هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

آیا دین موروثی است؟

آیا دین موروثی است؟

مسأله سرنوشت از جمله مسایل اساسی و بنیادین در زندگی انسان است که همواره توجّه اندیشمندان را به خود معطوف داشته است و عوامل متعدّدی را در رقم خوردن آن دخیل دانسته‌اند.

یکی از مؤلّفه‌های مؤثّر در سعادت و یا شقاوت بشر، وراثت است. صفات و خصوصیّات والدین  از طریق ژن‌های تشکیل‌دهنده نطفه به فرزند منتقل می‌شود و در  تعیین مسیررشد و نموّ و شکل‌گیری شخصیّت کودک تأثیر می‌گذارد.اما سؤال این است که آیا دین انسانها موروثی است؟
یعنی اگر ما در غرب به دنیا می‌آمدیم باز هم مسلمان بودیم یا آنها که در غرب هستند و مسلمان نیستند، چطور؟
محور اساسی پرسش فوق تأثیر محیط و شرایط در دینداری انسان است؛ یعنی محیط غرب انسان را نامسلمان و محیط ایران، انسان را مسلمان می‌نماید و بدین ترتیب دین در این جوامع از نسل‌های قبل به نسل‌های بعد به ارث می‌رسد. اکنون در ردّ این تلقی به دلایل مختلفی اشاره می‌شود تا نقش اختیار و اراده آدمی در انتخاب دین خاص روشن گردد.

