هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

نسخه Pdf

پرچم هویت یا عید دینی؟ تحلیل سیر تاریخی- سیاسی غدیر از صدر اسلام تا صفویه

پرچم هویت یا عید دینی؟ تحلیل سیر تاریخی- سیاسی غدیر از صدر اسلام تا صفویه

  ذکرالله محمدی

غدیر، هیچ‌وقت، برای ایران، چیزی جز یک پرچم هویتی نبوده؛ چون، دستگاه صفوی دقیقاً به‌همین دلیل، از دل تاریخ اسلام، بیرونش کشید و از آن، عید ساخت؛ حکومت صفوی نه فقط یک پیچ مهم در تاریخ ما که در کل خاورمیانه بود. بنابراین، سدی که صفویه زد، نه یک دیوار بین ما و ترک‌ها؛ بلکه در اصل، یک دیوار در برابر غرب بود؛ اینکه ریشه این غرب‌ستیزی کجاست و چرا آن‌قدر عمیق است، یک بحث مستقل دیگر می‌باشد‌؛ اما این تصور که غدیر را برجسته کردند تا سربازان ایرانی ذکر یاعلی برای جنگیدن داشته باشند، ساده‌انگارانه ا‌ست‌؛ دعوا پیچیده‌تر از این‌ها بود؛ دعوای بدی بود که تا همین امروز گریبان‌مان را رها نکرده‌؛ این غرب‌ستیزی، کل مذهب را کرد زیر جوهر هویت جدید و دوباره بیرونش آورد، تا جایی که غصب خلافت علی(ع) را نه صرفاً اختلافی بین آن‌حضرت و عموزادگانش، بلکه اختلافی بین علی(ع) و غرب می‌دیدند؛ چون معاویه حاکم شام بود و شام در حوزه فرهنگی غرب. اگر درک کنید که تشیع در ایران چیزی جز هویت غرب‌ستیز نیست، متعاقباً درک خواهید کرد که در یک روز فرضی که سد شکسته بشود و این هویت، موضوعیت خودش را از دست بدهد، خودنمایی‌های مربوط به آن هم آب خواهد رفت.

  نقد و بررسی از روایت غدیر تا عید غدیر
آنچه به‌عنوان حدیث غدیر و به‌نام روز غدیر می‌شناسیم، روایت و حکایتی درباره رخدادی است که در سال دهم هجرت، روز هجدهم ذی‌حجه، در منطقه غدیرخم رخ داد؛ چنان‌که روایات تاریخی گزارش کرده‌اند، طی آن، رسول‌خدا(ص) درحالی‌که پس از انجام تنها حج تمتع خود، به مدینه باز می‌گشت، مردم را در این نقطه نگاه داشت و علی(ع) را با تعبیری که در احادیث آمده: «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه»، به‌عنوان «ولیّ مؤمنان» پس از خود معین کرده است: «علی ولی کل مؤمن من بعدی»؛ بدین ترتیب حدیث و روز غدیر، ریشه در اتفاقی دارد که در «غدیرخم» یا همان آبگیر خم رخ داده است؛ غدیر خم، منطقه‌ای است شناخته‌شده در فاصله یک میلی جُحفه ـ یکی از میقات‌های حجاج ـ که بسیاری از جغرافی‌دانان قدیم در باره آن سخن گفته‌اند و از جمله یاقوت حموی در معجم‌البلدان، ذیل همین عنوان «غدیرخم» در باره ویژگی‌های جغرافیایی آن سخن گفته است. یاقوت که گرایش ناصبی‌گرایانه و ضد علوی دارد، به‌نقل از منابع می‌گوید که حضرت رسول(ص) در غدیرخم خطبه خواند؛ اما هیچ اشاره‌ای به محتوای آن نمی‌کند! یعقوبی هم در قرن سوم نوشته است: «وإلی الجحفه وبها قوم من بنی سلیم و غدیرخم‏ من الجحفه علی میلین عادل عن الطریق‏». فاصله غدیر خم تا جحفه، دو میل است. این منطقه شناخته‌شده است و چندین مقاله در باره تعیین محل دقیق آن، به رشته تحریر درآمده است.

