هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

پای درنگ در سنگلاخ تردید ضرورت درنگ در رویارویی با شبهات

پای درنگ در سنگلاخ تردید ضرورت درنگ در رویارویی با شبهات

علیرضا مکتب‌دار؛ طلبه حوزه علمیه و پژوهشگر دینی


در طول تاریخ حیات اندیشه بشری، پندارهای باطل با اندیشه‌های حقیقی به نزاع برخاسته و از ابزارهای گوناگون-به‌تناسب زمان- برای پوشاندن چهره حق بهره برده‌اند؛ اما هیچ‌گاه نتوانسته‌اند، چهره حقیقت را برای همیشه در پس پرده‌های پندار پوشیده دارند. از دیرباز، یکی از مهمترین ابزارهای به‌کاررفته از سوی باطل برای نبرد با حق، ابزار شبهه بوده است و امروزه، در عصر بروز و ظهور شبکه‌های عنکبوتی در فضای مجازی و اینترنت و ماهواره به کارگیری این ابزار بسی گسترده و پیچیده‌تر شده است. اگر در گذشته‌های نه چندان دور، دیرزمانی می‌پایید تا بوی ناخوشایند شبهه ره سپارد و مشام قلب و اندیشه مردمان را آلوده سازد، در این زمانه، در هر لحظه و در هر مکانی این رایحه پراکنده می‌شود و فضای ذهن و جان را می‌آلاید. فضای چندرسانه‌ای که امروزه به‌سهولت در دسترس همگان، از هر سن و سال و هر طبقه و موقعیتی، قرار دارد، فرصتی بی‌مانند را برای یکه‌تازی توسن شبهه فراهم ساخته است.
اما شبهه چیست؟ شبهه یعنی باطل، یعنی هیچ و پوچ که چند صباحی خود را با تزویر به زیور حقیقت آراسته و از شمار طرفداران حق کاسته است. امام علی(ع)  در وجه نام‌گذاری شبهه به این نام، فرمود: «شبهه را از آن رو شبهه نامیده‌اند که شبیه حقّ است. اما روشنایى دوستان خداوند، در [ظلمت] شبهات، یقین است و راهنمایشان، راه راست؛ ولى دعوتگر دشمنان خدا، در شبهات، گمراهى است و راهنمایشان کورى».1 و به‌فرموده عیسی مسیح(ع): «چه‌بسا که باطلی با آیه‌ای از آیات کتاب خدا آراسته گردد‌؛ همان‌گونه که سکه مسی با طلا ممزوج می‌گردد.»2 و این آمیختگی امر را بر ناآگاهان مشتبه سازد و آنان را وادارد تا بدون سنجیدن عیار سکه فریب،‌ یوسف دین را به زرِ ناسَره بفروشند و بعد که به خود آید، ببیند:
کآن همه ناموس و نام، چون درم ناسره    
روی طَلی3 کرده داشت،‌ هیچ نبودش عیار4
اگر چهره کریه باطل که در پس پرده فریبای شبهه پنهان است، با درنگ و تأمل شناخته نشود، بیم آن می‌رود که انسان باورمند، پایش از جاده حقیقت به بیراهه باطل بلغزد و سکه مغشوش را طلای ناب پنداشته و گوهر ایمان خویش را با آن معامله کند. پس بی‌شک برای پرهیز از این لغزشگاه خطرناک، شناخت حق و بازشناسی آن از باطل، ضرورتی انکارناپذیر دارد و این مهم برای انسان باورمند، جز با درنگ و تأمل در هنگامه رویارویی با شبهه،‌ فرادست نخواهد آمد. انسانی که به‌مدد نیروی خرد و نورانیت وحی، گوهر حقیقت را یافته و دل در گروی آن نهاده است، همواره در معرض دستبرد طراران و حرامیان باطل است؛ از این رو، در بادیه و سنگلاخ شبهه با درنگ گام برمی‌دارد تا خار تردید، دامن یقینش را زخم‌ناک نسازد و غول بادیه باطل، گوهر یقینش را نرباید.
در سخنان گهربار خاندان پاک پیامبر -که درود بیکران خداوند بر آنان باد- نسبت به ضرورت این درنگ هشدارهای گران‌باری داده شده است که در ادامه به بیان برخی از آنها می‌پردازیم.
امام باقر(ع) فرمود: «درنگ کردن هنگام پیش آمدن شبهه، بهتر از فرو رفتن در گرداب هلاکت است.»5 گویی شبهه، گردابی هولناک است که گام نهادن در آن پیامدی جز هلاکت ندارد.
انسان مؤمن همواره پای در راهی می‌نهد که به نور حقیقت روشن است و از کجی و انحراف به‌دور؛‌ بنابراین از پیمودن راهی که بیم گمراهی در آن می‌رود، می‌پرهیزد؛ زیرا به‌خوبی می‌داند، گام نهادن در چنین مسیری، او را به وادی سرگشتگی و حیرت خواهد کشاند. امام علی(ع) فرمود: «از پیمودن راهى که بیمِ گمراهى در آن را دارى، خوددارى کن؛ زیرا باز ایستادن از سرگشتگىِ گمراهى، بهتر از رویارو شدن با هول و هراس‌هاست.»6 و به‌فرموده امام محمدجواد(ع): «آن عالِمى بیشتر ره‌پوى راه روشن است که هنگام شبهه باز ایستد.»7 نه آنکه بی‌محابا در کوره راه شبهه گام نهد و به وادی سرگردانی درافتد.
مؤمن همواره خواستار توفیق است و توفیق یعنی فراهم شدن شرایط کافی برای انجام کار خیر توسط یک فرد از سوی خداوند.8 و طُرفه آنکه، درنگ و دست به کاری نزدن در هنگام سرگردانی و حیرت، خود مصداقی از مصادیق توفیق است.9 مؤمن توفیق دارد که هنگام سرگردانی درنگ کند تا آنگاه که ابر تردید به کناری رود و خورشید حقیقت نمایان گردد.
وَرع در اندیشه دینی جایگاهی ممتاز و مقامی فراتر از تقوا دارد؛ زیرا انسان را حتی از نزدیک شدن به شبهات که خطر وقوع در حرام را در پی دارد، باز می‌دارد و بر اساس سخن معصوم(ع)، هیچ پارسایی‌ای چون درنگ کردن هنگام روبه‌رو شدن با شبهه نیست10 و این حق خداوند بر بندگان است که جز درباره آنچه می‌دانند، سخن نگویند و از سخن گفتن درباره اموری که نمی‌دانند و حقیقت آنها برایشان آشکار نیست،‌ درنگ کنند.11
مهر خاموشی بر دهان نهادن آن هنگام که انسان با شبهه رو در رو می‌شود،‌ سفارش پیامبر(ص) است؛12  چراکه نادانسته سخن گفتن نه‌تنها ذهن را از آلودگی شبهه نمی‌پیراید؛ بلکه بر پیچیدگی و گیج‌کنندگی آن می‌افزاید و حال آنکه سکوت، باغستان اندیشه است13 تا مؤمن در آن قدم زند و بیندیشد و راه رهایی از گزند شبهه را بیابد.
به‌رغم این همه تأکیدهای فراوان اهل‌بیت(ع) بر ضرورت درنگ در هنگام مواجهه با شبهه، بسیاری از افراد که از آگاهی و شناخت کافی برای پاسخ دادن به شبهه برخوردار نیستند، تحت تأثیر شبهات،‌ به‌ویژه در فضای مجازی، بی‌پروا به بازنشر آن پرداخته و غبار شبهه را در فضای جان و روان دیگران برمی‌انگیزند و حال آنکه ضروری است که در برابر شبهه درنگ کرده و از هرگونه واکنش احساسی و به‌دور از منطق نسبت به شبهه بپرهیزند و پاسخ آن را تنها از ارباب دانش طلب کرده و خود و دیگران را با چهره حقیقی شبهه آشنا سازند.
بدیهی است در این میان عالمان، فضلا و طلاب حوزوی باید سنگینی بار رسالتی سترگ را بر شانه‌های خویش احساس کنند و با تمام توان خویش برای رصد و پایش شبهاتی که دین و ایمان مؤمنان را هدف قرار داده، به پا خیزند و با کاربست اندیشه و به سخن درآوردن آیات قرآن در پرتو سخنان اهل‌بیت(ع)، برای شبهات پاسخ‌هایی درخور بیابند.
..............................................

 
  پی‌نوشت‌ها
1. إنّما سُمِّیَتِ الشُّبهَةُ شُبهَةً لأنّها تُشبِهُ الحَقَّ، فأمّا أولیاءُ‌اللّه ِ فضِیاؤهُم فیها الیَقینُ و دَلیلُهُم سَمْتُ الهُدى؛ وأمّا أعداءُ‌اللّه ِ فدُعاؤهُم فیها الضَّلالُ و دَلیلُهُمُ العَمى. نهج‌البلاغه،‌ خطبه 38؛
2. محاسن،‌ ج 1، ص 229؛
3. طلا، زر؛
4. سعدی،‌ کلیات، غزلیات،‌ غزل شماره 33؛
5. الوُقوفُ عِندَ‌الشُّبهَةِ خَیرٌ مِن الاِقتِحامِ فی الهَلَکَةِ؛ أعلام‌الدین،‌ ص 301؛
6. أمسِکْ عن طَریقٍ إذا خِفتَ ضَلالَهُ؛ فإنَّ الکَفَّ عن حَیرَةِ الضَّلالَةِ خَیرٌ مِن رُکُوبِ الأهوالِ؛ تحف‌العقول،‌ ص69؛
7. أقصَدُ العُلَماءِ للمَحَجَّةِ المُمسِکُ عِندَالشُّبهَةِ؛ کشف‌الغمّة، ج 3، ص 138؛
8. لسان العرب،‌ ذیل ماده «وفق»؛
9. مِنَ التَّوفِیقِ الوُقُوفُ عِندَالحَیرَةِ؛ تحف‌العقول،‌ ص 83؛
10. لا وَرَعَ کالوُقوفِ عِندَ‌الشُّبهَةِ؛ نهج‌البلاغه،‌ حکمت 113؛
11. لَمّا سَألَهُ زُرارَةُ عن حَقِّ‌اللّه ِ على‌العبادِ  : أن‌یَقُولُوا ما‌یَعلَمُونَ، و یَقِفُوا عِندَ ما لایَعلَمُونَ؛ کافی،‌ ج 1، ص 43.
12. مِن وَصایاهُ لابنِهِ الحَسنِ(ع)  : اُوصِیکَ یا حسنُ  و کَفى بکَ وَصِیّا  بما أوصانِی بهِ رسولُ‌اللّه(ص) ··· الصَّمتُ عِندَالشُّبهَةِ؛ أمالی طوسی، ص 7؛
13. الصَّمتُ رَوضَةُ الفِکرِ؛ غررالحکم، ص 546.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه