معیار قرآنی مودت و محبت فاطمه زهرا(س)
امیرعلی حسنلو، مدیر گروه تاریخ وسیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات
رسولالله(ص) به فرمان خداوند مأمور بود، مودت و دوستی اهلبیت(ع) خود را به مردم اعلام کند که معیار تشخیص حق از باطل باشد و مکرر این معرفی در قرآن ذکر شده است؛ از جمله این آیات و سور قرآن، سوره کوثر است که فاطمه را خیر بینهایت نامیده است؛ سوره دیگر سوره انسان است که درباره شأن اهلبیت رسولالله(ص) از جمله فاطمه(س) سخن گفته و میزان و معیار معرفی نموده است. افزون بر آن، بیتردید از مصادیق روشن آیه کریمه «قل لا اسألکم علیه اجرا الا المودة فی القربی»، فاطمه زهرا(س) است که به آیه مودت موسوم است و از آیاتی است که بر فضیلت اهلبیت پیامبر(ع) و موقعیت ویژه آنان دلالت دارد. تمام مفسران شیعه و جماعتی از مفسران اهل تسنن «القربی» در این آیه را به خویشان پیامبر(ص) تفسیر کرده و این آیه را از فضائل اهلبیت(ع) آنحضرت بهشمار آوردهاند. روایات شیعه و سنی گویای آن است که منظور از «القربی» در این آیه، چهار نفر علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) است. فاطمه از آن جهت که محبوب رسولالله و امیرمؤمنان و حسنین هست، بارزترین مصداق آیه مودت است؛ چراکه فاطمه(س) از نزدیکترین افرادی است که به پیامبر(ص) منسوب است. آیه دیگر آیه «وَآتِ ذَاالْقُرْبَى حَقَّهُ» است که در احادیث متعددی، این آیه به ذویالقربای پیامبر(ص) تفسیر شده و حتّی در بعضی از آنها میخوانیم که به داستان بخشیدن سرزمین فَدَک به فاطمه زهرا(س) نظر دارد. همه این آیات، نشان از توجه خداوند و توجهدادن مردم به شأن فاطمه و اهلبیت(ع) است. روشن است که مودت بدون اطاعت هم، قطعا هیچ فایدهای ندارد. منظور خداوند از مودت و دوستی، اطاعت است که امت از آن بیبهره بودند. بعد از رسولالله(ص) از هر کسی جز اهلبیت(ع) اطاعت و پیروی نمودند؛ اما اهلبیت را نهتنها اطاعت نکردند، بلکه آزار واذیت نیز نمودند؛ حتی در کشتن، آنان از دشمنان حمایت نمودند.
روایات فراوانی از طریق شیعه و سنی در معنای این آیه کریمه و بیان مقصود از «القربی» در بسیاری از کتابهای حدیث و تفسیر وجود دارد که توجه به آن روایات، هرگونه شبهه و تردیدی را نسبت به مفاد آیه کریمه برطرف میکند. آیتالله سید شهابالدین مرعشی نجفی(ره) در تعلیقه بر کتاب احقاقالحق، از ۴۶ نفر از بزرگان اهل سنت که روایات مربوط به این آیه کریمه را با سندهای متعدد در کتابهای خود آوردهاند، نام میبرد.
۱. احمدبن حنبل (متوفای ۲۴۱) در فضائل الصحابه؛ ۲. بخاری (متوفای ۲۵۳ یا ۲۵۶) در صحیح؛ ۳. محمدبن جریر طبری (متوفای ۳۱۰) در تفسیرش؛ ۴. حاکم نیشابوری (متوفای ۴۰۵) در مستدرک؛ ۵. زمخشری (متوفای ۵۲۸) در کشاف؛ ۶. خوارزمی (متوفای ۵۶۸) در مقتل الحسین(ع)؛ ۷. ابناثیر (متوفای ۶۰۶) در جامعالاصول؛ ۸. فخر رازی (متوفای ۶۰۶) در تفسیرش؛ ۹. ابنبطریق (متوفای قرن ششم) در العمدة؛ ۱۰. محمدبن طلحه شافعی (متوفای ۶۵۴) در کتاب مطالب السؤول؛ ۱۱. محمدبن یوسف گنجی در کفایةالطالب؛ ۱۲. بیضاوی (متوفای ۶۸۳) در تفسیرش؛ ۱۳. محبالدین طبری (م ۶۹۴) در ذخائرالعقبی؛ ۱۴. علامه نسفی (م ۷۰۱) در تفسیرش؛ ۱۵. حموینی (م ۷۲۲) بنابر نقل کفایةالخصام؛ ۱۶. صاحب مناقب فاخره؛ ۱۷. نظامالدین قمی نیشابوری (م ۷۲۸) در تفسیرش؛ ۱۸. ابوحیان (م ۷۲۴) در بحرالمحیط؛ ۱۹. ابنکثیر (م ۷۷۴) دمشقی در تفسیرش؛ ۲۰. هیثمی (متوفای ۸۰۷) در مجمعالزوائد؛ ۲۱. علاءالدین کوکنی (متوفای ۸۳۵) در تفسیرش و تبصیرالرحمن؛ ۲۲. ابنحجر عسقلانی (متوفای ۸۳۵) در الکافالشاف؛ ۲۳. ابنصباغ مالکی در فصولالمهمه؛ ۲۴. سیوطی (متوفای ۹۱۱) در الدرالمنثور؛ والاکلیل و احیاءالمیت؛ ۲۵. غیاثالدین خواندمیر (متوفای ۹۴۲) در حبیبالسیر؛ ۲۶. ابنحجر هیثمی (متوفای ۹۷۴) در الصواعقالمحرقه؛ ۲۷. خطیب شریینی (متوفای ۹۷۷) در تفسیر سراجالمنیر؛ ۲۸. العلامةالبرکوی (متوفای ۹۸۱) در شرح اربعین حدیث؛ ۲۹. میر محمدصالح کشفی در مناقب مرتضوی؛ ۳۰. حمیدبن احمد محلی در حدائقالوردیه؛ ۳۱. مولا حسین کاشفی در روضةالشهداء و مواهب؛ ۳۲. محمدبن عامر شبراوی (متوفای ۱۱۷۲) در الاتحاف؛ ۳۳. شیخ محمد صبان (متوفای ۱۲۰۶) در اسعافالراغبین؛ ۳۴. شوکانی (متوفای ۱۲۵۰) در فتحالقدیر؛ ۳۵. سیدمحمود آلوسی (متوفای ۱۲۷۰) در روحالمعانی؛ ۳۶. صاحب کتاب ارجح المطالب، ص۶۲؛ ۳۷. شیخ سلیمان قندوزی در ینابیع المودة؛ ۳۸. جمالالدین برزندی بنابر آنچه که در فلک النجاة است؛ ۳۹. طبرانی؛ ۴۰. ابن ابیحاتم در تفسیرش؛ ۴۱. حاکم در مناقب؛ ۴۲. واحدی نیشابوری در الوسیط؛ ۴۳. الحقانی ۴۴. شبلنجی در نورالابصار؛ ۴۵. علامه سیدصدیق حسنخان در هدایةالسائل فی ادلةالمسائل؛ ۴۶. شهابالدین حسینی الشافعی حضرمی در رشفةالصادی؛ ۴۷. محمدمحمود حجازی در تفسیر الواضح؛ ۴۸. عبدالکافی حسنی تونسی در سیفالمسلول؛ ۴۹. علامه علوی در کتاب قولالمفصل.
محدث خبیر، سیدهاشم بحرانی(ره)، نیز در کتاب غایةالمرام، هفده روایت از طریق عامه و ۲۲ روایت از طریق خاصه در این مورد نقل کرده است.
عالم بزرگ اهل تسنن، ابوالقاسم حاکم حسکانی، در کتاب شواهدالتنزیل، ۲۲ روایت را در ذیل این آیه کریمه گرد آورده است که ۱۶ حدیث آن، مناسب با معنای اول است؛ زیرا «القربی» را به خویشاوندان نبی اکرم(ص) معنا و بر آنها تطبیق داده است و در ۷ حدیث، بهنام علی و فاطمه و حسن و حسین(س) تصریح شده و در پاورقی آن نیز، ۲۵ روایت در این مورد ذکر گردیده است. در تفسیر نورالثقلین نیز ۲۲ روایت از کتابهای خاصه جمعآوری شده است که همه آنها با مضامین گوناگون دلالت میکند بر اینکه مقصود از «القربی»، خویشان نسبی رسول اکرم(ص) است و معنای صحیح در تفسیر آیه کریمه، همان معنای اول است. اینک سه نمونه از این روایات ذکر میشود .