  اسناد غدیر یا طُرُق حدیث غدیر: از صحابه تا رسیدن به کتابها
یک نکته مهم را در باره سند این حدیث این است که تعداد زیادی از صحابه رسول‌الله(ص)، این روایت را نقل کرده‌اند؛ وقتی می‌گوییم تعداد زیاد، باید توجه داشته باشیم که بیشتر احادیث، یک یا دو سه راوی صحابی بیشتر ندارد؛ اما معدود روایاتی هم هست که خیلی از صحابه آن را روایت کرده‌اند و حدیث ولایت یا حدیث موالات از آن جمله است؛ از نظر روایت، داستان این‌طور است که صحابه، حدیث را برای دیگران نقل و عده‌ای از کسانی که به‌تدریج اهل علم شده‌اند، آنها را برای نسل بعد نقل کرده‌اند؛ ما امروزه در اهل سنت، کتب حدیثی داریم که همه از قرن سوم به بعد است و این احادیث تا آن زمان آمده و در این منابع، مکتوب شده است؛ البته قبلش هم، کمابیش مکتوب بوده؛ اما آنها به دست ما نرسیده است؛ بنابراین، سلسله سندی در اول هر حدیث هست که آن را به پیامبر(ص)، متصل می‌کند؛ حدیث غدیر را تعداد زیادی از صحابه و تابعین و بعدها محدثین نقل نموده‌اند؛ برخی از مؤلفان در قرون سوم و چهارم، طرق روایت غدیر را گردآوری و یک کتاب درست کرده‌اند؛ یعنی سند به سند، آن را نقل کرده‌اند و گرچه مضمون حدیث تکراری است؛ اما در اصل، تنوع اسناد، نشان از اتقان آن دارد؛ بنابر این، کسی نگوید آیا کتابی در قرن اول و دوم هست که حدیث غدیر را نقل کرده؟ و وقتی می‌گوییم، در کتاب‌های حدیث قرن سوم آمده، اعتراض کند؛ چنان‌که گفتیم، احادیث اهل سنت، همه در بخاری و مسلم و دیگر آثاری است که از میانه قرن سوم به بعد است؛ برای شناخت طرق حدیث غدیر، کافی است به کتاب تاریخ دمشق ابن‌عساکر نگاهی بیفکنیم و ببینیم، چه مقدار از صحابه و تابعین این روایت را نقل کرده‌اند؛ خوشبختانه امروزه امکان جستجو در کتاب‌های قدیمی، یک‌جا فراهم است و به‌سادگی و در عرض زمان کوتاهی، می‌توان انبوهی از منابع غدیر را در کتب روایی و تاریخی اهل سنت به دست آورد.

