با اهل قلم (11)
از خامی تا پختگی
استاد جواد محدثی
محصولات قلمی، بیشباهت به محصولات غذایی نیست و نویسندگی هم، نوعی تغذیه مخاطبان است. نوشته هم مثل غذا، گاهی خام است و گاهی پخته.
وقتی اندیشهای در ذهن جوانه میزند، نیازمند مراقبت، آبیاری، آفتزدایی و رساندن آن به مرحله کمال و بلوغ است.
اندیشه را تا نرسیده، نباید چید که کال خواهد بود.
میوه نارس، قطعاً طعم و خواص میوه رسیده را ندارد. مدتی میبایدت لب دوختن!
این درنگ برای پختهترشدن مفهوم و مطلبی است که به ذهن نویسنده یا شاعر و هنرمند است. شتاب در عرضه فکر یا پخش سروده یا نشر نوشته، گاهی حکایت از خامی دارد و برای نویسنده و ادیب، پشیمانی بهبار میآورد.
عجله چهبسا اثری ناپخته و مشکلدار را تحویل مخاطبان دهد و ذهنیت منفی ایجاد کند. خوشا آنان که وقتی طرحی و موضوعی به ذهنشان میرسد، با چندین نفر در میان میگذارند و آنگاه اثری که میآفرینند، بیمشورت با اهل نظر و تجربه و بدون بهرهگیری از نظر نقّادانه دلسوزان کاردان، به چاپ نمیرسانند.
طبع نوشته، هرچه دیرتر، اما پختهتر و بیعیبتر، بهتر و خردمندانهتر از شتابزدگی در به چاپسپاری آثار ضعیف است.
چهبسا نویسندگانی که بر نشر آثار خام خویش، پشیمانند و نگارش و نشر «هوسناکانه» بر ایشان خاطرهای ناخوش و سابقهای نامطلوب پدید میآورد.
در نویسندگی هم، میدانهایی برای جهاد با نفس وجود دارد!
پرهیز از خودنمایی، صبر برای پختهشدن، آغوش باز برای پذیرش نقد، مشورت با اهل نظر و پرهیز از استبداد بهرأی، از جمله این میدانهاست.
از خامی تا پختگی راهی است که باید با قدمهای تلاش، شنیدن، آموختن و بهکار بستن طی شود.