هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

درس عاشورا محبت با دوستان و سرسختی با دشمنان

درس عاشورا محبت با دوستان و سرسختی با دشمنان

گفت‌وگو با حجت‌الاسلام قاسم بابایی، مدیر گروه بینش و اندیشه مرکز پژوهش‌های جوان وابسته به پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

  چرا نهضت امام حسین(ع) اهمیت خاصی در مذهب شیعه دارد؟
جریان عاشورا و نهضت عظیم امام حسین(ع) خونی بود که در کالبد اسلام دمیده شد و حیاتی دوباره به جهان اسلام داد. بر همین اساس در تعابیر بزرگان آمده است که دین اسلام «محمدی‌الحدوث و حسینی‌البقاء» است؛ یعنی پیدایش دین در ابتدا به‌وسیله پیامر اکرم(ص) رقم خورد؛ اما ادامه حیات دین اسلام و افتادن در مسیر اصلی، توسط قیام امام حسین(ع) پدید آمد. باید توجه داشت، تفاوت حکومت‌داری یزید و معاویه در این بود که معاویه حفظ ظاهر می‌کرد؛ اما یزید با وقاحت تمام در ظاهر و علنی به مقدسات اسلامی دهن‌کجی می‌کرد. ابن‌جوزى‌ در این‌باره گفته است: «چگونه قضاوت ‌مى‌کنید، درباره مردى که سه سال حکومت کرد، در سال اول امام حسین‌(ع) را به شهادت‌ رساند، در سال دوم مردم مدینه را دچار وحشت‌ ساخت و مدینه را براى لشکریان خود مباح گرداند و در سال سوم، خانه خدا را با منجنیق سنگباران کرد و ویران ساخت.» او صراحتاً موضوع رسالت و نزول وحی بر حضرت محمد(ص) را انکار می‌کرد و هم‌چون جد خود ابوسفیان همه آنها را پنداری بیش نمی‌دانست. بعد از جریان عاشورا، ضمن اشعاری گفت: «لعبت هاشم بالملک فلا، خبر جاء ولا وحی نزل‏، لست من خندف إن لم انتقم، من بنی‌أحمد ما کان فعل محمد؛ و بنی‌هاشم با ملک و حکومت بازی کرده است؛ نه خبری از عالم غیب آمده و نه وحی‌ای نازل شده است. من از خندق نیستم؛ اگر کینه‌ام را از آنچه که انجام داده بود، از پیامبر اسلام(ص) نگیرم.»؛ بنابراین اهمیت قیام امام حسین(ع) در احیای دوباره ارزش‌ها و بازگرداندن اسلام اصیل است.

  با توجه به قیام امام حسین(ع) چه آموزههایی میتوانیم از این مکتب بیاموزیم؟
از قیام امام حسین(ع) آموزهای فراوانی می‌توان یاد گرفت؛ همانند: بصیرت، ولایت‌مداری، الگوسازی؛ عبرت‌گرفتن؛ حفظ اسلام، محبت به دوستان و بغض نسبت به دشمنان. در بخش عبرت به فرمایش آیت‌الله جوادی آملی، قیام امام حسین(ع) عبرت و عَبَره را با هم دارد. سالار شهیدان(ع) فرمود: من برای دو چیز شهید شدم: هم برای عبرت؛ هم برای عَبره؛ عبرت یعنی عبور. آن عزاداری که تماشا می‌کند، او اهل عبرت نیست. او فقط می‌نالد اهل اشک است، دو روز که عاشورا سپری شد، برای او اثری ندارد. عبرت‌گرفتن به آن عزاداری می‌گویند که حرکت کند، پویا باشد، از جهل به علم عبور کند، از جهالت به هدایت گذر کند، از بیراهه‌رفتن به استقامت پیش رود. این را عبرت می‌گویند. عبره؛ یعنی آن‌قدر اشک فراوان جاری شود که از چشم به‌صورت بریزد. این بیان نورانی حضرت است که فرمود: «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَه»؛ یعنی من آن‌قدر اشک را دوست دارم که کلّ صفحه صورت را پُر کند. این سنّت حسنه، آثار فراوانی دارد؛ از جمله اینکه محبت اهل‌بیت(ع) در قلب شیعیان حضور پیدا می‌‌کند؛ آنگاه دوست امامان معصوم(ع) هرگز فکر و راه و روش آنان را رها نمی‌‌کند؛ زیرا رهبری جوارح (اعضاء) به دست دل است.