امیرالمومنین(ع) فرمود: خوشا به حال کسی که محبت ما اهلبیت در قلبش رسوخ کرده باشد. ایمان در قلب چنین کسی از کوه احد در مکانش ثابتتر است و کسی که محبت ما در دلش وارد نشده باشد، ایمان در دلش حل میشود؛ همانگونه که نمک در آب حل میشود. تفسیر و تحلیل این فرموده، به این است که مگر میشود، انسان کسی را دوست داشته باشد و از او اطاعت و پیروی ننماید؛ لذا هرکس محب واقعی کسی باشد، باید از او اطاعت مینماید؛ محبت حلقه پیوند برای سعادتمندی است.
آثار محبت به حضرت زهرا(س) در روایات
رسولخدا(ص) به سلمان فرمود: ای سلمان! محبت فاطمه در صدجا سودمند است که آسانترین آنها هنگام مرگ و ورود به قبر، هنگام سنجش اعمال و برانگیختهشدن و گذر از پل صراط و محاسبه اعمال است.
«ای سلمان! هرکس فاطمه دختر مرا دوست بدارد، با من در بهشت است و هرکس او را دشمن بدارد، در آتش است. ای سلمان! حبّ فاطمه در صد جایگاه از مواطن سود میدهد. آسانترین آن، مواطن مرگ و قبر و میزان و صراط و محاسبه است. هرکس دخترم از او راضی باشد، من از او راضیم و هرکس من از او راضی باشم، خدا از او راضی باشد و هرکه دخترم بر او خشم کند، من بر او خشم کنم و هرکس بر او خشم نمایم، خدا بر او خشم کند. ای سلمان! وای بر کسی که به او و شوهرش ستم کند. وای به کسی که به ذریه او ستم کند.»
امام باقر(ع) به جابر فرمود:
«به خدا سوگند ای جابر! در روز قیامت حضرت فاطمه(س) بسان پرندهای که دانه خوب را از بد جدا میسازد، شیعیان و دوستداران خود را برگرفته نجات میدهد. هنگامی که شیعیانش با آنحضرت نزدیک در بهشت میرسند، خداوند در دل آنان میافکند که برگردید و بنگرید! همین که برگشته توجه میکنند، خدای متعال میفرماید: ای دوستان من! چرا برگشتهاید؟ با اینکه من در بین شما، دختر حبیبم را به شفاعت پذیرفتهام؟ میگویند: پروردگارا! دوست داریم که قدر و منزلت ما در چنین روزی شناخته شود.
خداوند متعال میفرماید: «برگردید و ببینید چه کسی شما را بهخاطر دوستی فاطمه، دوست داشته است. ببینید چه کسی شما را بهخاطر محبت فاطمه، اطعام کرده است، بنگرید چه کسی شما را بهخاطر دوستی فاطمه، لباس پوشانده است، بنگرید چه کسی بهخاطر دوستی فاطمه، یکبار شما را سیراب کرده است، بنگرید چهکسی غیبتی را از شما بهخاطر دوستی فاطمه برگردانده است، دستش را گرفته او را داخل بهشت کنید!»
1. تسهیل امور آخرت
رسولخدا(ص) به سلمان فرمود: «ای سلمان! محبت فاطمه در صد جا سودمند است که آسانترین آنها هنگام مرگ و ورود به قبر، هنگام سنجش اعمال و برانگیختهشدن و گذر از پل صراط و محاسبه اعمال است.»
2. همسایگی با رسولخدا(ص)
پیامبر(ص) به سلمان فرمود: «ای سلمان! کسی که به دخترم فاطمه محبت داشته باشد، در بهشت با من خواهد بود و کسی که با او دشمنی کند، در آتش جهنم خواهد بود.» روزی دست حسن و حسین(ع) را گرفت و فرمود: «هر کس این دو نفر و پدر و مادرشان را دوست داشته باشد، در روز قیامت در درجه من و با من خواهد بود.»
3. بهرهمندی از ثواب عبادت فرشتهها
رسولخدا(ص) فرمود: «فرشتهها تسبیح و تقدیس خدا میکردند که به آنها فرمود: به عزّت و جلالم قسم! ثواب تسبیح و تقدیس شما را تا روز قیامت برای دوستداران این خانم و پدر و همسر و فرزندانش قرار میدهم.»
4. محبوبیت نزد خداوند
جبرئیل(ع) فرمود: «خداوند دوستداران آنها (علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)) را دوست دارد.»
5. نیل به محبت خدا
رسولخدا(ص) فرمود: «مَن أَقامَ عَلی مُوالاتِنا أهلِالبَیتِ سَقاهُ اللهُ تَعالی مِن مَحَبَّتِهِ کأساً لایبغُونَ بِهِ بَدَلاً؛ کسی که ما اهلبیت را دوست داشته باشد، خدای تعالی کاسهای از محبت خود را به او مینوشاند که نمیخواهد با چیزی عوض شود.»
اکمال دین
پیامبر(ص) فرمود: «فضل و برتری اهلبیت و ذریه من بر دیگران، مانند برتری آب بر هر چیز دیگر است و حیات هر چیزی به آب است و محبت به اهلبیت و فرزندانم، دین را کامل میکند.»
ریزش گناهان
امام صادق(ع) فرمود: «محبت ما اهلبیت، گناهان را از بندگان میریزد؛ همانگونه که باد شدید برگ را از درخت میریزد.»
6. ثبات ایمان
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «خوشا به حال کسی که محبت ما اهلبیت در قلبش رسوخ کرده باشد. ایمان در قلب چنین کسی از کوه احد در مکانش ثابت تر است و کسی که محبت ما در دلش وارد نشده باشد ایمان در دلش حل میشود، همانگونه که نمک در آب حل میشود.»
7. نیل به برترین عبادت
امام صادق(ع) فرمود: «بالای هر عبادتی، عبادت دیگری است و محبت ما اهلبیت، بهترین عبادت است.»
8. کسب حکمت
امام صادق(ع) فرمود: «کسی که اهلبیت را دوست داشته باشد و محبت ما در قلبش جا گرفته باشد، چشمههای حکمت بر زبانش جاری میشود.»
9. نیل به مقام توکل
رسولخدا(ص) فرمود: «کسی که خواستار توکل بر خداست، اهلبیت مرا دوست بدارد؛ کسی که میخواهد از عذاب قبر نجات یابد، اهلبیت مرا دوست داشته باشد؛ کسی که طالب حکمت است، اهلبیت مرا دوست داشته باشد؛ کسی که میخواهد بدون حساب وارد بهشت شود، اهلبیت مرا دوست داشته باشد. به خدا قسم! کسی آ نها را دوست ندارد، مگر اینکه در دنیا و آخرت سود برده است.»
10. نجات از جهنم
پیامبر(ص) فرمود: «ولایت من و اهلبیتم، موجب امان از آتش جهنم است.»
11. نیل به مقام شهادت
رسولخدا(ص) فرمود: «کسی که بر محبت آلمحمد بمیرد، شهید مرده است. کسی که بر محبت آلمحمّد بمیرد، با آمرزش گناهان مرده است.
بدانید کسی که بر محبت آلمحمد بمیرد، با توبه از گناهان خود مرده است.
بدانید کسی که بر محبت آلمحمد بمیرد، با ایمان کامل مرده است.
بدانید کسی که بر محبت آلمحمد بمیرد، فرشته مرگ و سپس منکر و نکیر به او مژده بهشت میدهند.
بدانید کسی که بر محبت آلمحمد بمیرد، مانند عروس که به خانه همسرش میرود، با تجلیل به بهشت فرستاده میشود.
بدانید کسی که بر محبت آلمحمد بمیرد، خداوند فرشتههای رحمت را به زیارت قبرش میفرستد.
بدانید کسی که بر محبت آلمحمد بمیرد، بر سنت و جماعت مرده است.»
12. کسب همه خوبیها
رسولخدا(ص) فرمود: «کسی را که خداوند با معرفت و ولایت اهلبیت من بر او منت گذارده است، همه خوبیها را برای او قرار داده است.»
13. کسب امنیت
رسولخدا(ص) فرمود: «کسی که ما اهل بیت را دوست داشته باشد، خداوند او را در حال امنیت در روز قیامت محشور خواهد کرد.»
ثبات قدم بر صراط
پیامبر(ص) فرمود: «ثابتقدمترین شما بر پل صراط کسی است که اهلبیت و اصحاب مرا بیشتر دوست دارد.»
ورود به بهشت
رسولخدا(ص) فرمود: «یکروز دوستی آلمحمد، از یکسال عبادت بهتر است و کسی که بر محبت آلمحمد بمیرد، وارد بهشت شود.»
حکمبن عتیبه گوید: در حضور امام باقر(ع) بودم و خانه آنحضرت پر از جمعیت بود. ناگاه دیدم، پیرمردی عصازنان آمد و کنار در ایستاد و عرض کرد: السلام علیک یابن رسولالله ورحمةالله وبر کاته امام باقر(ع) جواب سلام او را داد.
آنگاه پیرمرد بر حاضران سلام کرد و همه آنها جواب سلام او را دادند.
سپس رو به امام باقر(ع) کرد و با اکرام و احترام عرض کرد: ای پسر رسولخدا! اجازه بده به شما نزدیک گردم فدایت شوم.
سوگند به خدا، من شما را دوست دارم و دوستدار شما را هم دوست دارم و سوگند به خدا، این محبت بهخاطر طمع به دنیا نیست و سوگند به خدا، دشمنان شما را دشمن میدارم و از آنها بیزاری میجویم و این بهخاطر کینهتوزی به آنها نیست و سوگند به خدا، من حلال شما را حلال و حرام شما را حرام میشمارم و در انتظار فرمان شما هستم. آیا در این صورت امیدوار باشم؟
امام باقر(ع) فرمود: «إِلَی إلَی، نزد من بیا، نزد من بیا!»
پیرمرد نزدیک آمد و امام(ع) او را کنار خود نشاند و فرمود: «ای پیرمرد! مردی نزد پدرم علیبن الحسین(ع) آمد و مثل سؤال تو را از او پرسید. پدرم به او فرمود: وقتی از دنیا رفتی، بر رسولخدا(ص) و بر علی و حسن و حسین و علیبن الحسین(ع) وارد میشوی و قلبت آرام و جگرت خنک و چشمت روشن میشود و هنگام مرگ با رَوح و ریحان با فرشتههای نویسنده اعمال روبهرو میشوی و تا زنده هستی، آنچه را که دیدگان تو را روشن کند، میبینی و همراه ما در مقام بلندی خواهی بود.»
پیرمرد گفت: چگونه؟ امام باقر(ع) دوباره سخن خود را برای او بیان کرد.
پیرمرد گفت: اللهاکبر! ای اباجعفر، اگر بمیرم بر رسولخدا(ص) و علی و حسن و حسین و علیبن الحسین(ع) وارد میشوم و چشمم روشن میشود و قلبم آرام میگیرد و جگرم خنک میشود و هنگام مرگ با روح و ریحان با فرشتههای نویسنده اعمال روبهرو میشوم و اگر زنده بمانم، چیزی که چشمم را روشن میکند، میبینم و با شما در مقام بلندی جای دارم؟
آنگاه منقلب شد و هایهای گریست تا آ نکه بر زمین افتاد و همه اهل مجلس از گریه او گریه کردند و امام باقر(ع) اشکهای او را از دور چشمانش پاک کرد.
سپس پیرمرد سر بلند کرد و به امام(ع) عرض کرد: ای پسر رسولخدا! فدایت شوم، دستت را به من بده! حضرت دست خود را به طرف او دراز کرد.
دست امام را گرفت و بوسید و بر چشمها و گونهها و سینه و شکمش گذارد و آنگاه برخاست و سلام کرد و رفت و امام باقر(ع) از پشت سر به او نگاه میکرد.
سپس رو به مردم کرد و فرمود: «مَن أَحَبَّ أَن ینظُرَ إِلی رَجُلٍ مِن أَهلِ الجَنَّةِ، فَلینظُر إِلی هذا؛ هر کس دوست دارد به مردی از اهل بهشت نگاه کند، به این مرد بنگرد.»