  دلایل رد تأثیر محیط بر شخصیت
□ 1. اگر اجتماع مهمترین عامل در تکوین شخصیت انسان می‌بود، می‌بایست در جامعه‌ای که همه افراد آن از شرایط اجتماعی واحدی برخوردارند، همگی از خلق و خوی و رفتارها و عملکردهای واحدی برخوردار باشند؛ نه آنکه یکی فاسد و جنایت‌کار باشد و دیگری متقی و نیکوکار، یکی ظالم باشد و یکی عادل و اگر جامعه تنها عامل در رشد فرد است، پس چرا در یک جامعه، یکی فیلسوف می‌شود و دیگری هنرمند، یکی به بالاترین مقامات علمی می‌رسد و دیگری نسبت به علم و دانش علاقه‌‌ای از خود نشان نمی‌دهد؟ اگر جامعه یگانه عامل در رشد و تکوین شخصیت انسان می‌باشد، چرا تاکنون هیچ جامعه‌ای موفق نشده است که همه افراد خود را به یک درجه از رشد و تکامل برساند؟
آری! جامعه در شخصیت فرد تأثیر دارد؛ اما نه تأثیر منحصربه‌فرد؛ به‌گونه‌ای که عواملی چون تعلیم و تربیت و آگاهی و اراده و اختیار فرد را نادیده بگیریم. تأثیر جامعه در این است که استعدادهای انسانی را به کمک دیگر عوامل، رشد داده یا متوقف سازد. 1
□ 2. این تصور که انسان در برابر شرایط محیطی مجبور است، سخنی به‌دور از واقعیت است؛ چراکه بسیاری از افراد انسانی در برابر عوامل اجتماعی حالت انفعالی نداشته و در برابر آداب و رسومی که جامعه می‌خواهد، به آنها تحمیل کند، ایستادگی کرده و از آنها سرباز می‌زنند. از باب نمونه می‌توان به تأثیر مسلمانان ساکن در فرانسه بر مسیحیان فرانسوی اشاره کرد. ژان‌پیر ریچارد،‌ رئیس کنفدراسیون کشیشان فرانسه می‌گوید: «حضور مسلمانان در این کشور سبب تقویت و افزایش ایمان قلبی مسیحیان شده است.»2 وی در ادامه می‌گوید: «حضور مسلمانان در مدارس مسیحی که با اعتقاد قلبی خود در ماه رمضان روزه می‌گیرند، سبب شده است تا دیگر شاگردان مسیحی نیز، به این اعتقاد ایمانی در مذهب مسیحیت روی آورند.» 3
قرآن هم به نمونه‌هایی از ایستادگی در برابر محیط و شرایط پیرامونی اشاره کرده و با بیان نمونه‎هایی از این ایستادگی‌ها، نظریه محیط را نفی می‌نماید. قرآن درباره همسران نوح و لوط می‌فرماید:
«خداوند برای کسانی که کافر شدند، مثَل همسر نوح و همسر لوط را می‌زند. این دو، همسر دو نفر از بندگان صالح ما بودند و این دو زن خیانت کردند و همسریشان با آن دو پیامبر، سودی برای جلوگیری از عذاب خدا برای آنها نداشت و به آنها گفته شد که همراه دیگر داخل‌شوندگان در آتش، داخل در آتش شوید.» 4
همسران نوح و لوط با اینکه در خانواده‌ای پاک می‌زیستند و همسران افرادی بودند که پرچمدار توحید و آزادگی بودند، به سوی کفر گرایش پیدا می‌کنند؛ یعنی در محیطی پاک، افرادی روی به ناپاکی و فساد می‌آورند؛ از این رو نمی‌توان گفت، اگر در آن خانواده‌ بودم، حتماً چنان بودم؛ زیرا تلازمی وجود ندارد؛ چنانکه به‌عنوان نمونه در همسران نوح و لوط ملاحظه شد.
از سوی دیگر، خداوند همسر فرعون را مثال می‌زند و می‌فرماید: «و خداوند برای کسانی که ایمان آورده‌اند، مثال همسر فرعون را می‌زند. هنگامی که گفت: پروردگارا! برای من در بهشت در نزد خود خانه‌ای بنا کن و مرا از فرعون و عمل او نجات بده و مرا از قوم ستمکار برهان!» 5
آسیه همسر فرد فاسدی بود که دعوی خدایی می‌کرد و هرچند فرعون، از همه امکانات مادی برخوردار بود؛ اما آسیه تحت تأثیر او و امکانات فرعون قرار نگرفت و ایمان خود را از دست نداد. بنابراین میان محیط و شخصیت آدمی تلازمی وجود ندارد و انسان می‌تواند در برابر محیط بایستد. تأثیر محیط بر انسان‌ها قابل قبول است؛ اگرچه ساخته شدن انسان به‌وسیله محیط را رد کردیم و نپذیرفتیم؛6 ولی هر مقدار که انسان از روح ضعیف‌تر و تربیت ناسالم‌تری برخوردار باشد، تأثیرپذیری و انفعال او در برابر محیط بیشتر است.
□ 3.  وجود اختیار و اراده در آدمی امری بدیهی و بی‌نیاز از استدلال است و اندک تأملی در رفتارهای شخصی فرد، او را به این حقیقت رهنمون می‌نماید. مولوی چه زیبا در این‌باره می‌گوید:
اینکه گویی این کنم یا آن کنم             
خود دلیل اختیار است ای صنم!
یعنی تردیدهای آدمی نشانه وجود اراده و اختیار در اوست. هرچند عوامل متعددی در انتخاب‌های آدمی تأثیر دارد؛ اما نقش اساسی را اراده او ایفا می‌کند و انتخاب با اراده انجام می‌پذیرد و به‌همین جهت است که خداوند انسان‌ها را در برابر اعمال نیک و زشتشان مجازات می‌کند؛ زیرا از دیدگاه قرآن در حقیقت خود انسان است که نقش اصلی را در انتخاب‌های مختلف ایفا می‌کند.
اکنون جای این پرسش است که اگر محیط، انسان را مجبور به انتخاب دینی خاص نمی‌نماید، پس چه عامل یا عواملی موجب می‌شود تا ما مسلمان و غربیان مسیحی باشند؟

  مسلمانی ما و مسیحی بودن غرب
عوامل متعددی در مسلمانی ما و مسیحی بودن غرب نقش دارد که به برخی از این عوامل به اختصار ذکر می‌شود.
عامل اول: اندیشه و آگاهی
یکی از مهم‌ترین عوامل شکل‌دهنده شخصیت آدمی، دانش و شناخت اوست. در ایران اسلامی از آن‌رو که ایرانیان با فرهنگ اسلامی آشنا می‌شوند و منطقی بودن و فطری بودن آن را کاملاً درک می‌کنند، به اسلام گرایش پیدا می‌کنند و هرچند در طول تاریخ تلاش بسیار شده که میان ایرانی بودن و مسلمان بودن جدایی افکنند و یا حتی برخی از مظاهر اسلامی همچون گرامی‌داشت ائمه اطهار(ع) را کمرنگ سازند؛ اما هیچ‌گاه موفق نشدند، ریشه اصلی ناکام بودن آنان را با اینکه تبلیغات گسترده‌ای داشتند، به فطری بودن و منطقی بودن اسلام برگردانند. در دنیای غرب هم، اگر مسیحی هستند نه مسلمان،‌ بدان جهت است که جوامع غربی از اسلام یا آگاهی ندارند یا آگاهی کاذب دارند و تلاش‌های فراوانی را که در غرب برای سرکوب اسلام یا خدشه‌دار کردن چهره اسلام انجام می‌پذیرد، باید در راستای خام نگه‌داشتن جوامع غربی، به‌شمار آورد. به‌راستی چرا امروزه در فرانسه و سپس آلمان و در کشورهای اروپایی از مظاهر اسلامی مانند حجاب در عرصه‌های عمومی مانند مدارس جلوگیری می‌شود؟ چرا آنها از آشنا شدن کودکان و نوجوانان و جوانان جوامع غربی با اسلام هراس دارند؟ و چرا به خدشه‌دار کردن چهره اسلام قدام می‌کنند؟ روزنامه نیویورک تایمز نوشت: کلیساهای تندرو بنیادگرای آمریکا، برای مسیحی کردن مسلمانان این کشور و دیگر کشورهای جهان و اشاعه تبلیغات ضد اسلامی، تلاش جدیدی را آغاز کرده‌اند.7 به‌ هرحال یکی از عوامل مهم، آگاهی و دانش است؛ البته تبلیغات ضد اسلامی در جهت جلوگیری از آگاهی جوامع غربی نمی‌تواند به‌طور کامل تأثیر بگذارد؛ از این رو امروزه در جوامع غربی، شاهد رشد اسلام‌گرایی هستیم. از باب نمونه به گزارش‌ شورای روابط اسلامی آمریکا، جمعیت مسلمانان کانادا طی دهه گذشته9/128 درصد رشد را نشان می‌دهد.8
عامل دوم: هوای نفس
یکی از عوامل مهم دیگر در شکل‌دهی شخصیت انسان، امیال و غرایز نفسانی است. اگر کسی تحت تأثیر این عامل قرار گیرد و هدفش زندگی براساس خواسته‌های نفسانی باشد و به استعدادهای فطری خود و طبیعت انسانیش وقعی ننهد، کم‌کم شخصیتی پیدا می‌کند که در انتخاب پدیده‌ها به آن قسمی رو می‌آورد که با خواسته‌های نفسانیش سازگاری بیشتری دارد. از این‌رو یکی از عوامل بی‌دینی در جوامع غربی یا از علل انتخاب ادیان تحریف شده، آن است که برخی از تعالیم منحرفی که در آنها وجود دارد، با خواسته‌های نفسانی انسان سازگاری بیشتری دارد؛ از باب نمونه می‌توان به عدم حرمت شراب در مسیحیت تحریف‌شده اشاره کرد.
به‌ هرحال ناآگاهی و پیروی از نفسانیات را می‌توان جزء عواملی به‌شمار آورد که در شکل‌دهی نامطلوب شخصیت انسان تأثیر دارد.
منبع: مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات حوزه علمیه
..............................................

   پینوشتها
1. رجبی، محمود، انسان‌شناسی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1381؛
2. مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن (بخش انسان‌شناسی) قم، مؤسسه امام خمینی(ره)؛
3. فوازی، جرجیس، آمریکا و اسلام سیاسی، مترجم سید محمدکمال سروریان، انتشارات پژوهشکده‌ مطالعات راهبردی، 1382، (مقدمه کتاب).
پی‌نوشت‌ها:
1. نصری، عبدالله، مبانی انسان‌شناسی در قرآن، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، 1379، ص377؛
2. مجله اخبار ادیان، ش5، ص4، دی‌ماه 1382؛
3.  همان؛
4.  تحریم/10؛
5. تحریم/11؛
6. واعظی، احمد، انسان از دیدگاه اسلام، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1377، ص131؛
7. مجله اخبار ادیان، ص4، ش2، تیر 1382؛
8 . مجله اخبار ادیان،‌ص13، ش2، تیر 1382.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه