شیخ حسین قبریس مسئول تشکل علمای مسلمان لبنان
لبنان، مقاومت و رسالت طلبگی؛ از مکتب شهیدان تا مبلغانِ در میدان
لبنان نیازمند توجه بیشتری است. نمیخواهم درباره لبنان برای شما سخن بگویم؛ چراکه شما بهخوبی از آنچه در صحنه لبنان گذشته و میگذرد، آگاه هستید؛ اما... از دل آنهمه درد، از میان نالهها و آههای کودکان، از زیر آوار خانههای ویرانشده و روستاهای نابودشده، توانستیم برخیزیم و با طراوتی نو و حضوری دوباره، اعلام کنیم که ما همچنان ایستادهایم؛ ما مقاومت میکنیم.
محیط ما، جامعه ما، ملت ما و امت ما، همگی همراه مقاومتاند. آقای من، فرمانده من- و مرادم از فرمانده، مرجع عالیقدر و ولیامر ما، حضرت آیتالله خامنهای (حفظهالله) است- اکنون که در کنفرانس حوزههای علمیه شرکت داریم و این همایش بهمناسبت یکصدمین سالگرد ساماندهی حوزهها برگزار شده، بایسته است که توجه کنیم، یکی از مهمترین وظایف حوزههای علمیه، تربیت، تجهیز و آمادهسازی مبلغ دینی است. گمان میکنم همه ما در اینجا مبلغ هستیم؛ خواهران نیز مبلغاتاند و مبلغ، نقشی حساس و مسئولیتی بزرگ و سرنوشتساز بر عهده دارد.
در اینباره مطالب زیادی نوشته بودم؛ اما با توجه به خستگی حاضران، سخن را کوتاه میکنم:
باید در حوزهها، نظامی دقیق و برنامهای مشخص طراحی شود برای انتخاب طلاب علوم دینی، پیش از ورودشان به حوزه، تا از شایستگی لازم برای تبلیغ دین و رساندن پیام الهی به مردم برخوردار باشند.
طلبه نباید فقط در جای خود بنشیند تا مردم نزد او بیایند؛ بلکه این اوست که باید به سراغ مردم برود، به دیدار آنان برود و در میانشان حاضر شود. مبلغ مانند پزشک و نظامی است؛ ساعت کاری مشخصی ندارد و تمام زندگیاش وقف امت است و هر زمان که جامعه به او نیاز دارد، باید به میدان بیاید.
مبلغ، هرچند عمامه بر سر میگذارد و عبا بر دوش دارد؛ اما در حقیقت یک سرباز واقعی است؛ سربازی در خدمت مردم و ارزشها. نمونهای برایتان مثال میزنم: علامه شهید شیخ راغب حرب(رض).
او تأثیری عمیق بر من نهاد. رفتار او را میدیدم؛ او فقط در مسجد نمینشست برای نماز، دعا و آموزش؛ بلکه به خانههای مردم میرفت و با آنان دیدار میکرد.
اگر در حال عبور با خودرو میدید که عدهای در مزرعهای مشغول کارند، بیدرنگ خودرو را متوقف میکرد، عمامه و عبایش را کنار میگذاشت و برای کمک، به میان آنها میرفت. این است تبلیغ. این است رساندن پیام دین به مردم. او هر فرصتی را برای بودن در کنار مردم، برای مردم و در راه مردم، غنیمت میشمرد و پاداشش، شهادتی بود که از پروردگارش گرفت.
و در پایان میگویم سیدحسن نصرالله(رض) مردی بود که شأن و جایگاهش به مرتبهای رسید که نهتنها امت، بلکه حتی برخی دشمنان نیز به شخصیت او احترام گذاشتند. او شبوروز در راه خدا و در مسیر تبلیغ حقیقی تلاش میکرد و آنچه در مراسم باشکوه تشییع پیکرش در لبنان دیدید، گواه این حقیقت بود که او عمر خویش را بهعنوان یک طلبه گذراند.
برخی از شما که در قم هستید، او را در زمان طلبگیاش در قم میشناسید؛ چه از میان اساتید و چه طلاب. وقتی به لبنان بازگشت، همچنان یک طلبه باقی ماند؛ طلبهای در مکتب پیامبر اکرم(ص) و در خدمت ولیفقیه و مبلغی مخلص و فداکار.
و در آن لحظه آخر، در ضاحیه جنوبی بیروت، با وجود خطر، وقتی برادرانش از او خواستند آنجا را ترک کند، او پاسخ داد: «اگر خداوند شهادت را برایم مقدر کرده، از خدا خواستهام که با خون خود آغشته شوم تا وظیفهام را در راه خدا ادا کرده باشم.» و آنگاه، شهیدی بزرگ و عزیز شد؛ چنانکه امام ما، سیدالقائد (حفظهالله تعالی)، از او با تعابیری ژرف و ستایشآمیز یاد کردند.