آیتالله شبزندهدار
حاج شیخ عبدالکریم حائری(قد)؛ احیاگر حوزه علمیه قم و پایهگذار انقلاب اسلامی
بازتأسیس حوزه علمیه قم توسط آیتالله حائری یزدی(قد)، عامل شکلگیری انقلاب اسلامی و ظهور شخصیتهایی مانند آیتاللهالعظمی گلپایگانی و امام خمینی(قد) و تأسیس جمهوری اسلامی گردید و بنیانگذار تحولات بزرگی در تاریخ معاصر ایران شد. حوزه علمیه قم امروز مدیون احیای مجدد توسط این عالم وارسته است که نامش در تاریخ حوزهها جاودانه مانده است. متن پیشرو حاصل گفتوگوی آیتالله شبزندهدار، دبیر شورایعالی حوزههای علمیه با مر کز رسانه و فضای مجازی حوزههای علمیه است که تقدیم خوانندگان ارجمند هفتهنامه افق حوزه میگردد.




سخن از شخصیت بزرگواری است که عبدالکریم است و تمام برجستگیها و جاذبهاش در همین واژه عبد نهفته است؛ چراکه او عبدالکریم بود و لَدیالکریم بر او وارد شد.حاج شیخ در زمره بزرگانی است که در آسمان تقوا، علم، فضیلت، تدبیر، سیاستورزی و بسیاری از صفات برجسته انسانی و الهی، درخششی ویژه داشت و این درخشندگی در حدی بود که اکابر علما، از جمله امام راحل(قد)، مرید او بودند؛ امامی که بسیار دقیق بود و به این آسانی دل به کسی نمیسپرد؛ اما مرید استاد خود، حاج شیخ بود. شنیدهام که امام در یکی از بیاناتشان فرمودهاند: یکی از امتیازات حاج شیخ این بود که حب ریاست نداشت؛ با آنکه مرجعی عام بود و تمام ایران، الّا نادری، از ایشان تقلید میکردند؛ اما حب ریاست در وجود ایشان راه نداشت.
در همین ایام، ماجرای معروفی رخ داد که ناقل آن خودِ حاج شیخ است. نقل کردهاند که در ایامی که وبا به سامرا آمده بود، ما بالای پشتبام در حال فراگیری سطح و مکاسب نزد میرزای شیرازی دوم بودیم. در این هنگام، مرحوم فشارکی از کوچه عبور میکردند. صدای تدریس محمدتقی شیرازی(ره) را شنیدند، بالا آمدند و خطاب به ایشان فرمودند: «آیا مرا مرجع مطلق و عادل میدانی و حکم مرا نافذ میدانی؟» مرحوم میرزای شیرازی دوم، اندکی تأمل کردند و سپس پاسخ دادند: «حکم شما را نافذ میدانم؛ ولی در اطلاق آن تأمل دارم.» آیتالله سیدمحمد فشارکی(ره) در ادامه فرمودند: من حکم میکنم که همه شیعیان زیارت عاشورا را بخوانند و ثواب آن را به روح مادر حضرت حجت(ع) اهدا کنند و از آن بانو بخواهند که از فرزندشان، حضرت مهدی(عج)، شفاعت بخواهند تا این بلای وبا برطرف گردد و موجب فوت و ضرر به شیعیان نشود.این دستور منتشر شد و شیعیان به آن عمل کردند. از آن پس، هیچیک از شیعیان در اثر وبا فوت نکرد؛ جز یک نفر که مرگ او نیز از وبا نبود. فضای سامرا چنان تأثیرپذیر شده بود که حتی اهل تسنن نیز به حرم عسکرین(س) آمده و طلب شفاعت میکردند. ناقل این داستان، حاج شیخ عبدالکریم حائری(قد) است.
در پرانتز عرض میکنم که منشأ نوشتن کتاب الصلاة این بوده که حاج شیخ در سن ۲۴ سالگی مسألهای در نماز برای ایشان پیش میآید. خدمت استادشان مرحوم فشارکی میروند و مسأله را میپرسند. استاد میفرماید: «تو باید اینها را استنباط کرده باشی؛ پس چرا مسألهاش را میپرسی؟» این یعنی مرحوم فشارکی در همان ۲۳، ۲۴ سالگی در حاج شیخ قوه اجتهاد میدیده است. این فضل و صلاحیت را مرحوم فشارکی بزرگ که همه نسبت به ایشان خاشع بوده و برخی حتی او را نسبت به آخوند هم مقدم میشمارند، بیان کرده است. این واکنش استاد باعث میشود که حاج شیخ کتاب الصلاة را بنویسد.
مراجع ثلاث حوزه علمیه را اداره کردند تا زمانی که آیتالله بروجردی را برای هدایت حوزه دعوت کردند. این دعوت داستان عجیبی دارد. این سه بزرگوار درحالیکه خود از علما و مراجع برجسته بودند، تشخیص دادند که آیتالله بروجردی(قد) برای جهان اسلام مفیدتر است و بههمین دلیل او را به قم دعوت کردند. برخی از بزرگان حوزه به درس ایشان رفتند و از محضر ایشان بهرهمند شدند. آیتالله بروجردی در بالای منبر فرمودند: «من علم را از قدمای قمیین و تقوا را از معاصرین آموختم؛ کسانی که هوا و هوس ندارند.»»اگر امروز حوزه علمیه قم، بالنده و پربرکت شده است، بهبرکت تقوا و اخلاص این بزرگواران است. اینها اموری است که باید در هر زمانی مورد توجه و اهتمام قرار گیرد.