هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

نسخه Pdf

آیت الله حاج شیخ محمدابراهیم اعرافی(ره) از نگاه دیگران

آیت الله حاج شیخ محمدابراهیم اعرافی(ره) از نگاه دیگران

   آیتالله امامی کاشانی
آیت‌الله محمد امامی کاشانی، تولیت مدرسه ‌عالی شهید مطهری(ره)در گفت‌وگویی با هفته‌نامه افق حوزه، درباره شخصیت اخلاقی و اجتماعی  آیت‌الله محمدابراهیم اعرافی(ره) بیان نمود: «مرحوم اعرافی، ویژگی‌های منحصر به فردی داشت و بزرگان و عالمان زبان به تعریف و تکریم از او می‌گشودند. ایشان به‌حق عالمی ربانی بودند! یعنی عارف، زاهد، آگاه به زمان، انقلابی و شجاع ...؛ در عین حالی که در عرفان و زهد در سطح بالایی بودند، در انقلابی بودن، آگاهی به مقتضیات زمان، پیروی از امام راحل و به کار بستن نظرات ایشان و عشق به آن بزرگوار نیز، بسیار عجیب و از نظر تواضع و فروتنی فوق‌العاده بودند.
ایشان قبل از انقلاب به بنده پیام دادند که به یزد بروم و شعبه‌ای از دبیرستان معارف را در آنجا تأسیس کنم. بنده به یزد رفتم و ایشان را در یک منزل کاه‌گلی بسیار ساده و بی‌آلایش ملاقات کردم؛ منزلی که محل رفت و آمد بزرگان و دیگر ارباب رجوع بود و امورات مردم در آنجا رتق و فتق می‌شد. او به‌تمام معنا در سطح مردم زندگی می‌کرد. زهد و بی آلایشی و بی‌رغبتی تمام به دنیا با آن‌همه علم و کمالات اخلاقی و عرفانی و زندگی در یک خانه بسیار محقر، هر بیننده‌ای را به تعجب وا می‌داشت.
پیشنهادی که مرا شگفتزده کرد
وقتی که برای اولین‌بار ایشان را در آن خانه محقر ملاقات کردم، نکته‌ای که ذهنم را به خود مشغول کرده بود، پیشنهاد تأسیس دبیرستان معارف بود. اینکه چگونه می‌شود که یک شخصیتی با این‌همه زهد و عرفان و گریزان از زخارف دنیوی، زمان‌شناس و عالم به‌روز و دوراندیش است و وضعیت مدارس و آموزش و پرورش و نیازهای جوانان آن روز را به‌خوبی می‌شناسد و برای رفع مشکلات جوانان منطقه چنین تصمیم بزرگی گرفته‌اند. در آن زمان در کل کشور هیچ‌کس از بنده برای تأسیس دبیرستان معارف دعوت نکرده بود؛ ولی ایشان دعوت کردند و حتی در برخی از استان‌ها خودمان پیش‌قدم شدیم و به عالم بزرگ و سرشناس آن شهر پیشنهاد چنین دبیرستان معارف را دادیم؛ اما با کمال تعجب می‌گفتند: ما مدرسه علمیه داریم و نیازی نیست؛ یعنی اصلاً بین دبیرستان معارف و دبیرستان مربوط به آموزش و پرورش فرقی قائل نبودند؛ اما آیت‌الله اعرافی واقعاً شخصیت فوق‌العاده، زمان‌شناس و عالم به‌روز بودند. 
آخرین باری که وی را ملاقات کردم، وقتی بود که نمی‌توانستند، از تخت بیماری بلند شوند. در همان حالت وقتی احوال ایشان را پرسیدم، جز ذکر و حمد و شکر خدا چیزی نمی‌گفتند.
کلامشان نافذ و تأثیرگذار بود. جلساتی که تشکیل می‌شد و دوستان می‌آمدند، به موعظه و نصیحت مقید بودند. بزرگان اهل علم و عامه مردم می‌گفتند: موعظه‌ها و خطبه‌های نمازجمعه‌شان به جان آدم می‌نشیند و بسیار تأثیرگذار است و مدت‌ها در دل و جان ما ماندگار است.
در نماز میت به روایت عمل کن!
برای مراسم خاک‌سپاری آن فقید سعید و اقامه نماز میت به یزد دعوت شدم. بنده چون ایشان را یک انسان کامل و پاک می‌دانستم و اصلاً ایشان را اهل گناه نمی‌دیدم، هنگاه قرائت نماز میت وقتی فقره «اِنْ کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فى اِحْسانِهِ» را خواندم، از خواندن جمله «وَ اِنْ کانَ مُسیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ» صرف‌نظر کردم؛ چون حقیقتاً ایشان را مبرای از هرگونه گناه دیده بودم.
فردای آن‌روز در مراسم ختم ایشان یکی از علمای آن شهر به بنده گفتند: دیشب خواب مرحوم آیت‌الله اعرافی را دیدم و به من گفتند که به شما بگویم: شما اگرچه مجتهد هستید، می‌توانید به اجتهاد خود عمل کنید؛ اما نماز میت روایت است، باید کامل بخوانید.

