هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

 دُردانه خداوند

به‌مناسبت میلاد حضرت فاطمه معصومه(س) و روز دختر

دُردانه خداوند

علیرضا مکتب‌دار؛ طلبه حوزه علمیه و پژوهشگر دینی

گوهری بود که غبار خشک‌اندیشی و کورباوری از پس سالیانی دراز چهره‌اش را پوشانده بود. میوه شیرین زندگی بود؛ اما با نِشتر تلخ نگاه نابخردان، وجودی مسموم و زهرآگین می‌نمود.

پاک بود و معصوم اما آلوده و ناپاک تصویر می‌شد. گُل بود اما به چشم خار و به جان عار می‌آمد. وجودش آرامه‌ جان بود؛ اما شکنجه روان شمرده می‌شد. با آنکه حضورش همچون نسیمی بهشتی در خانه می‌وزید؛ اما عرق شرمساری را بر رخسار «ربّ البیت» می‌نشاند و شاد‌باش حضورش را به تسلیت و تعزیت بدل می‌ساخت. چهره پدر که باید از شنیدن خبر حضورش شکفته می‌شد، همچون قیر، سیاه می‌گشت و آرزوی مرگ را همچون خونی تیره در سراسر وجودش می‌دواند. شمعی بود فروزان که در عین فروزندگی به مُغاک خاک سپرده می‌شد و بی‌صدا خاموش می‌گشت.
تا آنگاه که خورشید اسلام از افق خردهای سرکوب‌شده و فطرت‌های در خاک‌شده، سر برآورد و  با آموزه‌های تعالی‌بخش خویش، غبار از چهره این گوهر برگرفت و ارزش و جایگاه آن را بر همگان آشکار ساخت. آن را گلی خوشبو دانست و در پاکی و عصمت، بین او و پسر فرقی ننهاد. کانِ محبت شمرده شد و کمک‌کار و مونس و پاک و پاک‌کننده.1 به‌جای آنکه شکنجه روان باشد، آرامه‌ جان شد وجودش نیکو شمرده2 و مایه برکت دانسته شد.3 همچنین بهره‌مند شدن از نعمت وجودش، اسباب رهایی پدر از شراره آتش دوزخ4 و عهده‌دار شدن سرپرستی‌اش نویدبخش بهشت به پدر و مادر و برادرش شد.5 شاد و مسرورساختنش همسنگ آزاد کردن فرزندی از فرزندان اسماعیل(ع) از قید بندگی قدر یافت.6  همچون مغناطیسی نیرومند، محبت خداوند را بیش از پسر، به خود جذب کرد.7 
از دریچه آموزه‌های فرازمند اسلام، بهترین مردان، مردانی هستند که برای زنان و دختران خویش بهترین باشند8 و از نگاه پیام‌آور رحمت(ص)، زنان چون بلور لطیف و زیبا هستند و به‌آسانی می‌شکنند؛9 از این رو باید در لایه‌هایی از حریر مهربانی و عاطفه آنان را پاس داشته و از ضربه‌های سنگ نادانی و خشک‌اندیشی نگاهشان داشت.
فاطمه(س)،‌ دختر پیامبر(ص) در نگاه پدر که از چشم خداوند به او می‌نگریست، آن قدر ارج و قرب یافت که او را پاره تن10 و شاخه‌ای از درخت وجود خویش11  برشمرد. دردانه‌ای که شادنمودنش وجود پیامبر را سرشار از شادمانی می‌نماید و رنجاندنش، اسباب رنجش پیامبر(ص) را فراهم می‌آورد. او نور چشم و میوه دل پدر بود.12 
و فاطمه، دختر موسی‌بن جعفر؟عهما؟ آن مقام و منزلت را یافت که برادر بزرگوارش او را معصومه لقب داد. او سرچشمه پاکی بود و وجودش عطر زندگی را در حیات پدر می‌پراکند تا آنجا که همچون جده بزرگوار خویش، از پدر به دریافت نشان افتخار «فداها أبوها» نائل گردید.13
و به‌راستی دختر، این آینه جمال خداوند، شایسته چنین مقام و منزلتی است که سوگ‌مندانه در پیچ و خم تاریخ به فراموشی سپرده شده است. اسلام با طَهُور آموزه‌های خویش، چشمان آلوده بشر را شست تا با نگاهی پاک به دختر بنگرد و پاکی و طهارت او را که ضامن‌ پیراستگی نسل آدمی است، پاس بدارد.
..............................................
   پی نوشتها
1. نِعْمَ اَلْوَلَدُ اَلْبَنَاتُ مُلْطِفَاتٌ مُجَهِّزَاتٌ مُونِسَاتٌ مُبَارَکَاتٌ مُفَلِّیَاتٌ؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۶، ص ۵؛
2. «الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَالْبَنُونَ نِعْمَةٌ فَإِنَّمَا یُثَابُ عَلَى الْحَسَنَاتِ وَ یُسْأَلُ عَنِ النِّعْمَةِ»؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۶، ص ۶؛
3. مستدرک الوسائل، ج15، ص116، ح17708؛
4. نِعْمَ اَلْوَلَدُ اَلْبَنَاتُ اَلْمُخَدَّرَاتُ مَنْ کَانَتْ عِنْدَهُ وَاحِدَةٌ جَعَلَهَا اَللَّهُ سِتْراً مِنَ‌اَلنَّارِ وَ مَنْ کَانَتْ عِنْدَهُ اِثْنَتَانِ أَدْخَلَهُ اَللَّهُ بِهَا اَلْجَنَّةَ وَ مَنْ یَکُنْ لَهُ ثَلاَثٌ أَوْ مِثْلُهُنَّ مِنَ اَلْأَخَوَاتِ وُضِعَ عَنْهُ اَلْجِهَادُ وَ اَلصَّدَقَةُ؛ روضة الواعظین، ج 2، ص 246؛
5. مَنْ عَالَ ثَلاَثَ بَنَاتٍ أَوْ ثَلاَثَ أَخَوَاتٍ وَجَبَتْ لَهُ اَلْجَنَّةُ فَقِیلَ: یَا رَسُولَ‌اَللَّهِ! وَ اِثْنَتَیْنِ فَقَالَ: وَ اِثْنَتَیْنِ فَقِیلَ: یَا رَسُولَ‌اَللَّهِ وَ وَاحِدَةً فَقَالَ وَ وَاحِدَةً .الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۶، ص ۶؛
6. در حدیث دیگرى از پیامبر(ص) می‌خوانیم‏: «کسى که بازار می‌رود و تحفه‏اى براى خانواده خود می‌خرد، همچون کسى است که می‌خواهد به نیازمندانى کمک کند (همان پاداش را دارد) و هنگامى که می‌خواهد، تحفه را تقسیم کند، نخست باید به دختر و بعد به پسران بدهد؛ چراکه هرکس دخترش را شاد و مسرور کند، چنان است که گویى کسى از فرزندان اسماعیل(ع) را آزاد کرده باشد». تفسیر نمونه، ج‏۱۱، ص: ۲۷۶؛
7. اِنَّ اللّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَى‌الاُناثِ اَرَقٌّ مِنهُ عَلَى‌الذُّکُورِ؛ وسائل ‌الشیعة، جلد۲۱، صفحه۳۶۷؛
8. محدث نوری، مستدرک‌الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۵۵، مؤسسه آل‌البیت(ع)، قم، ۱۴۰۸ ق؛
9. مکارم‌الاخلاق ،ج1،ص240؛
10. فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی وَ مَنْ سَاءَهَا فَقَدْ سَاءَنِی فَاطِمَةُ أَعَزُّ الْبَرِیةِ عَلَیّ؛ بحار‌الانوار، ج43، ص 39؛
11. فاطمةُ شِجْنَةٌ مِنّی یَقْبِضُنی ما یَقْبِضُها و یَبْسطُنی ما یَبْسطُها؛ المناقب، ج 3، ص 332؛
12. یا علیّ! إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةُ مِنّی وَ هی نُورُ عینی وَ ثَمَرَةُ فؤادی؛ بحارالأنوار، ج۳۷، صفحه۸۴؛
13. کریمه اهل‌بیت(س), ص 64 و 63.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه