هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

گفتمان وحدت در جمهوری اسلامی راهکار مقابله با تفرقه و اختلاف است

آیت‌الله مدرسی یزدی

گفتمان وحدت در جمهوری اسلامی راهکار مقابله با تفرقه و اختلاف است

اسلام هرجا دفاع از حقی باشد، حضوری فعال دارد و وحدت، اساس دین اسلام است. از دوران پیامبر(ص) که اولین نماز جمعه با حضور اندک برگزار شد تا امروز، این پیام تداوم یافته است. همچنین، الگوی تاریخی «حِلف‌الفضول» نشان می‌دهد که اتحاد برای حمایت از مظلومان همواره در اسلام اهمیت داشته است. در شرایط کنونی، جمهوری اسلامی ایران نیز بر گفتمان وحدت تأکید کرده و حمایت از پیمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی را راهی برای مقابله با ظلم می‌داند.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی شورای نگهبان، آیت‌الله سید محمدرضا مدرسی یزدی، عضو فقهای شورای نگهبان به‌مناسبت سالروز ولادت پیامبر اسلام(ص)، درباره ضرروت وحدت در جامعه و برخی مسائل مهم روز سخنرانی کرد که در بخشی از آن در ادامه می‌آید.

  وحدت، اساس اسلام
اساس اسلام بر وحدت و اجتماع بر حقّ است. در ‌این ‌زمینه، کلام خیلی جالب و کوتاهی را از مرجع بزرگ و فقیه فوق‌العاده‌ای که خیلی سال قبل بوده، نقل می‌کنم. در اوایل اشغال فلسطین، همایشی بوده که بزرگان عالَم اسلام از شیعه و سنّی در آن جمع شده بودند و جناب شیخ محمّد‌حسین کاشف‌الغطاء(ره) از جانب شیعیان از حوزه علمیّه نجف در آن شرکت و سخنرانی کرد و در‌ضمن کلماتش، کلام خیلی زیبایی فرمود: «بنی الإسلام علی کلمتین: کلمةالتوحید وتوحید الکلمة». اسلام بر دو کلمه بنا شده است: ۱) کلمه توحید و ۲) توحید کلمه؛ یعنی اینکه نخست موحّد باشید و دوم اینکه حرف‌های خود را یکی کنید و همه با هم یک حرف بزنید و با یکدیگر وحدت و اجتماع داشته باشید.

  دفاع اسلام از مظلوم، حتّی از راه اتّحاد با مشرکان
هرجا دفاع از حقّی باشد، اسلام در آنجا حاضر است. قبل از اسلام قضیّه‌ای اتّفاق افتاد که پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) نیز در آن شرکت داشتند: مرد غریبی که بعضی گفته‌اند: از یمن آمده بود، وارد مکّه شد تا عمره ‌بجا بیاورد. مقداری کالا هم داشت که آنها را فروخت؛ ولی خریدار پولش را نداد و خود را در جایی پنهان کرد. پس آن مرد بیچاره شد و هرچه داد و فریاد کرد و هرجا رفت، کسی کمکش نکرد تا عاقبت کنار کعبه آمد و فریاد کمک سر داد. سپس عدّه‌ای که فطرت پاک داشتند، با هم جمع شدند و گفتند: این درست نیست که کسی به مکّه بیاید و کالایش را بفروشد و این‌چنین مورد ظلم و اذیّت قرار گیرد و بیچاره و بی‌پول رها شود. آن عدّه که در میان آنها وجود عزیز پیامبر(ص) هم بود، در خانه‌ای که متعلّق به عبداللّه‌بن جدعان بود، جمع شدند، با یکدیگر هم‌قَسَم شدند و پیمان بستند که هر‌کس به مکّه آمد و مورد ظلم واقع شد، ما حقّ او را بستانیم.
هنوز اسلام وجود نداشت و پیامبر(ص) مبعوث نشده بودند؛ چنان‌که بعضی نوشته‌اند، حضرت در آن وقت ۲۵ سال داشتند؛ یعنی ۱۵ سال بعد مبعوث شدند. اسم این پیمان را «حِلف‌الفضول» گذاشتند؛ یعنی هم‌قَسَمی یا هم‌پیمانی فضل‌ها؛ زیرا چند نفر از بزرگان آن زمان که معروف بودند و قبلاً پیمانی شبیه این با هم بسته بودند، اسم‌شان فضل بود. حتّی بعد از رسالت، حضرت فرمودند: اگر کسی امروز هم مرا به آن پیمان دعوت کند، من حاضرم آن را بپذیرم و اسلام آن را باطل نکرده؛ بلکه به آن شدّت بخشیده است؛ یعنی با هم جمع شوید و در مقابل ظلم ایستادگی کنید؛ بنابراین اسلام حتّی اتّحاد با مشرک بت‌پرست را اگر در راه دفاع از مظلومی باشد و بخواهد حقّی را به کرسی بنشاند، رسمیّت بخشیده است؛ البتّه در همان محدوده و به‌همان روش.