  فشار سیاست اموی؛ از حذف غدیر تا تحریف معنوی آن
امویان علاوه بر کشتار و اختناق بر علیه علویان و شیعیان و جعل روایت علیه امیر مؤمنان از نقل حدیث غدیر نیز ممانعت به‌عمل آوردند و جریان‌سازی علیه غدیر را به‌صورت حساب‌شده راه انداختند؛ لذا بسیاری، از ترس امویان حدیث غدیر را روایت نمی‌کردند؛ چنان سعیدبن جبیر می‌گفت: من حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» را از ابن‌عباس شنیدم؛ اما «فکتمته»؛ آن را کتمان می‌کردم؛ چون هرکس اظهار می‌کرد، جانش در خطر بود.
روش دیگر جریان اموی که در تاریخ‌نگاری نفوذ نمودند، تحریف مفهوم واقعی و معنای آن بود تا به مفهوم امامت نباشد؛ احمدبن حنبل، در مقابل کسی که پرسید: معنای این حدیث چیست؟ گفت: ما فقط روایت می‌کنیم؛ درباره آن سؤال نمی‌کنیم. 
تلقی شیعیان و محبان امام علی(ع) ـ که شمارشان هم در اوج فشارهای دوره خلفای اول و بعدها در طول نود سال بنی‌امیه که دشمن اصلی خود را علویان و اهل‌بیت(ع) می‌دانستند، کم بود ـ این بود که غدیر به‌معنای امامت است؛ طبعاً شیعیان در این دوره، در اقلیت و تحت فشار بودند و صدای‌شان کمتر شنیده می‌شد؛ شاید یکی از موارد بسیار جالب، این خبر است که عدی‌بن حاتم طایی در برابر معاویه، حدیث غدیر را مطرح کرد و گفت: «أ ما کان رسول‌اللّه،(ص) أقامه علماً یوم حجةالوداع ونادی علیه یوم‏ غدیرخمّ‏: ألا من کنت مولاه فعلی مولاه؛ اللهم وال من والاه وأخذل من خذله وانصر من نصره». 
یک بار هم وقتی در حضور معاویه، عمروبن عاص، به امام علی(ع) توهین کرد، کسی به‌نام «برد» از قبیله «همدان» که آنجا بود، گفت: ما از پدران خود شنیده‌ایم که رسول(ص)، در مورد علی(ع) فرمود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه. 
یک بار نیز، سعدوقاص، در برخورد با معاویه، گفت: علی(ع)، نسبت به او سزاوارتر به حکومت است؛ معاویه پرسید: چرا؟ سعدوقاص گفت: لأنّ رسول‌الله(ص) یقول: «من کنت مولاه فعلی مولاه». 
این در حالی بود که موالیان خلفا از اهل سنت که اساس کارشان با سقیفه و خلافت ابوبکر، عمر و عثمان شکل گرفت و بنی‌امیه آن را حمایت کردند، این بود که این حدیث، به‌معنای نصب امام علی(ع) به امامت نیست؛ طبعاً نباید کسی از آنها انتظار داشته باشد که این را بپذیرند؛ در این‌باره از سوی دو طرف، هزاران صفحه در کتاب‌های کلامی نوشته شده و درباره ادله خود سخن گفته‌اند؛ این گفت‌وگوها از قرن اول بوده و اهل سنت، برای اینکه بگویند، حسن مثنی اعتقاد به اینکه حدیث غدیر، نص در امامت است، نداشته، گفت‌وگویی از او با یک «رافضی» آورده‌اند. 
حداقل دلالت این قصه آن است که در نیمه دوم قرن اول، بحث از غدیر و استناد آن، برای امامت بوده است؛ اهل سنت مدعی بودند که الفاظی که در این حدیث به‌کار رفته، به‌معنای نصب و استخلاف نیست؛ متکلمان شیعه هم می‌گفتند: ولایت و ولی و اولی‌بودن، به‌معنای امامت است؛ در اینجا باید به جنبه‌های مذهبی، سیاسی و تسلط قدرت اهل سنت، در این بحث توجه داشته باشیم؛ به هر حال، هدف اصلی بیش از نود سال حکومت بنی‌امیه، محو تمام نشانه‌های ولایت و امامت اهل‌بیت(ع) بوده است؛ حدیث اهل سنت نیز در این دوره شکل گرفته و البته بعدها عباسیان، قدری فضا را آرام‌تر کردند؛ طبیعی است که در این زمینه، در برابر حدیث غدیر مقاومت کنند؛ شیعیان، با وجود اینکه در اقلیت بودند، با پشتوانه غدیر، مذهب خویش را حفظ کردند و وفاداری‌شان را به امام علی(ع)، بر اساس همین حدیث، استوار نگاه داشتند؛ اشاره‌ای به عباسیان، شاید ایجاب کند، این شاهد را بیاوریم که وقتی عبدالسلام یشکری از خوارج، در سال ۱۶۰ق، شورش و در سخنانش به امام علی(ع) توهین کرد، مهدی عباسی، در نامه‌اش او را به یاد «حدیث صادق عن النبی»؛ یعنی حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» انداخت. 

