هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

نگاهی گذرا به دغدغه‌های سیاسی آیت‌الله‌العظمی محقق کابلی (ره) در لابلای بیانیه‌ها

نگاهی گذرا به دغدغه‌های سیاسی آیت‌الله‌العظمی محقق کابلی (ره) در لابلای بیانیه‌ها

گفت‌وگو با حجت‌الاسلام والمسلمین قربانعلی فصیحی غزنوی استاد جامعةالمصطفی مشهد

آیت‌الله قربانعلی محقق کابلی ( ۱۳۰۷-۱۳۹۸ش) از مراجع تقلید شیعه اهل افغانستان بود. او پس از سقوط طالبان، شیعیان افغانستان را به مشارکت در نظام سیاسی این کشور تشویق کرد. محقق کابلی حدود ۲۰ سال (۱۳۳۲ - ۱۳۵۱ش) در حوزه علمیه نجف تحصیل کرد. او پس از کودتای کمونیستی سال ۱۳۵۷ش در افغانستان، به مبارزه علیه دولت کابل پرداخت و پس از تأسیس حزب وحدت اسلامی، مسئولیت شورای نظارت آن را به‌عهده گرفت. محقق کابلی در قم درس خارج فقه تدریس می‌کرد. کتاب پنج جلدی المباحث الفقهیه از آثار اوست. مرحوم محقق کابلی در 20 خرداد سال ۱۳۹۸ش در قم درگذشت و در حرم حضرت معصومه(س) دفن شد. هفته‌نامه افق حوزه به‌مناسبت سالروز رحلت این عالم بزرگوار با حجت‌الاسلام والمسلمین قربانعلی فصیحی غزنوی، از استاد جامعه المصطفی العالمیه مشهد و همراهان این عالم فقید، به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

از نحوه آشنایی حضرتعالی با مرحوم محقق برای ما بگویید؟
  بنده از سال‌های جهاد - در افغانستان - با مرحوم آیت‌الله‌العظمی محقق کابلی آشنایی داشتم. آن زمان بنده طلبه بودم. یکی از دوستان ما به‌نام مرحوم شهید سید علی‌اکبر مصباح مزاری، در سفر حج با حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی روبه‌رو می‌شوند و با ایشان سلام و علیک گرمی می‌کنند. ایشان سؤال می‌کنند کجا خدمت شما رسیده‌ایم؟ مرحوم شهید مصباح مزاری گفتند: شما را در تلویزیون دیده‌ام و حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی، خیلی خندیده بودند. آشنایی ما هم با مرحوم آیت‌الله‌العظمی محقق کابلی به‌همین صورت بود. ایشان به‌عنوان یکی از بنیان‌گذاران تشکیلات پاسداران جهاد اسلامی افغانستان بودند و بنده در این تشکیلات عضو بودم و در سال 1364 بنده به‌عنوان نماینده پاسداران جهاد اسلامی و به‌عنوان فرد ارشد حجاج مجاهدین به سفر حج رفتم و آیت‌الله‌العظمی محقق کابلی(ره) به بنده دستور دادند، شما به‌عنوان سرپرست حدود یکصد نفر از پاسداران همراه ایشان باشید و با صحبت‌های خاصی ما را راهی کردند و موقع حرکت در گوش ما اذان گفتند.

از آنجایی که ایشان از شاگردان مبرز آیتاللهالعظمی خویی(ره) بودند. چگونه برخلاف مشی سیاسی شاگردان مرحوم خویی(ره)، اینگونه در مباحث سیاسی ظهور و بروز داشتند؟
  با اینکه شاگردان مرحوم آیت‌العظمی خوئی در سیاست زیاد دخالت نمی‌کردند؛ اما ایشان صف‌شکن بودند و شرایط زمان و موقعیت اجتماعی را در نظر داشتند و بر خلاف مبنای اصلی شاگردان مرحوم آیت‌الله‌العظمی خوئی وارد فعالیت‌های سیاسی شدند و در تشکیلات پاسداران جهاد اسلامی افغانستان بسیار فعال بودند.روزی در ساختمان وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران در تهران بودم و ایشان را دیدم که در راهرو نشسته‌اند تا به کارهای مهاجرین افغانستانی رسیدگی کنند. روز بعد که ایشان را ملاقات کردم، عرض کردم: آیا این برای شخصیت شما توهین تلقی نمی‌شود که پشت درب منتظر بمانید؟ بهتر نیست از قبل برنامه‌ریزی صورت بگیرد تا شما منتظر نمانید؟
 ایشان گفتند: اگر امر دایر بر این است که من خدمتی به مردم بکنم و توهینی به شخصیت من صورت بگیرد و من به‌جهت خدمت به مردم، با کمال میل این شرایط را می‌پذیرم و آن را به‌عنوان ثواب تلقی می‌کنم. دیدگاه ایشان به این‌صورت بود که در عین حالی که یک مرد عالم بودند؛ اما در مسائل سیاسی و اجتماعی به‌صورت فعالانه شرکت داشتند.
ایشان بعد از مهاجرت از افغانستان به پاکستان، سازمان دفاع از حریم اسلام را در پاکستان تشکیل دادند و در شهر قم نیز، اتحادیه علما را پایه‌ریزی کردند و بعد از آن بود که پاسداران جهاد اسلامی را شکل دادند و بعد از اعلام مرجعیت ایشان نیز، دبیری شورای‌عالی نظارت حزب وحدت اسلامی افغانستان را به عهده گرفتند و در این حزب جایگاه بالایی داشتند.

بعد از اعلان مرجعیت، جایگاه و نفوذ سیاسی مرحوم محقق کابلی در افغانستان چگونه بود؟
  اعلام مرجعیت ایشان نیز با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی افغانستان، برکات زیادی داشت و در حال حاضر خلأ وجود ایشان در جامعه افغانستان احساس می‌شود. ایشان بر اساس احساس مسئولیت، اعلام مرجعیت کردند؛ چراکه احساس کردند، در شرایطی قرار دارند که چنانچه به‌عنوان رهبر حزب باشند، شیعیان متحد نمی‌شوند؛ لذا با اعلام مرجعیت ایشان، مردم افغانستان در اکثر موارد به اعلامیه یا فتوای ایشان توجه می‌کردند و مقلدین زیادی در داخل افغانستان و در بین مهاجرین افغانستانی داشتند و بسیاری از افراد هنوز هم، مقلد ایشان هستند. یکی از برکات مرجعیت ایشان، همبستگی و اتحاد شیعیان افغانستان بود؛ زیرا شیعیان به‌علت اینکه به‌لحاظ علمی در بین گروه‌های اهل‌سنت و جماعت در افغانستان، در اکثریت قرار داشتند، جایگاه تشیع اوج گرفت.
آقای حامد کرزی ایشان را با جمعی به قصر ریاست جمهوری دعوت کرده و گفته بود: خدا را شکر که مرجعیت از خود ماست. این سخن ایشان در حالی گفته شد که اهل‌سنت، فاقد مرجعیت هستند و این مسئله برای شیعه افتخاری بود که به‌لحاظ وزنه علمی و موقعیت علمی کفه ترازو به سمت آنها تغییر کرد.
از دیگر برکات اعلام مرجعیت ایشان این بود که وجوهات در اختیار ایشان قرار گرفت و بسیاری از فقرا و بیوه زنان افغانستانی در شهر کابل و دیگر شهرهای افغانستان در دفتر ایشان حضور پیدا می‌کردند. ایشان می‌گفتند: مبنای ما این است که مردم افغانستان همه فقیر هستند؛ مگر اینکه دلیلی بر ثروت شخصی داشته باشیم و سخن همه را قبول می‌کردند.

جایگاه علمی استاد در بین علما و بزرگان حوزه چگونه بود؟
  زمانی که ایشان در قم تدریس می‌کردند، بنده در مشهد حضور داشتم؛ اما ایشان از لحاظ علمی و فقهی دارای جایگاه بلندی بودند و علمای نجف که در عصر ایشان در نجف اشرف تحصیل می‌کردند، به ذکاوت، تیزهوشی و نکته‌پردازی‌های ایشان اعتراف دارند و ایشان مجتهدی مسلم بودند.