  اتّحاد با اهل کتاب برای اقامه حق
در‌مورد اهل کتاب (به‌معنای صحیحش) نیز چنین است. خداوند متعال می‌فرماید: [قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلى ‏ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللهَ وَلا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَلا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ]؛ خداوند متعال خطاب به پیامبرش می‌فرماید: به اهل کتاب بگو: بیایید سر یک نقطه که با هم حرف‌مان یکی و حقّ است، اتّحاد داشته باشیم: اینکه جز خدا را نپرستیم و به او شرک نورزیم و بعضی از ما، دیگری را به‌جای خدا ارباب قرار ندهد و مطیع او نشود؛ البتّه اینجا بنابر روایت معنایش این است که تسلیم او نباشد؛ چون طبق روایت، علیّ‌بن حاتم خدمت پیامبر(ص) آمد و عرض کرد: ما وقتی وارد اسلام نشده بودیم، اینها را نمی‌پرستیدیم. حضرت فرمودند: دستورات آنها را اطاعت می‌کردید و این به‌منزله پرستش است. نظیر آنکه کسانی که تابع هوس‌های خود هستند، خداوند متعال هوس‌های آنان را معبود آنها معرّفی فرموده است:
[أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ]؛ پس آیا دیدى کسى را که هوس خویش را معبود خود قرار داده است؟
بنابراین اتّحاد برای اقامه حق، حتّی با مشرک یا اهل کتاب، در جایی که لازم باشد، مانعی ندارد؛ بلکه راجح است.

  وحدت در درون امّت اسلامی و پیروان مذهب حق
در داخل امّت اسلامی نیز خداوند متعال می‌فرماید: [وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللهِ جَمیعاً وَلا تَفَرَّقُوا]؛ و به ریسمان الهی چنگ بزنید و تفرّق پیدا نکنید؛ یعنی درگیری نداشته باشید و با همدیگر نزاع نکنید و پراکنده نشوید؛ البتّه فراموش نکنید که خداوند فرموده: معیار وحدت، حبل‌اللّه است.
در داخل دوستداران و معتقدان به ولایت امیرالمؤمنین و اولاد طیّبین ایشان(ع) نیز آن‌قدر روایت در ‌رابطه‌ با اتّحاد و عدم تفرّق و تشتّت داریم که فوق‌العاده است و درد‌ دل امیرالمؤمنین(ع) نیز همین بود:
[إِنِّی‏ وَاللَّهِ‏ لَأَظُنُّ‏ أَنَّ‏ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ سَیُدَالُونَ مِنْکُمْ بِاجْتِمَاعِهِمْ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَتَفَرُّقِکُمْ عَنْ حَقِّکُمْ وَبِمَعْصِیَتِکُمْ إِمَامَکُمْ فِی الْحَقِّ وَطَاعَتِهِمْ إِمَامَهُمْ فِی الْبَاطِلِ]؛ ببینید چقدر وحدت و اجتماع بر یک امر، مهمّ است که امیرالمؤمنین(ع) بنابر آنچه در نهج‌البلاغه آمده، می‌فرمایند: «‌ای کسانی که در لشکر من و تحت فرمان من هستید، من یقین دارم یا گمان دارم (أَظُنُّ دو معنا دارد که ظاهراً در اینجا به‌معنای یقین است) که اینان جای شما را خواهند گرفت؛ چون آنها نسبت به باطل‌شان متّحد و با هم هستند؛ ولی شما نسبت به حقّتان که منِ علی باشم و حقوق خودتان، پراکنده هستید و اتّحاد ندارید و اینکه شما امام خودتان را که حقّ است، اطاعت نمی‌کنید؛ در‌حالی‌که آنها امام خودشان را که معاویه باشد، در باطل اطاعت می‌کنند. ببینید اتّحاد چقدر مهمّ است که حضرت می‌فرمایند: آنان به‌خاطر اتّحادشان و اطاعت‌شان از رهبری فاسدشان بر شما به‌خاطر تفرّق‌تان و عصیان‌تان از رهبری حقّ‌تان مسلّط می‌شوند!