   حجتالاسلام والمسلمین سیدجلال یحییزاده(ره)
پدر بنده در تابستان سال ۱۳۵۳ مرا سوار بر دوچرخه کردند و به منزل مرحوم اعرافی بردند. در آنجا به ایشان گفت که می‌خواهم، پسرم طلبه شود. مرحوم اعرافی هم در آنجا اولین درس طلبگی را به من آموخت. یادم هست که با همان لحن و صدای خودشان، از کتاب شرح امثله -اولین کتابی است که طلاب می‌خوانند- این روایت را به من آموخت که بدان «اَوَّلُ‌العِلم مَعرِفَة‌الجَبّار وَ آخِرُالعِلمِ تَفویضُ‌الاَمرِ اِلَیهِ»؛ در همان مسجدی که الآن به خانه‌شان متصل شده است، این روایت را به من آموخت. ایشان بسیار طلبه‌دوست بود. در آن شرایط هم، بهترین کار این بود که طلاب بیشتر شوند. چند هفته‌ای را خود مرحوم اعرافی به ما درس می‌دادند و بعد از آن‌هم، در اواسط تابستان حاج شیخ علیرضا اعرافی که مدتی را در قم مشغول تحصیل بودند، به‌عنوان تعطیلات تابستان به میبد آمدند و ادامه تدریس ما را بر عهده گرفتند. در همین مکانی که اکنون قبر مرحوم آیت‌الله اعرافی هست، جایگاهی بود که به‌عنوان مدرسه علمیه تلقی می‌شد و ما در آنجا دروس حوزوی خود را شروع کردیم.

   حجتالاسلام والسملمین قرائتی
مرحوم آیت‌الله اعرافی کسی بود که مهریه همسرش را فروخت و برای مردم که با مشکل آب مواجه بودند، آب فراهم کرد .
گفته شده است که ایشان سال‌ها صاحب فرزند نمی‌شد. رفت شروع به اذان گفتن کرد و خداوند پسرهای زیادی به او عطا کرد که امروز یکی از آنها به درجه اجتهاد رسیده است و الآن مدیریت ده‌ها هزار طلبه از حدود یکصد کشور را در اختیار دارد. این از برکات همان اشک‌ها و نماز ایشان است. کسی که در کارهایش خدا را در نظر بگیرد، امدادهای غیبی را دریافت می‌کند. دنیا دست انسان‌های وارسته است .

  حجتالاسلام والمسلمین حاج سیداسدالله امامی
تا آنجائی‌ که اینجانب اطلاع دارم، زندگینامه مرحوم آیت‌الله اعرافی به دو بخش تقسیم می‌شود: بخش اول قبل از انقلاب اسلامی یعنی در دوران حکومت طاغوت و بخش دوم، بعد از پیروزی انقلاب و دوران پربرکت جمهوری اسلامی.
در بخش اول، ایشان از همان ابتدا به مبارزه با فرقه ضاله بهائیت برخاستند و آنان را از منطقه امیرآباد میبد بیرون نمودند و همچنین مبارزه ایشان با ظالمان و متجاوزان به بیت‌المال و رباخواران مثال‌زدنی بود تا آنجا که در این راستا در سال 1359 اقدام به تأسیس صندوق قرض‌الحسنه قائم آل‌محمد(ص) نمودند. ایشان به‌همراه شهید محراب آیت‌الله صدوقی(ره) در تأسیس حوزه علمیه شهرستان میبد زحمت فراوانی کشیدند و به اینجانب کمک‌های بسیاری نمودند و در این راه نباید تلاش‌های مرحوم آقای سیدعباس امامی(مسجدی) را نادیده گرفت.
حضرت آیت‌الله اعرافی، سهم امامی را که به دستشان می‌رسید، در زمان مرجعیت آیت‌الله‌العظمی بروجردی(قد) برای ایشان ارسال می‌نمودند و همیشه میزانی از دارایی خود را صرف تبلیغ و گسترش دین می‌نمودند.
در امر قضاوت نیز هرگاه افرادی برای این امر مراجعه می‌نمود، ایشان می‌گفتند: مسلمان دروغ نمی‌گوید. شما راست بگویید تا من قضاوت کنم.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه