و از پشت پرده، با آنان سخن می گفت.

۲. نهادینه کردن اندیشه غیبت در اذهان و تفکر مردم
نامه های بسیاری از طرف حضرت صادر شده است که بررسی این نامه ها نشان می دهد که امام حسن عسگری علیه‌السلام در راستای نهادینه کردن اندیشه غیبت در اذهان و تفکر مردم تلاش های بسیاری انجام داده است. این نامه ها در ارتباط با موضوع فوق در چند محور صادر شده اند:

الف) درباره‌ی صفات مهدی (علیه‌السلام) پس از ظهور و قیامش در دولت جهانی که تشکیل می‌دهد. چنان که در پاسخ به پرسش یکی از یاران خود راجع به قیام مهدی (علیه‌السلام) چنین فرمود: «وقتی قیام کند، در میان مردم با علم خود داوری خواهد کرد مانند داوری داود که از بینه و دلیل پرسشی نمی‌کرد»

همچنین علی بن همام نیز از محمد بن عثمان عمری و او از پدرش نقل کرده است: من نزد امام عسگری(علیه‌السلام) بودم که از آن حضرت درباره خبری که از پدران بزرگوارش روایت شده است، مبنی بر این که: زمین از حجت الهی تا روز قیامت خالی نمی ماند و کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت در گذشته است، پرسیدند. ایشان فرمود: «این سخنان، حق است؛ همچنان که روز روشن، حقیقت دارد». گفتند: ای فرزند رسول خدا! حجت و امام پس از شما کیست؟ فرمود: «فرزندم محمد؛ او امام و حجت پس از من است هر که بمیرد و او را نشناسد به مرگ جاهلیت درگشته است. آگاه باشید که برای او غیبتی است که نادانان در آن سرگردان شوند، مبطلان در آن هلاک گردند و کسانی که برای آن، وقت، معیّن کنند، دروغ گویند. سپس خروج می کند و گویا به پرچم های سپیدی می نگرم که بر بالای سر او در نجف و کوفه در اهتراز است»

ب) ظهور مهدی و مبارزه با انحرافات؛ وقتی حضرت ظهور کند با انحرافات ایجاد شده در دین مبارزه خواهد کرد؛«وقتی قائم خروج کند به ویران کردن منابر و جایگاه‌های خصوصی در مساجد فرمان خواهد داد. این جایگاه‌ها به منظور امنیت و محافظت خلیفه از تعدی، و برای افزودن هیبت او در دل دیگران بنا شده است»

ج) انتظار برای فرج؛ امام (علیه‌السلام) به ابن بابویه نامه‌ای نوشت و در آن فرمود: «بر تو باد بردباری و انتظار گشایش. پیمبر فرمود: برتر عمل امت من انتظار کشیدن گشایش است و شیعه‌ی ما پیوسته در اندوه است تا فرزندم ظهور کند. پیامبر اکرم مژده داده است که او زمین را از قسط و عدل پر می‌سازد، آن سان که از جور و ستم آکنده شده است. ای شیخ من، شکیبا باش. ای ابوالحسن علی، همه‌ی شیعیان مرا به شکیبائی فرمان ده که زمین از آن خدا است.

بدین ترتیب امام حسن عسگری(علیه‌السلام) برای آن چه که فرزندش، مهدی (علیه‌السلام) در غیبت صغرای خود بایستی، عمل می‌کرد، ایجاد آمادگی می‌نمود حال آن که بایستی از مردم پنهان می‌ماند و به وسیله‌ی تعلیمات خود با آنان رابطه برقرار می‌کرد. اگر این مسأله بدون مقدمه و آمادگی قبلی برقرار می‌ماند، برای مردم امری شگفت‌آور و حیرت بخش و غافلگیر کننده بود. از این جا بود که امام حسن عسکری (علیه‌السلام) این اسلوب را عمل کرد و آن، برنامه‌ای ویژه برای آماده کردن ذهنیات امت و آگاه شدنشان بود تا آن روش را بپذیرند و بدون حیرت و شگفتی نمودن و همراه داشتن عواقب ناخوشایند و نامحمود، آن را حفظ کنند.

این روش، به گونه‌ای ساده در دوره‌ی امام هادی (علیه‌السلام) آغاز شد و در دوره امام عسکری که به واسطه‌ی جور و ظلم حکام، از انظار پنهان شد و از راه توقیعات و نامه‌ها برای پیروان خود پیام می‌فرستاد و با آنان تماس می‌گرفت تا شیعیان، به تدریج به این معنی عادت کنند و این روش با فهم و درک مردم بیشتر سازش داشت. دوستان و طرفداران او عادت کردند که به وسیله‌ی مکاتبه و مراسله با او تماس گیرند و از ایشان پرسش نمایند.


منابع:

الارشاد شیخ مفید
معانی الاخبار شیخ صدوق
مناقب،ابن شهر آشوب
،حیاه الامام العسکری، شیخ محمد جواد طبسی
سیره پیشوایان مرحوم استاد پیشوایی

حیات فکری و سیاسی امامان شیعه رسول جعفریان

پایگاه اینترنتی الشیعه

تارنمای پرسمان دانشگاهیان

ارسال دیدگاه