استاد جواد محدثی قرآن منشور جاویدان اسلام و پیام آسمانی دین و معجزه جاوید پیامبر خدا(ص) است. نسبت به این کتاب عزیز به توصیه امامان معصوم(ع) سه وظیفه مهم داریم: 1. خواندن و قرائت؛ 2. فهمیدن، تأمل و تدبّر؛ 3. عمل و اجرای آن. وقتی خواندن بهعنوان تکلیف مطرح است، تهیه مقدمات آن هم لازم است. قدرت بر قرائت، مقدمه قرآنخوانی است. پس شرکت در جلسات قرآن یا فراهم ساختن زمینه آموزش قرآنخوانی برای فرزندان و خانواده وظیفه اولیه در مقابل قرائت قرآن است. تشویق فرزندان و شاگردان و دوستان به قرائت نیز در همین راستا از اهمیت برخوردار است و در کنار آن همه خواندنی که اوقات ما را به خود اختصاص میدهد، وقتی هم برای قرآنخوانی و انس با این کتاب مقدس باید اختصاص داد؛ [فاقروا ما تیسّر من القرآن]؛1 تا آنجا که میسر است، قرآن بخوانید. قرآنخوانی هم صحبتشدن با خداست. پیامبر خدا(ص) میفرماید: هرگاه یکی از شما دوست داشت، با پروردگارش سخن بگوید، قرآن بخواند: «اذا احبّ احدکم ان یحدّث ربّه فلیقرءالقرآن».2 نیز آنحضرت فرمودند: «علیک بقرأته القرآن، فانّ قرائته کفّارة للذنّوب وستر فیالنّار وامان من العذاب»؛3 قرآن بخوان که خواندش کفاره گناهان و سپری در مقابل آتش و امام از عذاب است.
انس با کتاب خدا مهمتر از اصل قرائت، همدم و انیسبودن با قرآن است. انس با قرآن یکی به آن است که هر روز مقداری از قرآن را بخواند، دیگر آنکه در هر مسألهای که پیش میآید، به قرآن رجوع کند و این کتاب را پاسخ سؤالاتش و درمان دردهایش و راهنمای حیرتهایش قرار دهد. امام صادق(ع) در توصیه به خواندن هر روز بخشی از این عهدنامه الهی میفرماید: «القرآن عهدالله الی خلقه؛ فقد ینبغی للمرءالمسلم انینظر فی عهده وان یقرء منه فی کلّ یوم خمسین آیة»؛ 4 قرآن عهد خدا با بندگانش است و سزاوار است که انسان مسلمان در عهد الهی بنگرد و روزی پنجاه آیه از آن را تلاوت کند؛ البته تلاوتی همراه با تدبّر و دقت و توجه به وعدهها و وعیدها و امر و نهیهای پروردگار. امام سجاد(ع) فرمودند: اگر همه مردم جهان بین شرق و غرب عالم بمیرند، اگر قرآن با من باشد، هرگز دچار وحشت نمیشوم.5 این نشانه انس آنحضرت با کلام الهی است. در روایاتی هم که توصیه به مجالست با قرآن شده و آثار و برکات آن را برشمرده است، این مجالست و همنشینی هم، نوعی انس با قرآن است.
ادب تلاوت قرآن برخورد با کلامالله باید همراه با ادب باشد. این ادب هم در جنبه ظاهری است، هم باطنی. ادب ظاهری آن است که انسان با وضو و پس از مسواکزدن قرآن بخواند. رو به قبله تلاوت کند، با صدای زیبا بخواند، هنگام شنیدن آیات قرآن به ا حترام آن گوش دهد، به لحن و آهنگ عربی و تجوید خوب بخواند، قرآن را حفظ کند و بهخاطر بسپارد، چیزی روی قرآن نگذارد، آن را پرت نکند و به آن بیاحترامی نکند، آن را کثیف و آلوده نکند، قبل از خواندن، استعاذه بگوید (اعوذ بالله من الشیطان الرجیم)، دعای قبل از شروع و دعای ختم تلاوت بخواند، با لحن و آهنگ اهل فسق و غنا نخواند و نکات دیگر که نشاندهنده رعایت ادب ظاهری نسبت به قرآن است. از محورهای یادشده به چند حدیث اکتفا میشود: 1. امام علی(ع): «لا یقرء العبد القرآن علی غیر طهور حتی تطهّر...»؛6 قرآن را بیوضو نخواند؛ مگر آنکه وضو بگیرد. 2. پیامبر خدا(ص): «حسنوا القرآن بأصواتکم، فان الصّوت الحسن یزید القرآن حسناً»؛7 قرآن را با صدای نیکو بخوانید؛ چراکه صدای زیبا قرآن را هم زیبا میکند. 3. پیامبر خدا(ص): «انّ افواهکم طرق القرآن فطیّبوها بالسوّاک»؛8 دهانهای شما راههای قرآن است؛ پس این راهها را با مسواک تمیز و پاک کنید.