  عمربن عبدالعزیز و حدیث غدیر
بر اساس روایتی که ابوالفرج اصفهانی در الاغانی، نقل کرده: «عمربن عبدالعزیز گفت: چند نفر را که رسول اکرم(ص) را درک کرده بودند، دیدم که می‌گفتند: قال رسول‌الله(ص): من کنت مولاه فعلی مولاه؛ روایت این است: مردی به‌نام یزیدبن عیسی، از موالی امام علی(ع)، در خناصره ـ شهری از توابع حلب ـ بر عمربن عبدالعزیز وارد شد؛ درحالی‌که او به افراد غریب ۲۰۰ درهم [سکه نقره] می‌داد؛ عمربن عبدالعزیز، از یزیدبن عیسی پرسید: از کجا هستی؟ گفت: حجاز؛ پرسید: کجای حجاز؟ گفت: مدینه؛ پرسید: کدام طایفه؟ گفت: قریش؛ پرسید: کدام جماعت از آنان؟ گفت: بنی‌هاشم؛ پرسید: از کدام دسته آنان؟ گفت: مولی علیّ و ساکت شد؛ گفت: کی؟ گفت: ابن ابی‌طالب؛ عمر نشست؛ عبا را پهن کرد و دست روی سینه گذاشت و گفت: « واَنا واللّه مولی علیّ؛ به خدا سوگند! من هم از موالی علی هستم»؛ بعد گفت: شهادت می‌دهم که شماری از کسانی که رسول‌خدا(ص) را درک کرده‌اند، گفتند که حضرت فرمود: من کنتُ مولاه، فعلیّ مولاه؛ بعد هم، با اینکه به دیگران، ۲۰۰ درهم می‌داد، به یزید، به‌خاطر ولاء او به علی(ع)، پنجاه دینار ـ سکه طلا ـ داد؛ سپس از او پرسید: آیا وظیفه‌ای [مرسوم بیت‌المال] می‌گیری؟ یزید گفت: خیر؛ عمر، برای او قرار داد و گفت: به بلاد خودت برو؛ همان که به دیگران می‌رسد، به تو هم خواهد رسید.» 

  اقدامات امامان(ع)، در عید اعلامکردن غدیر
اینکه غدیر به‌عنوان عید تلقی شده، نکته‌ای است که باید اندکی شرح داد؛ به‌طور کلی باید بگوییم، اهل‌بیت، یعنی امامان(ع)، از همان آغاز، تأکید بر خواندن نماز خاص روز غدیر و همین‌طور استحباب روزه‌گرفتن در این روز را داشتند؛ مفضل‌بن عمر جعفی، از قول امام صادق(ع) آورده، روزه‌گرفتن در این روز، کفاره [گناهان] شصت سال است؛ بدین‌ترتیب، در تقویم مذهبی مسلمانان، از قدیم‌ترین ایام، روز غدیرخم، شناخته‌شده بوده است؛ در کتاب زین‌الاخبار گردیزی (م ۴۳۳) که یک تاریخ سنی است، در بین روزهای تاریخی مسلمانان، به هیجدهم ذی‌حجه، به‌عنوان روز غدیرخم تصریح می‌کند؛ در میان شیعیان، به‌دلیل تأکید امامان(ع)، این روز از قدیم‌الایام، عید بوده است؛ یک روایت را به‌عنوان نمونه نقل می‌کنیم: «وَ رَوَی الْحَسَنُ‌بْنُ رَاشِدٍ عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لِلْمُسْلِمِینَ عِیدٌ غَیْرُ الْعِیدَیْنِ؟ قَالَ: نَعَمْ یَا حَسَنُ أَعْظَمُهَا وَأَشْرَفُهَا؛ قَالَ: قُلْتُ لَهُ وَ‌ایّ یَوْمٍ هُوَ؟ قَالَ: یَوْمٌ نُصِبَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ(ع) فِیهِ عَلَماً لِلنَّاسِ قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ وَمَا یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیهِ قَالَ: تَصُومُهُ یَا حَسَنُ وَتُکْثِرُ الصَّلَاهَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِیهِ وَتَتَبَرَّأُ إِلَی اللَّهِ‏ مِمَّنْ ظَلَمَهُمْ فَإِنَّ الْأَنْبِیَاءَ کَانَتْ تَأْمُرُ الْأَوْصِیَاءَ بِالْیَوْمِ الَّذِی کَانَ یُقَامُ فِیهِ الْوَصِیُّ أَنْ یُتَّخَذَ عِیداً قَالَ: قُلْتُ فَمَا لِمَنْ صَامَهُ قَالَ: صِیَامُ سِتِّینَ شَهْراً». 
روایتی از ابوهریره هم درباره غدیر هست که اشاره به عیدبودن آن دارد؛ از این‌رو، حتی در بدترین شرایط، نقل‌هایی بود که اهمیت این روز را که زمینه‌ای برای عیدشدن آن هم شد، گواهی می‌داد؛ این روایت از ابوهریره در یک منبع اهل سنت (تاریخ بغداد) آمده است:
«أنبأنا عبداللّه‌بن علیّ‌بن محمّد‌بن بشران، أنبأنا علیّ‌بن عمر الحافظ حدّثنا ضمرةبن ربیعةالقرشیّ عن ابن‌شوذب عن مطر الورّاق عن شهربن حوشب عن أبی‌هریره، قال: من صام یوم ثمان عشره من ذی‌الحجه کتب له صیام ستین شهراً و هو یوم غدیرخم؛ لما أخذ النبی(ص) بید علیّ‌بن أبی‌طالب فقال: «ألستُ ولی‌ّالمؤمنین؟» قالوا: بلی یا رسول‌اللّه، قال: «من‏ کنت‏ مولاه‏ فعلی مولاه» فقال عمربن الخطّاب: بخ بخ لک یابن أبی‌طالب أصبحت مولای ومولی کل مسلم، فأنزل اللّه: [الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ‏] [المائده، ۳]». 