  وحدت در جمهوری اسلامی
در داخل جمهوری اسلامی نیز اتّحاد، از اوّلین سخنانی است که حضرت امام  بر آن تأکید داشتند و از روز اوّل که می‌خواست انقلاب پیروز شود تا بعد از پیروزی انقلاب، پیوسته بر آن تأکید می‌کردند و بعد هم مقام معظّم رهبری  آن‌همه عنایت روی مسأله وحدت داشته‌اند و عقل هم آن را اقتضا می‌کند. مگر می‌توان با تفرّق و تشتّت به جایی رسید؟!

  مأموریّت عدّه‌ای برای دمیدن در شیپور تفرقه و اختلاف!
امّا عدّه‌ای گویا مأموریّت دارند ـ از سوی هوای نفس یا شیطان، اعمّ از شیطان‌های انسی و جنّی و یا از سوی همه اینهاـ که پیوسته تفرّق و تشتّت را در این جامعه بدمند! واقعاً انسان تعجّب می‌کند. بعضی از این مطبوعاتچی‌ها و رسانه‌چی‌ها صبح که از خواب بر‌می‌خیزند و سر کار می‌روند، گویا تنها کارشان این است که مردم را در مقابل هم قرار بدهند و گروه‌ها را به جان یکدیگر بیندازند و جز این، هیچ وظیفه دیگری ندارند!
این‌همه اسلام، عقل و علم بر اتّحاد و اجتماع بر یک مطلب تأکید دارد؛ ولی این عدّه کاملاً برخلاف آن عمل می‌کنند. کسی نمی‌گوید: اظهار‌نظر اشکال دارد. اظهار‌نظر همیشه بوده و هست. آنچه اشکال دارد، ایجاد تنازع و تفرقه بین مردم است و اینان، مشغول این کار هستند که بعضی از نمونه‌های آن واقعاً تعجّب‌آور است.

  پیمان شانگهای، اتّحادی برای دفع ظلم
گفتیم که اسلام، اتّحاد و هم‌پیمانی برای دفع ظلم را با هر‌کس باشد، در همان محدوده پذیرفته است. امروزه جمهوری اسلامی تشخیص داده، قلدری که پایبند به هیچ‌چیز نیست؛ یعنی غرب مستکبر به‌ویژه آمریکا و سگ هارش، دولت غاصب و جعلی اسرائیل در سرزمین‌های فلسطینی ظلم می‌کند و بسیاری از کشور‌ها و مردم دنیا از آن آسیب دیده‌اند، آن آسیب‌دیدگان پیمانی درست کرده و گفته‌اند که ما همه در حال آسیب‌دیدن از این تجاوزات، ظلم‌ها و بی‌قانونی‌ها هستیم. اگر در ‌ظاهر شورای امنیّت درست کرده‌اند، برای بعضی کشور‌ها حقّ وتو قرار داده‌اند. اگر نهاد‌های بین‌المللی دیگر درست کرده‌اند، مدیریّت آن را در دست خودشان قرار داده‌اند؛ بنابراین با این نهاد‌ها نمی‌توان با آمریکایی که در طبعش تجاوز است، مقابله کرد. بدین‌جهت پیمانی نظیر پیمان فضل‌ها درست کردند و چند کشور با هم قراردادی امضا کردند؛ مانند موافقت‌نامه شانگهای، پیمان‌نامه اوراسیا یا بریکس و یا موافقت‌نامه‌های دو‌جانبه.
این قرارداد‌ها در حقیقت شبیه همان چیزی است که در حِلف‌الفضول بود - منتها در سطح جهانی- که اگر کسی خواست ظلم کند، ما با هم جمع شویم و حدّاقل ظلم و آسیبی را که بناست به خود ما وارد شود، دفع کنیم. این کشور‌ها همگی آسیب‌دیده یا در معرض آسیب هستند.