اگر بخواهیم به سیره سیاسی مرحوم محقق(ره) در لابلای بیانیههای صادرشده از این فقید بپردازیم، این بیانیهها نوعاً حاوی چه مطالبی هستند؟
  ما یک بررسی اجمالی از بیانیه‌های ایشان داشتیم. این بیانیه‌ها در پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مرحوم آیت‌الله‌العظمی محقق کابلی وجود دارد و قابل درسترسی است.الف) تأکید بر وحدت شیعیان
 آنچه که بنده از این بیانیه‌ها برداشت کردم، توجه و تأکید ایشان بر وحدت شیعه در افغانستان بوده است؛ به‌عنوان مثال دو قشر سید و هزاره که از سادات و شیعیان امیرالمؤمنین(ع) هستند، دارای یک سری رقابت‌های قومی هستند. ایشان رسماً اعلامیه دادند و به مبلغین و علمای حاضر در افغانستان سفارش کردند: علما و مبلغین حق ندارند، در رابطه با این مسئله وارد شوند و فقط وحدت مردم افغانستان را دنبال کنند و این مسئله در اکثر بیانیه‌های ایشان وجود دارد. اگر جامعه تشیع در افغانستان متحد باشند، از لحاظ حقوق سیاسی و اجتماعی و شهروندی نتیجه بهتری خواهند گرفت؛ لذا در سیره سیاسی ایشان، اولین مسئله وحدت تشیع در بین اقوام مختلف شیعه در افغانستان است.
 و در همین زمینه جمله معروفی از ایشان نقل شده است که امروز وحدت از اوجب واجبات در افغانستان است.
ب) تأکید بر وحدت اقوام و گروه‌های مختلف افغانستان
 همچنین ایشان بر وحدت اقوام و گروه‌های مختلف افغانستان تأکید داشتند.
ج) توجه به مسائل دولتی
 نکته دیگری که در سیره سیاسی آیت‌الله‌العظمی محقق کابلی(ره) دیده می‌شود، توجه به مسائل دولتی است؛ به-عنوان مثال ایشان در رابطه با انتخابات، اعم از انتخابات ریاست جمهوری و مجلس پارلمانی بیانیه می‌دادند و این‌طور نبود که چون مرجع تقلید هستند، مسئله انتخابات را به سیاسیون واگذار کنند و در هر انتخاباتی رسماً بیانیه می‌دادند و مردم را راهنمایی می‌کردند که به چه کسانی باید رأی داد و خصوصیاتی را بیان می‌کردند که مردم به افراد دارای این خصوصیات رأی بدهند.
د) پرهیز از مسائل حزبی
از جمله سیره سیاسی ایشان این است که با وجود اینکه آیت‌الله‌العظمی محقق کابلی(ره) بنیان‌گذار حزب بودند و در رأس حزب وحدت اسلامی قرار داشتند و دبیر شورای‌عالی نظارت حزب وحدت بودند؛ اما بعد از مرجعیت، هیچگاه مسئله حزبی را مطرح نکردند و این‌طور برخورد داشتند که اصلاً حزب را نمی‌شناسند و با اینکه با برخی افراد به‌عنوان رقیب حزبی و سیاسی بودند؛ اما بعد از مرجعیت، با دید وسیع‌تری نسبت به همگان نگاه می‌کردند که مسئله بسیار مهمی است. ایشان بعد از مرجعیت، به دنبال احزاب و گروه‌ها نبودند و فراحزبی و فراگروهی عمل می‌کردند.