  رسمیت روز غدیر، بهعنوان عید در دوره آلبویه
چنان‌که اشارت رفت، روز غدیر در تقویم مذهبی مسلمانان وارد شد؛ چنان‌که ابوریحان بیرونی (م ۴۴۰)، هم در قرن پنجم هجری از آن یاد کرده و نوشته است: «والیوم الثامن عشر، یسمّی «غدیر» خمّ‏ وهو اسم مرحله، نزل بها النبیّ(ص) عند منصرفه من حجّةالوداع وجمع القتب والرّحال وعلاها آخذاً بعضد علیّ‌بن ابی‌طالب وقال: «أیها الناس! ألست أولی بکم من انفسکم؟» قالوا: «بلی» قال: «فمن کنت مولاه، فعلیّ مولاه؛ اللّهمّ وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله وأدر الحقّ معه، حیثما دار» و یروی أنّه رفع راسه نحو السماء وقال: «اللّهمّ هل بلغت ثلاثاً ... »؛ بیرونی به‌بهانه معرفی تقویم، روایت غدیر را آن هم به‌شکل کاملش نقل کرده است؛  تقویم‌های مذهبی که آن زمان در دسترس ابوریحان بوده، غالباً به روز غدیر اشاره کرده بودند.
در دوره آل‌بویه، دو روز، سخت مورد توجه قرار گرفت؛ نخست روز عاشورا که از قدیم، امامان(ع) و شیعیان، در آن روز سوگواری می‌کردند؛ اما غالباً به‌دور از چشم حکام بود و دیگری روز غدیر که آن هم از قدیم‌الایام عید بود؛ اما باز آشکار نبود؛ با ورود آل‌بویه به بغداد، مراسم شیعیان در این دو روز علنی شد و آنان، با شکوه تمام آن را برگزار می‌کردند؛ نگاهی به تاریخ‌هایی چون المنتظم و... نشان می‌دهد که شیعیان در این روزها، مورد تهاجم مخالفان قرار گرفته و غالباً در این نزاع‌های مذهبی، کسانی کشته شده، یا محلاتی گرفتار آتش‌سوزی می‌شد؛ به هر روی، این مراسم به‌تدریج جدی‌تر مطرح شد و بعدها در سایه حکومت‌های شیعی، مانند صفویه و قاجار، با شکوه تمام برگزار می‌شد.
شاید بیراه نباشد، اشاره کنیم که ابن‌عبدالبر اندلسی (م ۴۶۳)، وقتی حدیث غدیر را از صحابه نقل می‌کند، عبارتش این است که «یوم غدیرخم»، پیامبر(ص)، این را فرمود؛ معنای این حرف این است که در ادبیات آنان، این تعبیر رسمیت داشته است؛ مطلب او در نقل روایت غدیر این است: « وروی بریده وأبوهریره و جابر والبراءبن عازب وزیدبن أرقم، کل واحد منهم عن‌النبی(ص)، أنه قال یوم غدیر خمّ‏: من کنت مولاه فعلیّ مولاه؛ اللَّهمّ وال من والاه وعاد من عاداه وبعضهم لا یزید علی «من کنت مولاه فعلیّ مولاه». 

  غدیریههای عربی و فارسی در طول قرون
یک وجه مهم غدیر، ادبیات آن، در شعر عربی و بعدها در شعر فارسی است؛ شاعران عرب، از نخستین روزها تا قرن حاضر، در این‌باره شعر سروده‌اند؛ ادبیات غدیر در قرون نخستین، یکی از جذاب‌ترین موضوعات ادبی بوده و کسی که بیشتر زحمت را برای گردآوری آن اشعار و شرح حال شاعران قصاید عربی غدیریه کشید، علامه امینی(رض) بود؛ کتاب الغدیر، در یازده جلد عربی آن، عمدتاً شامل سه مبحث است: سند حدیث غدیر، ادبیات غدیر بر طبق قرون و بخش‌های مهمی از تاریخ اسلام و شرح حال خلفا؛ به‌جز مجلد اول که عمده آن درباره طرق حدیث است، باقی مجلدات، چیزی بین ادب و تاریخ است؛ علامه امینی، تلاش زیادی برای گردآوری اشعار غدیر کرده است.
از نخستین شاعران بزرگ که غدیریه سروده، سید حمیری در قرن دوم هجری است؛ بعدها که شعر فارسی رواج یافت و غدیریه‌های فارسی بسیاری سروده شد؛ از قدیمی‌ترین اشعار در این زمینه، اشعار ناصرخسرو قبادیانی است که در چندین مورد، در اشعارش از غدیر سخن گفته؛ ازجمله:
شرف مـرد بـه‌هنگام پـدیـد آید از او
چون پدید آمد تشریف علی روز غدیر
بر سر خلق مرو را چو وصی کرد نبی
این، به اندوه درافتاد از او، آن به زحیر
حسد آمد همگان را زچنان کار از او
برمیدند و رمیده شود از شیر، حمیر
او سزاید بُد که وصی بُوَد نبی را در خلق
که برادرش بُد و بِن عم و داماد و وزیر

  نتیجهگیری
​​​​​​​
حکومت معاویه در شام نیز ریشه در سقیفه داشت و یک حکومت غربی مستقل به‌شمار نمی‌رفت؛ اصولاً امروزه، سوریه را غرب حساب نمی‌کنند؛ بلکه اروپا و آمریکا را غرب می‌خوانند؛ صفویه همان‌گونه که با امپراطوری عثمانی در غرب مشکل داشت، با ازبک‌ها در شرق نیز درگیر بود؛ البته مذهب تشیع، موجب اتحاد ملی و مذهبی ایرانیان ‌شد و وحت ملی را به ارمغان آورد و به ایرانیان، هویت مستقلی ‌بخشید؛ بنابراین، غدیر، ریشه در قرآن دارد و یک جشن و مراسم من‌درآوردی و جعلی نیست؛ قبل از صفویه، در دوره آل‌بویه نیز، خیلی قوی و باشکوه برگزار می‌شده است.

برچسب ها :

اسلام

ارسال دیدگاه