  یکی از ثمرات قیام را محبت و رحمت به دوستان و بغض و غضب نسبت به دشمنان عنوان کردید. در بخش هستیشناسی اصالت با رحمت است یا غضب؟
در جهان هستی و در عالم تکوین و تشریع، اصالت با رحمت است و غضب به‌عنوان یک حرکت عارضی است. به‌فرمایش شهید مطهری(ره) اساس بر وجود است و فنا عارضی است، اساس بر سلامت است و مریضی عارضی است و اساس بر رحمت است و غضب عرضی است؛ همچنان‌که چینش عالم در عرفان اسلامی بر اساس اسما و صفات الهی است؛ برهمین اساس، جهان هستی و همه موجودات در زیرمجموعه اسمای الهی قرار می‌گیرند. به‌گفته محی‌الدین در«فص شیثیّه» در میان اسمای الهی، در مرحله اول اسم «الله»، جامع جمیع صفات است و بعد از آن، اسم رحمن در بردارنده همه صفات است. وی مدعی است که جامعیت رحمن به‌گونه‌ای است که حتی شامل اسم منتقم هم است؛ بنابراین همه احکام الهی از جمله مجازات از اسم رحمن خداوند نشأت می‌گیرد. برهمین اساس، محبت اصل و غضب و خشونت امرعارضی اما لازمه خلقت است. خدواند متعال این دو صفت را در همه عالم قرار داده است و از انسان خاکی تا ملائکه را شامل می‌شود. به گفته ملاصدرا(ره)، سریان عشق و رحمت در تمام عالم جریان دارد؛ بنابراین حب و بغض به‌مثابه دو قطب محوری همه هستی را اعم از تکوین و تشریع دربرگرفته است و می‌توان به بروز و پیدایی این دو در تمام هستی: گیاهان، حیوانات، انسان‌ها و حتی در موجوات مجرد اشاره کرد؛ مثلاً وقتی گیاهی از دل خاک بیرون می‌زند، به‌سبب حب ذات و مهر به حفظ نفس، با آفات مقابله می‌کند و برای رسیدن به نور، قامت بلند می‌کند؛ البته در این میان اساس بر حب ذات و بقای ذات و رحمت است و چون محبت ذات و بقای آن همیشه با معارضانی مواجه می‌شود، دفاع از خود جعل شده تا اصل فطری حب ذات را تثبیت کند؛ لذا اصل جهاد و بغض و دفاع، همه در راستای محبت ذات و از فروع آن حساب می‌شود.

 آیا در دین اسلام رحمت و غضب هر دو با هم دیده شده است؟
وقتی اساس جهان خلقت بر اساس رحمت الهی و غضب امری فرعی است. این قاعده در دین اسلام نیز جاری است. اصل مقدم در اسلام، هم در خلقت (تکوینیات) و هم در قوانین (تشریعیات) براساس رحمت است و خشونت در اسلام، امری ثانوی و عرضی است، نه اولی و ذاتی؛ اما این واقعیت به‌معنای نفی ضرورت هرگونه برخورد قاطع و اعمال خشونت و شدت در موضع خود نیست؛ به‌همین دلیل، کسانی که هرگونه غلظت و خشونت را در اسلام نفی می‌کنند، نظرشان، فاقد پشتوانه قرآنی است. فضیل‌بن یسار از یاران نزدیک حضرت امام جعفر صادق(ع) می‌گوید: از امام(ع) درباره حب و بغض پرسیدم که آیا از نشانه‌های ایمان است؟ حضرت فرمودند: مگر ایمان چیزی غیر از حب و بغض است؟ سپس این آیه را تلاوت فرمود: «خدا ایمان را محبوب شما کرد و آن را در دل شما بیاراست و کفر و نافرمانی و عصیان را ناپسند شما گردانید که آنان هدایت‌یافتگان می‌باشند». تمام رفتارهای انسان اعم از بینش، گرایش، کنش و واکنش‌های عاطفی به مسأله حب و بغض برمی‌گردد؛ بر اساس این تحلیل، انسان مؤمن باید هر دو کفه ایمان را داشته باشد؛ یعنی در ارتباط با دوستان و مسلمانان برادری و محبت را داشته باشد و در ارتباط با کفار، بغض و عداوت را دارا باشد. در بخش اول باید با برادران مؤمن ارتباط صمیمی داشت و ثمرات ارتباط صمیمی با مؤمنین محکم‌شدن پیوندهاست. وقتی علی‌بن مهزیار پس از سختی‌های بسیار خدمت امام زمان(عج) می‌رسند، حضرت به ایشان می‌فرماید: ما زودتر از این‌ها منتظر شما بودیم. چرا این‌قدر تأخیر داشتید. پسر مهزیار می‌گوید: آقا خیلی وقت هست که آماده بودیم؛ ولی راه نبود. آقا سرشان را پایین می‌اندازند و می‌فرمایند: راه نبود! یا اینکه شما در ارتباطات‌تان با مؤمنین کوتاهی داشتید، در رسیدگی به فقرای مؤمنین کوتاهی داشتید». در کلام برادر علامه طباطبایی(ره) آمده بود که همه صالحان، آیینه‌داران امام عصرند که او را نشان می‌دهند؛ لذا وقتی انسان با صالحان ارتباط برقرار می‌کند؛ درواقع با امام زمان(عج) ارتباط می‌گیرد. در بخش بغض نسبت به دشمنان حربی نیز، باید جدی بود؛ البته مراد از دشمن، دشمنانی که با ما سر جنگ دارند و برای براندازی نظام بودجه و مقرری تعیین می‌کنند؛ با این‌گونه دشمنی به فرمایش قرآن باید ستیز کرد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: [یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذینَ یلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ وَلْیجِدُوا فیکُمْ غِلْظَهً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ]؛ ای پیامبر! با کافران و منافقین جهاد کن و بر آن‌ها سخت بگیر و در مورد آن‌ها خشونت به کار ببر.» و طبق فرمایش قرآن یکی از ویژگی‌های انسان مؤمن [أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ] است؛ یعنی «أَشِدَّاءُ» شدت و سختى با دشمن و «رُحَماءُ» محبت و مهربانى  باخودى‌ها؛ همچنان‌که درزیارت عاشورا به این دو بخش اشاره شده است: «یا اباعبدالله انی سلم لمن سالمکم وحرب لمن حاربکم الی یوم القیمه»؛ یا اباعبدالله، من با هر کس که با شما صلح و دوستی کرد، مسالمت می‎کنم و با هر کس که با شما به جنگجویی و پیکار پرداخت، پیکار می‌نمایم تا روز قیامت و این دستورالعمل توصیه به تولی و تبری در دو بخش بینش و کنش است. همچنان‌که علی(ع) هر دو صفت را دارا بودند. در روایت است که عده‌ای از علی(ع) نسبت به سخت‌گیری‌‌هایش به بیت‌المال نزد پیامبر اکرم(ص) شکوه کردند. ایشان فرمودند: «ارفعوا السنتکم عن علی‌بن ابی‌طالب؛ فانه خشن فی ذات‌الله عزّوجلّ، غیر مداهن فی دینه»؛ زبان‌های‌تان را از ملامت‌کردن علی‌بن ابی‌طالب(ع) نگاهدارید. او در اجرای حکم خدای عز و جل خشن است و در دین خویش اهل تساهل نیست.

  جریان مدارا و محبت نسبت به دوستان و خشونت نسبت به دشمنان در انقلاب اسلامی چگونه قابل ارزیابی است؟
ابتدا عرض کنم، با توجه به سؤال قبلی مشخص شد که مدارا و محبت نسبت به دوستان و خشونت نسبت به دشمنان لازمه دین‌داری است و باید نمود آن در بخش بینش و اندیشه و در بخش کنش و رفتار و عمل خود رانشان دهد؛ از این‌رو شرکت در راهپیمایی‌های مختلف در حمایت از ملت‌های مظلوم، مصداقی از تولی و تبری است. رهبر معظم انقلاب در بخش محبت و خشونت دو تذکر جدی را یاد آور شدند؛ یکی اصطلاح «اسلام رحمانی» دوم: نرمش در مقابل دشمن. بخش اول «اسلام رحمانی» اصطلاحی است که عده‌ای متأسفانه با نشناختن اسلام جامع و برای رهایی از تهمت خشونت به اسلام آن را جعل کرده‌اند. بر همین اساس آیات جهاد و غیرتمندی پسندیده مسلمانان را زیر سؤال می‌برند و همنوا با دشمنی شده‌اند که می‌خواهد اسلام بی‌خطر، اسلامی به‌دور از جهاد و جنگ معرفی کند. باید توجه داشت، اصطلاح «اسلام رحمانی» تعبیر کاملاً غلطی است. اسلام دین جامع و کاملی است و همان‌طور که بخشی از اسلام دربردارنده آیات رحمت و کرامت است، بخشی دیگر نیز به تبری از کفار، جهاد و شهادت پرداخته است. مقام معظم رهبری در این‌باره می‌فرماید: «گاهی یک شعارهایی داده می‌شود؛ شعارهای به‌‌ظاهر اسلامی که باطناً اسلامی نیست؛ از جمله‌ چیزهایی که اخیراً خیلی رایج شده و انسان می‌شنود در نوشته‌ها و در گفته‌ها، «اسلام رحمانی» [است]؛ خب، کلمه‌ قشنگی است، هم اسلامش قشنگ است، هم رحمانی‌اش قشنگ است؛ امّا یعنی چه؟ تعریف اسلام رحمانی چیست؟ خب، خدای متعال، هم رحمان و رحیم است، هم «اشدّالمعاقبین» است؛ هم دارای بهشت است، هم دارای جهنّم است. خدای متعال، مؤمنین و غیرمؤمنین را یک‌جور به حساب نیاورده؛ [اَفَمَن کانَ مُؤمِنًا کَمَن کانَ فاسِقًا لا یَستَوون]. اسلام رحمانی که گفته می‌شود، قضاوتش در مورد مؤمن، در مورد غیرمؤمن، در مورد کافر، در مورد دشمن، در مورد کافرِ غیردشمن چیست؟ همین‌طور پرتاب‌کردن یک کلمه بدون عمق‌یابی، کاری است غلط و احیاناً گمراه‌کننده. بعضی‌ها که در حرف‌ها و نوشتجات و اظهارات این تعبیر «اسلام رحمانی» را به کار می‌برند، انسان مشاهده می‌کند و خوب احساس می‌کند که این اسلام رحمانی، یک کلیدواژه‌ای است برای معارف نشأت‌گرفته‌ از لیبرالیسم». نکته دیگر در سخنان رهبری‌ یادآوری پرهیز از نرمش با دشمن است. با توجه به درس‌آموزی از عاشورا، انسان مؤمن باید با دوستان محبت و با دشمنان شدت و سختی داشته باشد؛ اما متأسفانه برخی از خودی‌ها به این قاعده، وارونه عمل می‌کنند؛ ترشرویی با دوستان و لبخند با دشمنان. رهبر معظم انقلاب در این باره می‌فرماید: «دشمن وقتی سلسله دوستی بجنباند، در لباس دوست کاری می‌کند که هیچ دشمنی نمی‌تواند. به طرف مقابل اعتماد نکنید، به لبخند او فریب نخورید، به وعده‌ نقد که می‌دهد - وعده‌ نقد، نه عمل نقد- اعتماد نکنید؛ [چون] وقتی خرش از پل گذشت، برمی‌گردد و به ریش شما می‌خندد.» بنابراین سیره امام و رهبری اعتماد‌نکردن به دشمن و شناختن فریب‌های دشمن است.
 

ارسال دیدگاه