وضعیت شیعه در افغانستان بعد از رحلت آیتاللهالعظمی محقق(ره) چگونه است؟
  با رحلت مرحوم آیت‌الله‌العظمی محقق کابلی شاهدیم که شکاف عمیقی در جامعه شیعیان افغانستان ایجاد شد؛ به‌خصوص اینکه آیت‌الله محسنی و آیت‌الله ساجدی که از بزرگان و از مفسرین قرآن کریم در مشهد هم از دنیا رفتند. می‌توانیم بگوییم، یک نسل از استوانه‌های علمی ما، یکی پس از دیگری در ظرف یکسال گذشته از دنیا رفتند؛ البته شخصیت‌هایی مانند آیت‌الله‌العظمی فیاض حضور دارند که در نجف اشرف هستند و در داخل افغانستان هم مقلدینی دارند؛ اما جایگاه مرحوم آیت‌الله‌العظمی محقق کابلی از لحاظ اجتماعی، جایگاه ویژه‌ای بود؛ البته بعد از رحلت ایشان، دفترشان آیت‌الله فاضلی را به‌عنوان جانشین ایشان معرفی کردند و همچنین یکی از علمای افغانستان در کابل به‌نام آیت‌الله واعظ‌زاده اعلام مرجعیت کرده‌اند؛ اما اینکه مورد اعتماد مردم قرار بگیرند و خلأ وجود مرحوم آیت-الله‌العظمی محقق کابلی از بین برود، نیاز به زمان زیادی دارد و مردم همچنان سرگردان هستند و جای خالی کارهای خوبی که ایشان انجام می‌دادند، احساس می‌شود. هر کسی می‌تواند اعلامیه بدهد و سخن بگوید؛ اما امروزه اعلامیه و سخن تأثیرگذار وجود ندارد. در جمهوری اسلامی ایران وقتی امام خمینی(قد) سخنی می‌گفتند، بلافاصله تأثیر آن در بازار احساس می‌شد. در افغانستان هم، سخن آیت‌الله‌العظمی محقق کابلی(ره) به‌همین صورت بود و بعد از رحلت ایشان، خلأ وجودشان احساس می‌شود.

اگر بخواهیم به جایگاه وحدتآفرین مرحوم محقق آنگونه که هست، واقف شویم، ابتدا باید وضعیت فرهنگی و اجتماعی مردم افغانستان را بشناسیم. لطفاً در اینباره توضیحی بدهید؟
  افغانستان از چهار قوم کلان ازبک/اوزبیک، تاجیک، پشتون و هزاره تشکیل شده است. هر کدام از این اقوام در بین خودشان، دارای قومیت‌هایی هستند؛ هزاره که جامعه شیعه افغانستان است، از جوامع قزل‌باش، بیات، سادات، بلوچ و هزاره تشکیل می‌شود. برخی اختلافات در بین این اقوام شیعه وجود دارد و دشمن از این اختلافات استفاده می‌کند و به‌خصوص از اختلافات بین اقوام سید و هزاره و مسائلی را به وجود می‌آورد؛ درحالی‌که تمامی این اقوام شیعه دوازده امامی بسیار خالصی هستند.
در تاریخ آمده است که امیرالمؤمنین(س) نامه‌ای به مردم ولایت غور افغانستان نوشتند و به‌وسیله آن نامه، مردم این منطقه شیعه شدند و تا به امروز شیعه باقی مانده‌اند و از افتخارات شیعیان افغانستان است که با نامه امیرالمؤمنین(ع) شیعه شده‌اند و مردم این سرزمین، از شیعیانی هستند که همواره در راه اهل‌بیت(ره) جان خود را تقدیم کرده‌اند.
 در گذشته وقتی شیعیان به زیارت امام رضا(ع) مشرف می‌شدند، از هر چند نفر، یک نفر جان خود را در مرزها از دست می‌داد. در کتاب داستان‌های شگفت شهید  آیت‌الله دستغیب از آقای مولوی حسن‌جان قندهاری، از عرفای معروف مشهد، داستانی را نقل می‌کنند که شخصی از افغانستان به زیارت امام رضا(ع) می‌رفت و در راه، همسرش موقع زایمان از دنیا می‌رود. نوزاد را در پناهگاهی گذاشته راهی مشهد می‌شود؛ اما در برگشت می‌بیند، گرگی از کودک او نگهداری می‌کند و به او شیر نیز می‌دهد! مولوی حسن‌جان شخصیتی بود که با مقام معظم رهبری، مراوداتی با او داشتند و وی از صاحبان کرامت بودند.
آیت‌الله‌العظمی محقق کابلی(ره) بر وحدت اقوام مختلف از شیعه و سنی در افغانستان تأکید داشتند و تا حد زیادی در این امر موفق بودند. با اینکه ایشان از قوم هزاره و از منطقه‌ای خاص بودند؛ اما بعد از مرجعیت به‌صورت فرامنطقه‌ای و فراحزبی عمل می‌کردند و با اقدامات و محوریت ایشان، وضعیت وحدت شیعیان در افغانستان بسیار مطلوب شده بود و مردم حول محور ایشان اجتماع کرده بودند.

