هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

نسخه Pdf

 حجت‌الاسلام والمسلمین  عبدالحسین مبشر

رواق شهدان - شماره 823

 حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالحسین مبشر

شهید حجت‌الاسلام والمسلمین «عبدالحسین مبشّر»، در سال 1325 در شهر  الشتر استان لرستان  متولد شد. او همانند بسیاری از مردان بزرگ تاریخ، در ایام کودکی از نعمت پدر محروم شد.
تحصیلات: پس از سپری کردن تحصیلات دوره ابتدایی در الشتر، با تحمل سختی‌های فراوان برای ادامه تحصیلات به خرم‌آباد آمد و دوره دبیرستان را با موفقیت پشت سر گذاشت.
شهید عبدالحسین مبشّر، با تشویق و حمایت دایی بزرگوارش مرحوم حجت‌الاسلام هادی فرج‌اللهی به حوزه علمیه خرم‌آباد و سپس به قم رفت و دروس حوزوی را در این دو حوزه در محضر اساتیدی همچون آیات عظام فاضل لنکرانی، جعفر سبحانی، سلطانی طباطبایی و سیدحسین فاطمی ‌قمی گذراند.
در سال ۱۳۴۷ در رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران پذیرفته شد و در سال ۱۳۵۱ با اخذ درجه لیسانس از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد و پس از فراغت از تحصیلات دانشگاه و تحصیل در درس خارج فقه و اصول، به خرم‌آباد بازگشت و با علاقه‌ای که به تدریس، پرورش و ارشاد جوانان داشت، به تدریس در دبیرستان‌‌های خرم‌آباد پرداخت.

  فعالیتهای سیاسی و اجتماعی:
ورود شهید به قم مقارن با وقایع تاریخی ابتدای نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(قد) بود که اوج آن را باید قیام پانزده خرداد سال 1342 دانست. او همانند بسیاری از طلاب جوان و پرشور به ندای رهبرکبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(قد) لبیک گفت و الفبای مبازه با طاغوت را در فضای عطرآگین قیام و مجاهدت فی سبیل‌الله در شهر قم فرا گرفت. بعد از فراغت از تحصیل دانشگاهی و همزمان با تدریس در دبیرستان‌های خرم‌آباد، با ارشاد و راهنمایی اندیشمند شهید حجت‌الاسلام سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد و با هم‌فکری و همکاری شهید حجت‌الاسلام شهید سید فخرالدین رحیمی، کانون اسلامی جوانان خرم‌آباد را تأسیس نمود. نیت خالص و اراده راسخ او و همرزمانش، این کانون را به مرکز تربیت جوانان شایسته تبدیل کرد که هرکدام در برهه‌ای از زمان منشأ خدمات ارزنده ای به اسلام و انقلاب شدند . یکی از این جوانان، سردار شهید حاج نعمت‌الله سعیدی بود که از زلال معرفت تعلیمی توسط شهید مبشّر و شهید رحیمی و سایر مبارزان و مجاهدان بهره‌ها برد.با پی بردن رژیم ستم‌شاهی به فعالیت‌های مؤثر و گسترده شهید مبشّر، ایشان به شهرستان بهبهان تبعید شد؛ اما در آنجا نیز از نشر فرهنگ انقلاب و ترویج مبارزه با طاغوت باز نایستاد؛ به‌طوری که به‌علت سخنرانی علیه دستگاه حاکم، چندین‌بار به ساواک مسجد سلیمان فراخوانده شد و نهایتاً ممنوع‌المنبر گردید.
در بحبوحه مبارزات و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، شهید مبشّر به خرم‌آباد بازگشت. در این زمان خانه کوچک او، یکی از اصلی‌ترین کانون‌های مبارزاتی جوانان انقلابی و پیرو خط امام بود و از آنجا بود که برنامه‌های تبلیغی تظاهرات و راهپیمایی‌ها برنامه‌ریزی می‌شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در نخستین گام با تشکیل اولین کانون فرهنگی- سیاسی به‌نام انجمن تبلیغات اسلامی همراه با دیگر همرزمانش، فعالیت فرهنگی وسیعی را برای رشد آگاهی‌های جوانان آغاز نمود.
شهید مبشّر در شکل‌گیری و سازمان‌دهی نظام اداری در ادارات مختلف بعد از انقلاب و همچنین در تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نقش به‌سزایی داشت. با شروع جنگ تحمیلی، با تأسیس بسیج عشایری استان، به‌یاری رزمندگان اسلام پرداخت و در تشکیل بسیج مستضعفین وآموزش نظامی جوانان استان تلاش بسیار نمود.
در این دوران در کنار شغل معلمی که بدان عشق می‌ورزید، مسئولیت بنیاد شهید انقلاب اسلامی استان لرستان را پذیرفت و با علاقه و عشق فراوان، به خانواده‌های معظم شهدا خدمت می‌کرد و به‌حق دلسوزی و همدردی و مهربانی او تسلی‌بخش آلام و دل‌های دردمند آنان می‌شد؛ به‌طوری‌که عمق این پیوند و ارتباط عاطفی میان او و خانواده‌های شهدا، بعد از شهادت ایشان و در سوز و گداز این خانواده‌ها به‌وضوح دیده می‌شد.

 لبیک به ندای ارجعی:
در سپیده‌دم پنجم مهرماه سال 60 با ماشین سواری شخصی خود در محله قاضی‌آباد به سمت محل کار حرکت کرد و دقایقی بعد، توسط عوامل خودفروخته استکبار و منافقین مزدور به شهادت رسید و پیکر مطهر او در میان حزن و اندوه آحاد جامعه و با حضور بسیار پرشکوه مردم متدین و عزادار خرم‌آباد تشییع و در بهشت رضای این شهر به خاک سپرده شد.عوامل عزت در دنیا و آخرت
آیتاللهالعظمی مظاهری
چه کنیم در دنیا و آخرت عزیز باشیم. شخصیت و ابهت داشته باشیم؟ امام اول، حضرت علی(ع) در این خصوص می‌فرماید:«إِذَا أَرَدْتَ عِزّاً بِلَا عَشِیرَةٍ وَهَیْبَةً بِلَا سُلْطَانٍ فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِیَةِ اللَّهِ إِلَى عِزِّ طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّوَجَل‏»1.
اگر می‌خواهی در میان مردم با ابهت و با شخصیت باشی، باید متّقی باشی. اهمیت به همه واجبات و مخصوصاً نماز، اهمیت به مستحبّات به‌اندازه‌ای که می‌توانی و مهم‌تر از این دو، اجتناب از گناه است. گناه گوش، گناه چشم، گناه زبان تا برسد به ‌اینکه ان‌شاء‌الله گناه دل در زندگیت نباشد.

  فرهنگ و علم
آدم وقتی می‌تواند ابهت اجتماعی و شخصیت اجتماعی پیدا کند که عالم باشد و بتواند، گره‌های علمی را باز کند. وقتی در مجلس حرف می‌زند، اطرافیان به حرف او گوش دهند و ببینند که حرف‌های او مفید است. در خانه و در میان رفقا و در جامعه، حرف‌های مفید بزند تا کم‌کم برسد به آنجا که از نظر علمی دینی یا علم غیردینی، مفید برای اجتماع باشد. ثواب زیادی بار بر این است و بالاترین ابهت و شخصیت اجتماعی را نیز پیدا می‌کند.

  تلاش و کوشش
و این مهم‌تر از اول و دوم است. درحالی‌که اولی خیلی بالاست و انسان اصلاً خلق شده برای اینکه عابد و متقی باشد: [وَما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ].2
پروردگار عالم، عالم هستی را خلق کرده است برای اینکه ما عالِم و بافرهنگ شویم؛ اما این تلاش و کار و کوشش از اولی و دومی هم مهم‌تر است و گفتم که هرکجا ایمان در قرآن آمده، بلافاصله عمل صالح هم آمده است. نداریم در قرآن جایی را که بگوید: ایمان داشته باش؛ بلکه هرکجا می‌فرماید: ایمان داشته باشد، می‌گوید: عمل صالح نیز داشته باش: [وَالَّذینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحات‏].3
خیلی کم پیدا می‌شود و آن هم به چیزهای دیگری ربط دارد که بگوید ایمان داشته باش؛ بلکه هرکجا می‌فرماید: ایمان داشته باش، می‌فرماید: عمل صالح نیز داشته باش و حیات طیب دنیا و آخرت، مربوط به این عمل صالح است: [مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا یَعْمَلُونَ].4
اگر می‌خواهی حیات طیب در این دنیا و حیات طیب‌تر در آخرت داشته باشی، «مَنْ عَمِلَ صالِحاً»، باید کارهایت پسندیده و مفید برای اجتماع و بالأخره باید تلاش و کوشش در زندگی داشته باشی و ذره‌ای از عمر تو باید تلف نشود.

  اقسام کار
کار و تلاش و کوشش به اقسامی منقسم می‌شود.
 قسم اول همین کار عبادی است که گفتم. بالاترین کارها، کار عبادی است؛ یعنی انسان متقی شود؛ اما این را هم توجه کنید که انسان می‌تواند به کارهای غیرعبادی خود رنگ عبادی دهد. کار کند برای اینکه زنش در رفاه باشد و یا خانم کار کند، برای اینکه شوهرش در رفاه باشد. این کار عبادی می‌شود و ثواب جهاد دارد:
«جَهادُ المَرأةِ حُسْنُ التَّبَعُّل».5
«الْكَادُّ عَلَى‏ عِیَالِهِ‏ كَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ‌اللَّهِ».6
کاسبی کند برای اینکه بتواند، بچه‌هایش را بزرگ کند و بچه‌هایش را به مدرسه روانه کند و بافرهنگ کند. این رنگ پیدا می‌کند و عبادی می‌شود. پس ما باید به آن رنگ بدهیم و معمولاً کارهای مباح هم کارهای عبادی می‌شود. از همین جهت، بعضی از بزرگان نقل می‌کنند که اینها هیچ‌گاه کار مباح انجام نمی‌دادند؛ بلکه رنگ خدا به آن می‌دادند یا رنگ عبادت می‌دادند و کار عبادی می‌شد.

  قسم اوّل، کار عبادی
کار عبادی به این معناست که اهمیت به واجبات و اهمیت به مستحبّات و اجتناب از گناه بدهد و مخصوصاً عمده در اینجا[اجتناب از گناه است] که اگر گناه در زندگی انسان آمد، انسان را تباه می‌کند و زندگی انسان را نابود می‌کند.
به جوان‌ها تکرار کنم که شما می‌توانید، به همه کارهای‌تان رنگ عبادی دهید؛ ولو کار مباح هم باشد.

 قسم دوم، کار فرهنگی
انسان باید در فرهنگش عالی باشد. یکی از وظایف سنگین پدر این است که بچه‌هایش را فهمیده بار آورد. از نظر رفت و آمد و از نظر مکالمه عالی حرف بزند. این بچه‌ها که نه درس می‌خوانند و نه کار می‌کنند و فقط سرگرم فیلم‌ها و موبایل‌ها هستند، این تربیت نمی‌شود. بالاترین واجبات برای پدر و مادر، تربیت اولاد است. تربیت این نیست که با موبایل ور رود. قرآن می‌فرماید: [إِنَّ الْخاسِرینَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلیهِمْ یَوْمَ‌الْقِیامَةِ أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ].7
می‌فرمایند: ورشکسته‌ترین افراد کسی است که در روز قیامت به‌خاطر بچه‌هایش به جهنّم برود. برای اینکه باید بچه را تربیت می‌کرده؛ اما نکرده است. خیال می‌کند، تربیت این است که بچه را به مدرسه غیرانتفاعی ببرد و مواظبت صددرصد کند؛ البته این کار خوب است؛ اما باید دوش به دوش این، بچه‌اش را با نماز و با صداقت و راستگو بار آورد و دختر را با حجاب و چادری بار بیاورد. دختری که چادر نداشته باشد، معلوم است که پدرش باید به جهنم برود. نگویید تقصیر دختر است یا تقصیر محیط است.
..............................................
   پی نوشتها
​​​​​​​
1. کفایة‌الاثر، ص 228؛
2. الذاریات، 56: «و جنّ و انس را نیافریدم جز براى آنكه مرا بپرستند.»؛
3. البقرة، 82: «و كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شایسته كرده‏‌اند.»؛
4. النحل، 97: «هر كس-از مرد یا زن- كار شایسته كند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاكیزه‏اى، حیاتِ [حقیقى‏] بخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏‌دادند، پاداش خواهیم داد.»؛
5. الكافى، ج 5، ص 9؛
6. الكافى، ج 5، ص 88؛
7. الزمر، 15: «زیانكاران در حقیقت كسانى‏‌اند كه به خود و كسان‌شان در روز قیامت زیان رسانده‏‌اند؛ آرى، این همان خسران آشكار است‏.».

برچسب ها :
ارسال دیدگاه