هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

روزه، سلوک پرهیزگاران

آیت‌الله‌العظمی حسین مظاهری

روزه، سلوک پرهیزگاران

   روزه حقیقی
از نظر قرآن قبولى ‏اعمال بندگان، مشروط به وجود خلوص در آن‏هاست. عملى‏که به انگیزه تقرب به خداوند انجام شود، اگر با خلوص همراه باشد، پذیرفته است. خداوند در قرآن کریم مى‏فرماید:
[یَاأیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَاتُبطِلُوا صَدَقَاتِکُم بِالمَنِّ وَالاذَى کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَایُؤمِنُ بِاللهِ وَالیَومِ الآخِرِ](بقره:264)؛ اى‏ کسانى‏که ایمان آورده‏اید، صدقه‏هاى‏خویش را با منّت نهادن و آزار رسانیدن باطل نکنید؛ مانند کسى‏که اموال را از روى ‏ریا و خودنمایى‏ انفاق مى‏کند و به خداوند و روز قیامت ایمان ندارد.
قرآن در این آیه کریمه هشدار مى‏دهد که خدمت‏هاى‏خود را با منّت، باطل نکنید و در اعمال خود، ریا و تظاهر نداشته باشید. اگر تظاهر و خودنمایى‏در عملى ‏باشد، علاوه بر آنکه آن عمل باطل است، گناه آن در حد کفر به خداوند و بى‏ایمانى‏ نسبت به جهان آخرت است. بنابراین، چنانچه در روزه خلوص وجود نداشته باشد، جز تشنگى ‏و گرسنگى‏ فایده‏اى براى روزه‏دار نخواهد داشت. اگر شخصى ‏براى ‏ستایش مردم و خودنمایى ‏و ریا روزه بگیرد، روزه او نه‌تنها باطل‏ است؛ بلکه گناه آن در حد کفر به پروردگار عالمیان است.
حضرت على(ع) فرمودند:
«کَم مِن صَائِمٍ لَیسَ لَهُ مِن صِیامِهِ إلّا الجُوعُ وَالظّمَاءُ وَکَم مِن قَائِمٍ لَیسَ لَهُ مِن قِیامِهِ إِلَّا السَّهَرِ وَالعَنَاءَ، حَبَّذا نَومُ الاکیَاسِ وَ إِفطَارُهُم»؛‏ چه‌بسا روزه‏دارى ‏که از روزه‏اش جز تشنگى ‏نصیبى ‏ندارد و چه‌بسا شب‏زنده‏دارى ‏که جز رنج و سختى بهره‏اى نمى‏برد. چه خوش است خواب هوشمندان و افطار آنان.
در قرآن کریم خداوند خطاب به پیامبراکرم(ص) مى‏فرماید:
]قُل إِنَّمَا أعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثنَى وَ فُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا](سبأ:46) بگو شما را به یک چیز اندرز مى‏دهم: دو نفر دو نفر و یک‌یک براى‏خدا قیام کنید و سپس بیندیشد.
این آیه کریمه همگان را به قیام براى‏ خدا که همانا انجام دادن خالصانه اعمال براى‏ خداست، دعوت مى‏کند و آن را اندرز یگانه و موعظه‏بخش بشریت معرفى ‏مى‏کند.
اگر در یک ظرف غذا مقدار کمى‏ مواد آلوده ریخته شود، محتویات ظرف هرچند غذاى ‏خوش‌مزه‏اى باشد، غیرقابل استفاده مى‏شود. ریا و تظاهر هم این‌چنین است. اگر در نماز، روزه و هر عمل عبادى‏ دیگر ذرّه‏اى‏ ریا و تظاهر وجود داشته باشد، آن اعمال ارزش خود را از دست مى‏دهند و مورد قبول درگاه احدیّت قرار نمى‏گیرد. قرآن شریف مى‏فرماید:[صِبغَةَ اللهِ وَمَن أحسَنُ مِنَ‌اللهِ صِبْغَةً](بقره:138)؛ این است نگارگرى ‏الهى ‏و کیست خوش‌نگارتر از خداوند؟
اگر انسان بتواند به گفتار و کردار خود رنگ خدایى ‏بدهد، عمل او باارزش مى‏شود و نزد خداوند ارج و بها پیدا مى‏کند. چنانچه روزه‏دار با خلوص نیّت و تنها به‌خاطر خشنودى ‏پروردگار روزه گرفت، مى‏تواند در وقت افطار بگوید:
«أللَّهُمَّ لَکَ صُمتُ وَعَلَى رِزقِکَ أفطَرتُ وَعَلَیکَ تَوَکَّلتُ»؛ خدایا فقط براى‏تو روزه گرفتم و با روزى‏تو افطار مى‏کنم و تنها بر تو توکّل مى‏کنم.
آدمى ‏با پر و بال اخلاص، مى‏تواند به عالم ملکوت پرواز کند و به جایى ‏برسد که جز خدا نبیند. وقتى‏ همه افکار و اعمال انسان نور خدایى‏ داشته باشد، شیطان نمى‏تواند او را فریب دهد. همان‏گونه که در قرآن کریم آمده است:
[إِنَّهُ لَیسَ لَهُ سُلطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِم یَتَوَکَّلُونَ] (نحل:99)‏ شیطان را بر کسانى‏که ایمان آورده‏اند و بر خدا توکّل مى‏کنند، تسلّطى ‏نیست.
در روایتى‏آمده است:
«النَّاس کُلُّهُم هَالِکُونَ إلَّا العَالِمُونَ وَالعَالِمُونَ کُلُّهُم هَالِکُونَ إِلَّا العَامِلُونَ وَالعَامِلُونَ کُلُّهُم هَالِکُونَ إِلَّا المُخلصُونَ وَالمُخلصُونَ فِی خَطَرٍ عَظِیمٍ‏»؛ همه مردم در معرض هلاکت قرار دارند؛ جز انسان‏هاى‏عالم و آشناى‏به دین. عالمان همگى ‏در معرض هلاکت هستند، جز عمل‏کنندگان به دین. عمل کنندگان نیز، همگى‏در معرض هلاکت هستند، جز مخلصان و مخلصان نیز، در موقعیتى ‏سترگ(سخت) قرار دارند.
انسان‏هاى ‏مخلص در معرض خطر شیطان قرار مى‏گیرند. شیطان با وسوسه پیوسته خود، مى‏کوشد تا با وارد کردن نوعى‏ ریا و تظاهر، ارزش اعمال مؤمنان مخلص را از بین ببرد. ارزش یک ماه روزه، تلاوت قرآن و نماز شب، اگر با غرور، ریا و خودنمایى ‏همراه شود، از میان مى‏رود.
در قرآن کریم آمده است که شیطان به خداوند عرض مى‏کند:
[قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَاغوِیَنَّهُم أجمَعِینَ إِلّا عِبَادَکَ مِنهُمُ المُخلَصِینَ] ‏(ص:82-83) گفت: به‌عزّت تو سوگند که همگان را گمراه مى‏کنم؛ مگر آن‏ها که از بندگان مخلص تو باشند.
بندگان مخلَص کسانى ‏هستند که خداوند متعال بر قلب و روح آنان حاکم است و عبادت‏هاى ‏آنان فقط براى ‏تقرب به حق‌تعالى ‏و لقاى ‏پروردگار است. کسى‏ که خداوند بر دلش حاکم شده باشد، دیگر هوى‏وهوس به قلب او راه نمى‏یابد، افکار و خواطر شیطانى ‏به ذهن او وارد نمى‏شود و در خطر وسوسه‏هاى ‏شیطان قرار نمى‏گیرد؛ زیراکه‏ «قَلبُ المُؤمِن عَرشُ الرَّحمَان»؛  قلب مؤمن عرش خداى‏رحمان است.
..............................................

​​​​​​​    پینوشتها
1. مستدرک الوسائل، ج 7، ص 367؛              
2. همان، ص 360؛
3. مصباح الشّریعة، ص 37؛           
4. بحارالانوار، ج 55، ص 39؛
5. روزه، سلوک پرهیزگاران، ص 22.

ارسال دیدگاه