ادب باطنی قرائت قرآن حالات قلبی و روحی و توجه به معانی و مفاهیم کلامالله و اثرپذیری از تلاوتها و خود را مخاطب کلام خدا دانستن و گوش جان را پذیرای پیام الهی قراردادن و بیاعتنا به اوامر و نواهی آن نبودن و عمل را طبق وعده و وعید خدا ساختن، از جمله آداب معنوی قرائت و انس با قرآن است. این نکات سبب میشود، حالت رقّت قلب و صفای باطن و پذیرش قلبی نسبت به آن فراهم آید. اینک چند حدیث در این مورد: 1. امام صادق(ع): «من قرء القرآن ولم یخضع لله ولم یرِقَّ قلبه ولا یکتسبی حزنا ووجلا فی سرّه، فقد استهان بعظیم شأنالله»؛9 هر کس قرآن بخواند؛ اما در برابر خدا خاضع نشود و دلش حالت رقّت پیدا نکند، در درون خود احساس اندوه و بیم نکند، عظمت الهی را سبک شمرده است. این همان نکتهای است که قرآن درباره مؤمنان یاد میکند که چون آیاد الهی خوانده میشود، دلهایشان هراسان و خائف میشود و بر ایمانشان افزوده میگردد: [انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم واذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایمانا...]10 این مضمون با عبارات دیگر در آیات دیگر هم دیده میشود. 11 2. آن حضرت در توصیهای دیگر فرموده است: «قف عند وعده و وعیده وتفکر فی امثاله ومواعظه واحذر ان تقع من إقامتک حروفه فی اضاعة حدوده»؛12 هنگام برخورد با وعدهها و وعیدهای الهی در قرآن بایست و در مثلها و موعظههای آن تفکر کن و بپرهیز از اینکه با اقامه حروفش (توجه به قرائت لفظی و تجوید) به اضاعه حدودش (تباهکردن معنی و احکام آن) بیفتی! 3. امام علی(ع) فرمودند: «لا خیر فی قرائة لیس فیها تدبّر»؛13 در قرائتی که تدبّر در آن نباشد، خیری نیست. 4. امام سجاد(ع) فرمودند: «آیات القرآن خزائن العلم، فکلّما فتحتت خزائنة فینبغی لک ان تنظر فیها..»؛14 آیههای قرآن گنجینههای دانش است. پس هر گنجینهای را گشودی سزاوار است که در آن بهدقت بنگری. 5. در سیره حضرت رضا(ع) نقل شده است که وقتی آنحضرت در مسیر خراسان بود، شبها در رختخواب خویش بسیار قرآن میخواند و چون به آیهای میرسید که در آن یادی از بهشت و یا جهنّم است، گریه میکرد، از خدا بهشت میطلبید و از آتش دوزخ به او پناه میبرد.15 6. در آیات و روایاتی هنگام سخن از قرائت و تلاوت، تعبیر «حقّ تلاوته» بهکار رفته است؛ یعنی تلاوتی در خورِ این کتاب و شایسته این کلام الهی که شامل هم ادب ظاهری و هم باطنی میشود و تلاوت شایسته قرآنی آن است که همراه با فهم، تدبر و عمل باشد. از جمله امام صادق(ع) در ذیل آیه [یتلونه حقّ تلاوته]16 فرمودند: «یُرتِّلون آیاته ویتفهّمون معانیه ویعملون بأحکامه ویرجون وعده ویخشون عذابه ویتمثّلون قصصه ویعتبرون امثاله ویأتون اوامره ویجتنبون نواهیه ...»؛17 آیاتش را تلاوت میکنند، معنی آن را میفهمند، به احکامش عمل میکنند، به وعدههایش امید دارند، از عذابش میترسند، داستانهای آن را الگو قرار میدهند، از مثلهای آن عبرت میگیرند، فرمانهایش را عمل میکنند و از نهیهای آن پرهیز میکنند. قرآن حیات روشن دلهاست قرآن فروغ و شمع محفلهاست دل از فروغش نور میگیرد جان از نیایش شور میگیرد عطر دلانگیزش صفا دارد درسی ز اخلاص و وفا دارد روشنگر سجاده و سنگر سرلوحه هر خطّ و هر دفتر 18 .............................................. پینوشتها 1. مزمّل/ 20؛ 2. میزانالحکمه، حدیث 16479 بهنقل از کنزالعمال؛ 3. بحارالانوار، ج 89، ص 17؛ 4. وسائلالشیعه، ج 4، ص 849؛ 5. کافی، ج 2، ص 602؛ 6. وسائلالشیعه، ج 4، ص 848؛ 7. همان، ص 859؛ 8. بحارالانوار، ج 85، ص 43؛ 9. انفال/ 2؛ 10. از قبیل: زمر/23؛ حدید/12؛ ص/29؛ اسراء/ 107 تا 109؛ 11. بحارالانوار، ج 85، ص 43؛ 12. همان، ج 89، ص 211؛ 13. همان، ص 216؛ 14. عیون اخبارالرضا(ع)،ج 2، ص 182؛ 15. بقره/ 121؛ 16. میزانالحکمه، حدیث 16517 بهنقل از مجموعه ورام 2/236؛ 17. برگ و بار، جواد محدّثی، ص 237.