نگاهی تقریبی آیتالله محقق(ره) چگونه بود و ایشان در این جهت چه اقداماتی انجام دادند؟
  ایشان روی مسئله وحدت شیعه و سنی حساس بودند تا وحدت بیشتر و اختلافات کمتر شود. برای نمونه در ابتدای کار به پایگاه و شبکه تلویزیونی شیخ حسن الله‌یاری کمک می‌کرد و بعد از اینکه متوجه شدند، آنها بذر اختلاف در بین شیعیان و اهل‌سنت می‌کارند، همکاری و کمک خودشان را قطع کردند و رسماً اعلام کردند که مواضع آنها از نظر ما قابل قبول نیست و سخنرانی کردند. به‌همین دلیل آقای الله‌یاری مدت‌ها در تلویزیون خودشان موضع گرفته و حتی نسبت به ایشان فحاشی می‌کرد. این مسئله نشان می‌دهد، ایشان تلاش می‌کردند وحدت شیعه و سنی خدشه‌دار نشود.لذا وجود مرحوم آیت‌الله‌العظمی محقق کابلی(ره) در این قسمت بسیار مؤثر بود و در برابر اقدامات اختلاف‌برانگیز این شبکه‌ها ایستادگی می‌کردند که حاکی از تلاش ایشان در جهت وحدت شیعه و سنی در افغانستان بود.

در معرفی فرهنگ و تمدن دینی افغانستان اثر مکتوبی داشتهاید؟
  در حال حاضر بنده و همکاران، مشغول نگارش جلد سوم علمای شیعه غزنی هستیم و ممکن است، تا جلد پنجم نیز این کار ادامه پیدا کند. قبلاً هم یکی از علمای افغانستانی مقم قم، چندین جلد کتاب مشاهیر افغانستان را نوشته است. می‌توانیم این کار را به‌صورت جداگانه برای علما، شعرا و عرفای افغانستان انجام و در اختیار جامعه قرار بدهیم. بسیاری از محدثان شیعه، نظیر ابوخالد کابلی در افغانستان زندگی کرده‌اند. ما فهرستی از محدثان شیعه افغانستان را تهیه کردیم که تعداد آنها نزدیک به دویست نفر است؛ افرادی نظیر ابوخالد کابلی از یاران ائمه(ره) بوده‌اند و اطلاعات آنها در لابلای کتب مختلف وجود دارد که نیاز به برجسته کردن بیشتری دارد. این کار به‌سود جامعه است؛ چراکه فرهنگ و تمدن یک جامعه در لابلای کتاب‌ها وجود دارد. در این قسمت انتظار داریم، نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی و افراد دلسوز دست ما را بگیرند. امروزه استکبار جهانی به بهانه‌ها و اشکال مختلف، مشغول انجام امور فرهنگی در افغانستان است. نسل جوان افغانستان حتی از جنگ و جهاد در افغانستان اطلاع ندارند و زمانی که دشمن از واژه جنگ‌سالار استفاده می‌کند، همه مجاهدینی را که 14 سال علیه ارتش سرخ شوروی جهاد کردند، هم جنگ‌سالار معرفی می‌کند؛ درحالی‌که آنها مجاهدین فی‌سبیل‌الله هستند. شهدای ما هم، نیاز به دسته‌بندی دارند. چقدر افراد زندانی شده یا مفقود‌الاثر شدند و جا دارد، در فضای جمهوری اسلامی ایران و حضور علمای افغانستانی در قم و مشهد، این مطالب گردآوری شده و تاریخ مدون شیعه افغانستان تنظیم شود.□ سخن پایانی
واقعیت امر این است که به‌دلیل درگیر بودن افغانستان با بحران‌های متعدد، زمینه کارهای فکری و فرهنگی وجود نداشته است و فضای کار فرهنگی در افغانستان بسیار بکر و دست‌نخورده باقی مانده است؛ حتی این امکان وجود دارد که بسیاری از اسنادی که در طول دوران جهاد توسط گروه‌های جهادی ارائه شده است، نابود شده و از بین برود. خوب است نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، تلاش کنند و دست طلاب و دانشجویان افغانستانی را بگیرند تا کارهای عمده‌ای انجام شود.
گفت‌وگو و تنظیم: حمید کرمی
 

ارسال دیدگاه