  حمله عجیب برخی مقامات به پیمان مذکور!
حال عجیب آن است که عدّه‌ای در روز‌های اخیر به این پیمان - که به‌منزله پیمان فضل‌هاست- حمله می‌کنند. با ‌اینکه من فرصت نمی‌کنم و شرایطم اجازه نمی‌دهد؛ امّا مطالبی در فضای مجازی دیدم که واقعاً تعجّب‌آور است. در آستانه‌ای که ایران در معرض تهدید جدیدی از جانب این قلدر آمریکایی و هم‌پیمانانش است، ایران می‌خواهد از طریق این پیمان‌ها تا جایی که ممکن است، در مقابل تجاوزها، ضربه‌ها و آسیب‌های غرب ایستادگی کند؛ امّا عدّه‌ای با حمله به این پیمان‌ها سعی می‌کنند، آنها را زیر سؤال ببرند و حضور ایران در آنها را به هر قیمتی بشکنند و ناکارآمد کنند. ناگهان می‌بینیم در فضای مجازی ادّعا‌هایی عجیب و غریب درباره کشور‌های حاضر در این پیمان مطرح می‌شود که هیچ مستندی ندارد و بعضی از آنها را من می‌دانم، یقیناً دروغ است.
عجیب آن است که این ادّعا‌ها از سوی کسانی صادر می‌شود که بعضی از آنها یا همین الآن مقام رسمی دارند یا اینکه قبلاً مقام رسمی داشته‌اند؛ آن‌هم چه مقام رسمی بالایی! آیا این نفوذ فرهنگی یا امنیّتی غرب و آمریکاست؟! یا جهالت است؟! یا امر دیگری است؟! واقعاً انسان خجالت می‌کشد، چنین افرادی در این کشور وجود دارند. این سخنان و صدا‌هایی که از بیرون مرز‌ها می‌آید و غلط‌هایی که تلویزیون‌های ماهواره‌ای انجام می‌دهند، طبیعی است و از آنها توقّعی نیست؛ امّا از کسی که در درون نظام بوده و اگر آبرویی دارد و مردم نسبت به او شناختی دارند، به‌برکت جمهوری اسلامی است، واقعاً شرم‌آور است.
اکنون این سیاست رسمی جمهوری اسلامی است و دولت، رهبری و عقل سلیم با آن موافق است. کشور‌هایی که از ظالم آسیب دیده یا در معرض آسیب هستند، برای مهار ظالم یا حدّاقل کم‌کردن ظلم او با هم پیمانی بسته‌اند؛ امّا عدّه‌ای با نشر اکاذیب تلاش می‌کنند، این هم‌پیمانی یا منعقد نشود یا اگر منعقد شده، ضعیف شود و کارایی نداشته باشد. مردم عزیز باید متوجّه توطئه‌های مستقیم و غیرمستقیم دشمنان باشند و از نهاد‌های امنیّتی و از قوّه قضاییه می‌خواهم توجّه بیشتر نموده و به وظایف خود با هوشیاری عمل کنند. خداوند متعال همه را به راه راست هدایت فرماید.
 
 
 

ارسال دیدگاه